سیرافنامه -شماره ۴۲
بهروز مرباغی
سلام،
در این شماره از سیرافنامه، مطلب کوتاهی را میخوانید تحت عنوان «پروژه سیراف در موزه انگلستان». این متن کوچک را آقای داوودی، کارشناس فرهیخته گردشگری معاونت سرمایهگذاری سازمان منطقه ویژه اقتصادی پارس ترجمه و برایمان ارسال نمودهاند، که سپاسگزاریم. اما همین متن کوچک پیامهای روشن و زیبایی دارد:
* موضوع سیراف در محافل علمی و کارشناسی دنیا موضوع زنده و پرطرفداری است. موزه انگلستان یکی از این مجامع جهانی است که توجه خاصی به سیراف دارد. دقت کنیم که بنابه اطلاعات همین چند خط کوتاه، نزدیک به ۲۰ هزار قطعه اشیاء سیرافی در موزه انگلستان نگهداری میشود. همین مقدار اشیا میتواند یک موزه کاملی را تشكيل دهد.
* در گزارش آمده است که اشیاء تاریخی سیراف در سه قاره جهان نگهداری میشوند. اینها کجاها هستند؟ چرا ما سیرافیها و ما ایرانیها خبرنداریم که آثارمان در کدام گوشههای دنیا پخش است؟
* گزارش میگوید این آثار در موزه انگلستان «به امانت» گذاشته شده. شروط این امانت چیست؟ آیا میتوان این قطعات تشکیل دهنده تاریخ سیراف را به وطن برگرداند؟ متن قرارداد نگهداری و امانتداری این آثار چگونه است؟ آیا مراجع ما این متن را دارند؟
* فرض کنیم که بشود بیهیچ مانع و رادعی این آثار را به ایران برگرداند. فرض کنیم حتی موقع پس دادن این اشیا ضمن تشکر از ما ایرانیها که این آثار را برای مدتی در اختیارشان قرار داده بودیم، پولی هم بابت اینکار به ما بدهند. و فرض کنیم که این اشیا با نظارت کامل متخصصان بستهبندی شده و در اختیار ما هست که برگردانیم. سوال این است: کجا باید اینها را نگهداری کنیم؟ چگونه و کجا باید نمایششان بدهیم؟
* چرا ما قدر داشتههای خودمان را نمیدانیم؟ کشوری بیگانه، بیهیچ نفعی در افتخارات تاریخی ما، این همه نیرو و زمان برای سیراف صرف میکند، ما چرا غافلیم؟ مگر قرار است دیگران ثابت کنند که خلیج فارس، خلیج فارس است نه خلیج عربی یا هر نام دیگر؟
* بخشی از این وظیفه، شاید هم بخش عمده آن، به عهده دولت و حکومت است که از ارزشها و آثار ملی حراست و حفاظت نماید. اما بخشی دیگر به عهده ماست. تک تک ماها موظفیم اوراق پراکنده تاریخمان را جمعآوری کنیم و به هم ببندیم و با افتخار حفظ کنیم. چرا داریم سیراف را از بین میبریم؟ میدانیم چه میکنیم؟
پروژه سیراف موزه انگلستان
ترجمه داوودی (کارشناس گردشگری)
تاریخ پروژه: سال ۲۰۰۷ میلادی، اتمام پروژه: ۲۰۰۹ میلادی
* شرح پروژه: بندر سیراف در دوره رونق خود، منطقهای به وسعت ۲۵۰ هکتار با خانههای باشکوه چند طبقه را در بر گرفته بود. در مرکز شهر، مسجد جامع و بازار قرار داشته و در حومه آن یک بخش وسیع صنعتی که شواهدی دال بر نگهداری شیشه و سفال در احجام بزرگ در آن وجود دارد (در منطقه بنگسار).
بر اساس شواهد موجود، قسمت دیگری از شهر محل نگهداری وسایل ساخته شده آهنی، صدف، سرامیک، جواهرات و سنگهای قیمتی بوده است. منابع اولیه ثروت سیراف، از نقش مهم آن بعنوان مرکزی در تجارت دریایی خلیج فارس در دوره شکلگیری تجارت اقیانوس هند نشات میگیرد.
