قلب تاریخی سمنان – شماره۳۴
شماره ۳۴، چهارشنبه، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ خورشیدی، رایگان
شرکتِ مهندسیِ اردیبهشت مهرازان، دفتر معماری سمنان
سرزندگی شهری
سلام،
«طرح راهبردی شهر» (CDS) از تازهترین روشهای برنامهریزی و مطالعه شهری است. امروز، طرحهای جامع و تفصیلی، به روالی که برای ما عادت شده، دیگر اعتبار زیادی در مجامع مدیریتی ندارد. این روشها کهنه شدهاند.
عموماً، از طرح راهبردی شهر استفاده میشود و «برنامههای اقدام» یا «طرحهای توسعه انفجاری». روشهای متمرکزتر و سنگینتری هم برای کیفیتِ بیشتر بخشیدن به طرحهای شهری وجود دارد، مثل «سیستم کاربرد سیستمهای پشتیبان تصمیمگیری فضایی (SDSS)»که نظم بیشتری به مطالعاتو«بهروز شدنِ» اطلاعات میدهند.
در طرحهای شهری ایران، متأسفانه، عموماً از روش و قالب قدیمی استفاده میشود. تنها برای چهار شهر ایران در سالهای اخیر «طرح راهبردی شهر» نوشتهشده است. در این طرح، حیاتِ شهر بر چهار اصل استوار است که عبارتند از «قابلیتِ زندگی یا سرزندگی»، «رقابتپذیری»، «خودگردانی مالی» و «مدیریت کارا».
سرزندگی شهری، نخستین اصل شهرهای آینده است. طراح و برنامهریز شهری با تدوین راهبرد توسعه شهری، هدفِ قابلیتِ زندگی بخشیدن به شهر است. برنامهریز شهری توصیفگر وضع موجود نیست، او باید آینده شهر را تصویر نماید. آینده شهر را بر اساسِ امکانات موجود و استعدادهای مکتوم و آشکار شهر تعریف میکند.
سرنوشت شهر برای شهرساز و برنامهریز از اهمیت فراوانی برخوردار است. شهر از سه وجه تشکیل میشود: «انسان»، «طبیعت» و «محیط مصنوع». در یک روندِ مطلوب و درست، وظیفه شهرساز آن است که شهر را بهسمت شادابی و سرزندگی بیشتر هدایت کند. او با توجه ویژه به طبیعت، محیط مصنوع را چنان تعریف میکند که بیشترین سازگاری با انسان و نیازهای طبیعی و اجتماعی آن داشتهباشد.
البته سرزندگی شهری، صرفاً به سازگاری محیط مصنوع با طبیعت نیست، عوامل و مقولههای متنوعی در این موضوع دخیلند که از جمله، میتوان به مواردی چون «بهداشت عمومی و خصوصی»، «دسترسی به دانش و اطلاعات»، «بزههای اجتماعی و تروریسم»، «زیرساختهای شهری و حمل و نقلِ عمومی» اشاره نمود.
«جهان آینده جهان شهرها است». شهرها هستند که سیمای جهان را خواهند ساخت نه نژادها و حکومتها. تصورِ عموم بر این است که از حدود سال ۲۰۳۰ به بعد، شهرهای ما همانی نخواهند بود که الان هستند. برای چنین تحولی باید برنامه داشت. انشاالله.
نوبهارِ سمنان
در فرهنگ ما مهمان قدر و منزلتی خاص دارد. وقتی که مهمان به خانهمان میآید، میکوشیم بهترینها را برای پذیرایی از او تهیه کنیم. به سر و وضع خانهمان میرسیم، همهجا را نظیف و زیبا نگه میداریم، از ورودی خانه گرفته تا حیاط و اتاقهایمان. دوست داریم خانهمان نشان از مبارک بودن قدوم مهمانمان را داشته باشد و در ذهن او تصویری بهیاد ماندنی بر جا بگذارد. شهر ما همینطور است. شهر هم باید با زیباییهایش، با رویی گشاده، به استقبال مهمانانش برود. این گلهای زیبای چشمنواز، خیابان ورودی سمنان را آراستهاند برای تازهواردانِ خسته از راه. با رنگ زرد تند و شادابشان، به استقبالتان میآیند و چه زیباست که خیابان ورودی شهر، جلوهای که میتواند معرف شهرمان باشد، اینطور آراسته و سرزنده باشد. این ویژگی میتواند همانی باشد که ما در معماری و شهرسازی از آن به عنوان «دعوتکنندگی» یاد میکنیم.
خاصیتی که باعث میشود مردم، با تمایل و اشتیاق جذب یک بنا، یک خانه و یا فضاهای شهری بشوند. اگر فضایی مرده و بیرنگ و روح داشته باشیم، هیچکس دوست ندارد دست کم برای بار دوم به آن سر بزند و وقتش را آنجا سپری کند. حالا، در این خیابان، دعوتکنندگی را این گلهای خندان و چشمنواز به ارمغان میآورند، و این خود نشان از سرزندگی و شادابی شهرمان دارد، نشان از قدمهای نوبهارِ فرخنده و مبارک.
