منارهها و گلدستهها درميان برجها و آسمانخراشها!
آسمان هركجا همين رنگ است!
منارهها و گلدستهها درميان برجها و آسمانخراشها!
مترجم:
ميكاييل انگوراني
استانبول، شهر تپههاي هفتگانه، دارد تبديل به شهر آسمان خراشها ميشود. اگر پروژههاي شهرياي كه در نظر است محقق شوند، خط آسمان شهر در بيست سال آينده كاملاً متفاوت خواهدبود. آسمانخراشهاي شيشه و فولادي جاي منارههاي بلند و يادمانهاي تاريخي مثل «گالاتا» را خواهدگرفت. فرم جديد شهر استعاره دراماتيكي از ساختار اجتماعي استانبول در سالهاي پيش رو خواهدبود. درميان كساني كه اينجا زندگي ميكنند و نگران استانبول هستند، بحثهاي فراواني در مورد تأثير پروژههايي كه در سطح شهري مطرح ميشوند وجود دارد.
«اتكاي اكينچي»، رئيس سابق شوراي معماران استانبول، اعتقاد دارد كه استانبول به حفظ تاريخش بيشتر نياز دارد تا به تغييرچهره اين چنيني. او ميگويد اين «تغيير چهره» براي شهرهاي تاريخي مضر است چون شخصيت و هويت آنهارا زير ضرب ميبرد. استانبول بدشانس بوده كه از سال ۱۹۵۰ به اين سو موضوع برنامهريزي هاي ضعيف و ناقص براي تغييرچهر ه بودهاست. حال بايد طرحي ريخت با تفكري عميق و پشتوانهاي دقيق.
شركت «آني» (Any) آمريكايي- كه مدعي است قادر است هرچيزي را درهرزمان و در هر كجا بسازد!- از پروژههايش دفاع ميكند: «ساختمان مثل لباس است، براي اينكه سرحال و امروزي باشي، بايد لباس كهنه از تن دربياري و لباس نو بپوشي!». بنابه پيشبينيهاي اين شركت، استانبول بدجوري نياز به توسعه دارد تا مدرن بنمايد وبا جريان روز بسازد!
استانبول با چهرهاي مدرن
صاحب يكي از شركتهاي بزرگ معماري تركيه، «مراد تابانلي اوغلي»، كه ساختمانهاي مدرن زيادي را سرپرستي يا نظارت نمودهاست، ميگويد: «من باور دارم كه در دوره زماني بيست ساله، استانبول بدل به يك پايتخت اروپايي خواهد شد كه نمونه زيادي از معماري مدرن را به نمايش بگذارد». او توضيح ميدهد كه استانبول تنها يك كلانشهر نيست، بلكه چهار راه فرهنگهايي از شرق و غرب عالم است، ضمن اينكه مركزي توريستي و تجارتي است. اين شهر نقطه توقف مشهور در مسير جاده ابريشم بشمار ميرفت. تغيير چهره شهري، خط آسمان تازه ومدرني به استانبول خواهدبخشيد.
رئيس مركز برنامهريزي و طراحي كلانشهر استانبول، «حسين كارتان»، ميگويد كه در استانبول سه يا چهار برابر بيشتر از شهرهاي مشابه منطقه صنعتي وجود دارد و همين امر شهر را غير قابل سكونت مي نمايد. مركز برنامه ريزي قصد دارد استانبول را از يك منطقه صنعتي تبديل به منطقه اي فرهنگي با خدمات كامل شهري نمايد.
او اضافه مي كند كه صنعت تنها مصيبت استانبول نيست. از آن بدتر اينكه اين يك كلانشهر تكمركز است و تمام مراكز تجاري شهر در فاصله «امي نونو» و «مسلك» واقع شدهاند. اميد ميرود در قالب طرح جديد توسعه، شاهد توزيع متعادلتري باشيم. با مراكز مسكوني و تجارياي كه درسطح شهر پخش شدهاند. «اين مهمترين پاسخ به معضل ترافيكي خواهدبود».