بین سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۳، شش دوره حفاری توسط موسسه مطالعات ایرانشناسی بریتانیا و تیمهای باستانشناسی ایرانی به رهبری دکتر دیوید وایت هاوس در سیراف انجام گرفته است. در خلال حفاری در منطقه باستانی وسیع حفاظت شده، میلیونها قطعه اشیا کشف شده است. بخش بزرگی از این یافتهها ثبت و بطور امانت به موزه انگلستان منتقل شده است و سایر یافتهها در حال حاضر در ۱۰ موسسه بزرگ در سه قاره، منجمله قسمت بزرگی از آن در تهران نگهداری میشود.
* اهداف پروژه: پروژه سیراف موزه انگلستان در سال ۲۰۰۷ میلادی به عنوان تحقیقی ابتکاری دو سال با حمایت موسسه ایرانشناسی بریتانیا آغاز به کار نمود. هدف پروژه فراهم آوردن کاتالوگی (فهرست) کامل از یافتههای حفاری سیراف موجود در موزه انگلستان بود. مجموعهای از ۲۰هزار اشیاء دستساز بیانگر یکی از بزرگترین اقلام جمعآوری شده باستانشناسی بود که بوسیله موزه (بخش خاورمیانه) فراهم آمده بود. قبل از آغاز پروژه، یافتههای بدست آمده از سیراف به ثبت رسیده و در پایگاه دادههای این موزه وارد شده است.
هدف اصلی این پروژه استفاده از مطالعه این آثار جهت شرح و توصیف دامنه مواد متشکله این آثار در قرون اولیه اسلامی (قرن هفتم تا یازدهم میلادی) بندر سیراف در اقیانوس هند بود. در این آثار توجه ویژه بر روی سرامیک متمرکز شده است که در ساخت نیمی از اشیاء بدست آمده بکار رفته است.
بعنوان بخشی از کار پروژه در زمینه سفالسازی، طرحبندی همزمان ۱۰ هزار خرده سفال مجموعه امکانپذیر خواهد بود. اطلاعات ثبت شده درباره سیراف به عنوان رسالهای پژوهشی برای انتشارات موسسه مطالعات ایرانشناسی انگلستان گردآوری شده است. این رساله مشتمل بر چشماندازی بر مجموعه و گزارشات متخصصان در طبقهبندی یافتههای شخصی میباشد. مرحله بعدی پروژه که در سال ۲۰۰۹ آغاز شده و تا سال ۲۰۱۱ ادامه خواهد یافت، شامل تجزیه و تحلیل اطلاعات خواهد بود.
کوچههای سیراف / سلیمان سیرافی
محمد كنگاني
سلیمان تاجر سیرافی در سال ۲۳۷ هجری (۸۵۱ میلادی) از طریق دریا به منظور تجارت به سوی چین رفته است. او پس از این سفر، خاطرات و مشاهدات خود را به زبان عربی به رشته تحریر درآورد و ۶۵ سال پس از تألیف نخستین اثر، در سال ۳۰۴ هجری، همشهری وی به نام «ابوزید حسین سیرافی» نوشتههای سلیمان را با اضافه نمودن اطلاعاتی در دو بخش تاریخ و جغرافیا و مردمشناسی مینگارد.
سفرنامه سلیمان که نسخه منحصر بفرد آن به نام «سلسلهالتواریخ» در کتابخانه ملی پاریس تحت شماره ۲۲۸۱ از نسخ عربی و به زبان عربی موجود است و از همان دوران مورد توجه دریانوردان، جغرافیدانان و علمای جهان اسلام قرار گرفت و به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
* سلیمان سیرافی اولین جهانگرد و اولین خاطرهنویس دنیا میباشد که چهارصد و شصت سال قبل از مارکوپولو به سیاحت در کشورهای دور پرداخت. او اولین ایرانی مسلمان جهان اسلام به شمار میرود که حاصل مشاهدات و سفرهای خود به چین و هند را در کتابی تألیف نمود. محققین اروپایی درباره اصالت و دقت سفرنامه سلیمان سیرافی مینویسند: او راههای دریایی را به دقت توصیف میکند و تعیین مسافتها به مقیاس روز و گاه به فرسخ و همچنین تحلیلی زنده از سواحل و جزایر و بندر گاههای مختلف، شهرها، مردم، محصولات، مصنوعات وکالاهای بازرگانی به جای گذاشته است. سفر دریایی از سیراف تا چین (بندر خانفو یا کانتون) بیشتر از چهار ماه طول میکشید .