مسکن، پدیدهای فرهنگی
«مدت زمانی است که باستانشناسان برای مطالعه جلوههای فرهنگ و شیوههای زندگی، از معابد، قصرها و مقابر روی برتافته و به شهر در کلیت آن چشم دوختهاند. به بیانی دیگر چندی است که توجه نظر باستانشناسان از معابد، قصرها و مقابر متوجه شهر در کلیت آن به عنوان جلوهگاه فرهنگ و روش زندگی انسان گردیدهاست. با این وجود «خانه» که بارزترین و اصلیترین بنای مردمی است، هنوز هم غالباً فراموش میگردد.
. . . نادیده گرفتن ابنیه بومی که سازنده محیط میباشند نتیجهای جز کم بها دادن به محیط نخواهد داشت؛ نتیجه اینکه پاسداری از محیط کاملاً به فراموشی سپرده شده و محیط نیز پیوسته رو به ویرانی میرود.
میتوان گفت که مونومانها؛ ساختمانهای متعلق به «سنت معماری شکوهمند»، با این هدف به وجود آمدهاند که یا جلوهای از قدرت بزرگان در مقابل دیده توده و عموم باشد و یا احترام معماران و ارزیابان خبره را نسبت به هنر و معمار و سلیقه ظریفِ بانی ساختمان برانگیزاند. از سوی دیگر بناهای متعلق به سنت مردمی، ترجمان مستقیم و ناخودآگاه نیازها، ارزشهای – و همچنین تمایلات و غرایز یک قوم – به زبان فرهنگ مادی آن ملت است….»
«مسکن نهادی است که در راستای یک رشته مقاصد پیچیده به وجود آمده و صرفاً یک ساختار نمیباشد. از آنجا که ساختن یک مسکن، پدیدهای فرهنگی است، شکل مسکن و ساختمان و نظم فضایی آن شدیداً متأثر از محیط فرهنگی که مسکن به آن تعلق دارد است. … و تقریباً از آغاز «عملکرد» مسکن به مراتب چیزی بیشتر از یک مفهوم مادی یا کاربردی مصرفی بوده است…. اگر قدرت و توان یک پناهگاه، نقش انفعالی خانه باشد، هدف مسکن ایجاد محیطی است که به بهترین شکل با شیوه زندگی یک قوم هماهنگ و منطبق باشد. به عبارت دیگر هدف و نقش مسکن ایجاد یک واحد اجتماعی فضا میباشد».
(راپوپورت، آموس؛ انسانشناسی مسکن؛ ترجمه خسرو افضلیان؛ انتشارات حرفه هنرمند؛ چاپ اول؛ زمستان ۱۳۸۸؛ صفحات ۱۲، ۱۳ و ۸۲)
از گوشه و کنار جهان
این عکس را یکی از دوستان قلب تاریخی سمنان، از سفرش به آدلاید استرالیا، برایمان فرستاده است. آدلاید شهر بزرگی است، تقریباً به اندازه تهران خودمان، با طبیعتی زیبا، اما جمعیتی در حدود یک میلیون نفر دارد. اینها اعضای یک گروه موسیقی هستند که برای تبلیغ آلبوم جدیدشان، آمدهاند کنار خیابان و قطعاتی از آن را به طور زنده اجرا میکنند. افراد زیادی هم ایستادهاند و گوش میکنند. بعد هم گویا خیلیها آلبوم را خریدهاند و رفتهاند. مردی که گیتار مینوازد همزمان سازدهنی را که به گردنش آویزان شده نیز، مینوازد.
شبیه این گروهها را در تهران هم داریم، در خیابان ولیعصر، همیشه جای مشخصی مستقر میشوند و برای رهگذران ساکسیفن، فلوت و گیتار مینوازند. خیلیها هم درنگ میکنند و میشنوند. این هم یکی از جلوههای شهری است، هم به شهر نشاط و سرزندگی میبخشد، هم عابران گوششان موسیقی میشنود و هم گروههای کوچک هنری، فرصت ارائه آثارشان و شناختهشدن را دارند.
نکته جالب توجه دیگر در تصویر، آن گوی جیوهای براقی است که پشت سر این نوازندگان دیده میشوند. اینها از اقسام منظر شهری هستند که در فرهنگ امروز معماری از آن به عنوان «سیتیسکیپ» یاد میشود. مفهوم سیتیسکیپ و منظر شهری، چندیست در میان معماران کشورمان نیز مطرح شدهاست.
خواص هر رنگ میوه!
سبز: غذاهاى سبز رنگ حاوى مواد شيميايى ضد سرطان هستند مثل انواع ايزوتيوسيانيتها. در عين حال آنها حاوى لوتئين و زيزانتين هستند كه اين دو آنتى اكسيدان خطر از بين رفتن شبكيه را كه يكى از علل اصلى نابينايى است، كاهش مىدهند.
زرد: غذاهاى زرد مملو از ويتامين C هستند و در عين حال برخى از صدمات ناشى از راديكالهاى آزاد روى پوست را كاهش مىدهند.