قفسهاي آسماني دارند ميآيند!
برجهاي جديد به نوبت دارند ميآيند. يكي از اينها، «سوزر پلازا»، كه از طرف مخالفانش «قفس آسماني» (گوي كفس) ناميده مي شود، برجي بلند ومدرن ازشيشه و فولاد است كه در عبور از بخش آسيايي به اروپايي شهر ديده ميشود. ساكنان اين منطقه كه درفقر فاحشي دست وپا ميزنند، اولين گروه اجتماعياند كه از ساختهشدن اين بنا متاثر خواهند شد. گزارشهاي اخير منتشر شده در مطبوعات تركيه درباره آسمان خراشهاي جديد، لزوم بازنگري و پژوهش درباره بافتهاي شهري استانبول و تاثيرات اين مدرنيسم را روشن نمودهاست.
معماران ترك شديداً شهردار استانبول را بخاطر اعلام مسابقه معماري در مارس ۲۰۰۶ كه درآن فقط معماران خارجي حق شركت داشتند، مورد انتقاد قرار دادهاند. ولي شهردار- «قدير ترباس»- توضيح مي دهد كه شهر انتظار فراواني از پروژهها دارد و باور ندارد كه معماران ترك قادر به طراحي چنين بناهايي هستند. «درتركيه آرشيتكتي كه بتواند پروژه هايي در اين سطح را بسازد وجود ندارد!». و درنهايت، يك معمار انگليسي ايراني تبار(عراقي تبار- مترجم)، ذاها حديد، برنده قرارداد هاي معماري براي مناطق كارتال و پنديك شد. حديد بايد برجهاي تجاري،مسكوني، و مراكز فرهنگي، يك ساختمان اپرا، چندين پارك، چند هتل و رستوران و پلاژ براي اين منطقهها طراحي نمايد. براي منطقه «كوسوك سكمس» هم شركتي مالزيايي بايد آسمانخراشها، پلاژ وسينما و هتل هفت ستاره «پايدار» زيست سازگار بسازد.
دهمين پروژه از اين دست، اينك دچار دردسر شده است. بخشي از انتقادها معطوف به تاثيرات مخرب آن بر بنيان هاي تاريخي و فرهنگي است وبرخي ديگر از انتقاد ها از اين امر سرچشمه مي گيرند كه امر ساخت ساز را به دست معدود شركت هاي مشاور معماري و ساختماني خارجي سپرده اند.
محلهها وبخش هاي آلونكنشين و مناطقي كه در خطر زلزله هستند، از اهداف اوليه «تغيير چهره خط آسمان» شهر خواهند بود. اززماني كه از سالهاي دهه پنجاه قرن گذشته، سيل مهاجرت به استانبول شروع شد، به خاطر عدم برنامهريزي زمانبندي شده شهري، محلههاي كثيف پرجمعيت سر برآوردند. سپس، به دنبال «قانون پراكنش ساختماني» سال ۱۹۸۱، كه به اين خانهها و آلونكها پايان كار ميداد، يك دفعه، قيافه محلهها عوض شد! كلبه-آلونكهاي تكطبقه تبديل شدند به ساختمانهاي پنج وشش طبقه ! اين درحالي بود كه زيرساخت شهري لازم براي آنها وجود نداشت و خود ساختمانها هم جوري ساختهنشدند كه دربرابر زلزله مقاوم باشند. شهرداري كلانشهر استانبول، اعلام نمودهاست كه هدف اصلي پروژههاي اعلام شده توسعه شهري، انتقال ساكنان محلات اين چنيني به مكانهاي مطمئنتر، باكمك «اداره انبوهسازي مسكن» است.
منابع:
روزنامه اعتماد ملی، چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۵، شماره ۲۹۰، صفحه معماری (ص۱۰)
کلید واژه:
استانبول، معماری مدرن، آسمانخراش، مناره