نارنجى: اين ميوهها حاوى بتاكاروتن هستند كه باعث تقويت سيستم ايمنى ميشوند و از آسيبهاى ناشى از راديكالهاى آزاد كه باعث پيرى زودرس مىشوند پيشگيرى مىكنند. مواد مغذى ميوههاى خانواده سيتروس (مركبات) باعث بهبود سلامت دهان مىشوند.
قرمز: مواد غذايى قرمز رنگ ليكوپن دارند. اين ماده يك ضد سرطان شناخته شده است. اسيد الاجيك موجود در اين محصولات نيز خطر آسيب ديدن DNA را كاهش مىدهد. فلاوينوئيدها كه عمدتاً در گيلاس، آلبالو و خانواده توت (تمشك و شاتوت و بلوبرى) يافت مىشوند، قدرت تدافعى آنتى اكسيدانها را افزايش ميدهند، از سلولها در برابر صدمات ناشى از راديكالهاى آزاد محافظت مىكنند. به حفظ عملكرد قواى استدلال و منطق در مغز كمك ميكنند و جلوى پيرى را مىگيرند.
بنفش: انگور و كلم بنفش حاوى آنتوسيانين هستند كه از سلولها در برابر آسيبهاى اكسيداسيون محافظت مىكنند و در نتيجه آن ظهور علائم پيرى به تأخير مىافتند. اين مواد مغذى كه مسئول رنگ تيره ميوهها هستند به فرآيند درك و استدلال كمك ميكنند و ساير آنتى اكسيدانهاى موجود در آنها نيز ضد سرطان هستند.
سفيد: پياز، سير، پيازچه و موسير حاوى آليسين و كوئرستين هستند كه هر دو آنها خطر حمله قلبى را كاهش ميدهند و به عملكرد سيستم ايمنى بهبود مىبخشند. گل كلم نيز حاوى سولفورافان است كه يك ماده ضد سرطان به شمار ميرود.
خیابان چترها
اینجا یکی از شهرهای کشور پرتقال است. و این چترهایی که بر فراز این پیادهراه شناورند، یکی از آثار متعلق به جشنوارهای هنری در سال ۲۰۱۲ هستند که توسط شهرداری آنجا برگزار شده بود. این چترهای رنگارنگ، طوری بر فراز خیابان نصب شدهاند که انگار به جایی متصل نیستند و عابران به فضایی رویایی میبرند. عکاس این مجموعه اضافه کرده است که «هنگام قدم زدن در این خیابان احساس میکردم که یک کودک شدهام، با شور و شوق رنگها را تماشا میکردم و احساس میکردم یک نیروی جادویی چترها را در آسمان نگه داشته است». این نوع آثار هنری در زمره هنرهای محیطی قرار میگیرند که مردم میتوانند به آنها نزدیک شوند، لمسشان کنند و حتی به آنها وارد شود و از نزدیک درکشان کنند. خب شهر هم زیبا و با نشاط میشود، با همین ایدههای ساده و رنگارنگ.
از زبانِ فرزندان بافت
از بچهها خواستیم برای ما از نظم بنویسند. اینکه به نظرشان نظم چیست و اگر در شهر ما، خانه ما و در دنیا بینظمی باشد چه اتفاقی میافتد. زینب رمضانی درباره نظم اینطور برایمان نوشته، با هم میخوانیم:
به نام خالق هستی
«من فاطمه عالیشاه هستم و محل زندگیم سمنان است امروز من میخواهم درباره نظم بنویسم. نظم یعنی کارهایمان را به موقع انجام دهیم. و اگر نظم وجود نداشته باشد و هرج و مرج به وجود میآید و نظم کشورمان به هم میخورد. خلاصه .. بنابراین نظم در جامعه ما مهم است و کسی که نظم در زندگی نداشته باشد بیادب نامیده میشود و اگر داشته باشیم یعنی در زندگی مشترکمان سود بیشتری بردیم. نمیخواهم حرف بزنم بگم که دارم از خودم تعریف میکنم نه اینطور نیست. من در زندگیام نظم دارم و اگر دیگران هم نظم داشته باشند چه بهتر.»
با تشکر زیاد/ فاطمه عالیشاه
داستانِ یک عکس
منظری از پاریس. برج ایفل معروف را می بینیم و بخش بزرگی از شهر را. عکس سادهای است. اما اگر کمی بیشتر دقت کنیم، چندین درس شهرسازی دارد: شهر «خوانا» است. «نشانه» های شهر کاملاً مشخص و جهتگیریهای معابر و شوارع در جهت تشدید این خوانایی است. عکس به ما میگوید شهر هم روز دارد و هم شب. شبِ شهر را نباید مورد غفلت قرار داد. حتی در بسیاری از شهرهای اروپایی، منظر شب را مهمتر میدانند، چون وقتی شب است، این شما هستید که به بیننده می گویید کجا را ببیند و به کجا بیشتر توجه کند، اما روز همهجا به یکسان روشن است و به یکسان مهم.