با عنایت به دادههای تاریخی، با اطمینان میتوان ادعا کرد سلیمان سیرافی را باید پایهگذار و پیشتاز سفرنامه نویسی و تحریر خاطرات دریایی در ایران و جهان دانست.
فهرست سياحان معروف سدههاي ميانه و سال تاليف سفرنامهها:
* سليمان تاجر سيرافي/ ايراني/ ۸۵۱ م. ۳۳۷ ق.
* ابوزيد سيرافي/ ايراني/ ۹۱۶ م. ۳۰۴ ق.
* ابن فضلان/ عرب؟ / ۹۲۱ م. ۳۱۰ ق.
* ابودلف/ عرب/ ۹۵۲ م. ۳۴۱ ق.
* شهريار رامهرمزي/ ايراني/ ۹۵۳ م. ۳۴۲ ق.
* ناصر خسرو/ ايراني/ ۱۰۵۲ م. ۴۴۴ ق.
* ابن جبير/ اسپانيايي/ ۱۱۸۴ م. ۵۸۰ ق.
* پلان كارپن/ ايتاليايي/ ۱۲۴۷ م. ۶۴۵ ق.
* روبر كي/ فرانسوي/ ۱۲۵۷ م. ۶۵۵ ق.
* ماركو پولو/ ايتاليايي/ ۱۲۹۸ م. ۶۹۷ ق.
* ابن بطوطه/ مراكشي/ ۱۳۵۵ م. ۷۵۶ ق.
فرزندان سیراف
طاهره بارنده: هميشه خودم سعي ميكردم توجه كنم و هر هفته با يكي از فرزندان عزيز سيراف حرف بزنم. از نظرات و عقايد آنها جويا شوم و به دوستان و همشهريان عزيز انعكاس دهم. اما، چندي پيش، وقتي در دفتر پايگاه مشغول انجام كارهايم بودم، بچههاي يگان حفاظت گفتند كه يك مهمان كوچولو داريم. آمده تو را ببيند. با كنجكاوي پرسيدم كيست؟ بگو بيايد.
لباسهاي مدرسه تنش بود و يك كتاب و مداد و پاك كن هم در دستش. خوشحال شدم و او را دعوت كردم كه بنشيند. پرسيدم: با من كاري داشتي خانوم كوچولو؟
گفت: «بله. آمدهام تا مثل بقيه بچهها كه براي سيرافنامه حرف زدند و عكسشان را چاپ كردهايد، من هم برايتان صحبت كنم. خيلي بلد نيستم چه بگويم. ولي من هم بچه سيرافم و اينجا را خيلي دوست دارم».
چقدر از ديدنش احساس خوبي داشتم. قلب پاكي كه تو سينه اين بچهها هست با حرفهاي شيريني كه ميزنند خستگي تمام ناملايمات دنيا را از تن هر كسي بيرون ميكند. شايد بارها براي همه ما پيش آمده باشد كه از چيزي دلگير باشيم اما با ديدن شادماني چند بچه در پارك يا مدرسه آن لحظات سخت زندگيمان را راحتتر بگذرانيم. به او گفتم خيلي خوش آمدي، حسابي خوشحالم كردي. با اين كتاب و مداد از كجا ميآيي؟ جواب داد: «از سر جلسه امتحان ميآيم. آخر اين روزها روزهاي امتحانيمان است.»
خب، حالا نميخواهي اسمت را به من بگويي؟ «چرا، اسمم فاطمه هژبري است. دختر محمد هژبري. امتحاناتم كه تمام شود و قبول شوم به يك دوره جديد ميروم. اول راهنمايي.»
اين طور كه خودش ميگويد، معدلش ۷۵/۱۸ شده است.
فاطمه جان، غير از درس خواندن چه كارهاي ديگري انجام ميدهي؟ «به مادرم در خانه كمك ميكنم. مثلا بعضي وقتها لباسهايم را ميشويم. اتاقم را تميز ميكنم و در انداختن سفره شام و ناهار كمك ميكنم. با دوستانم در كوچه و كنار دريا بازي ميكنم. مثلا بازي «هفت سنگ». بعضي وقتها هم كتاب داستان ميخوانم و خلاصه خيلي كارهاي ديگر.»
فاطمه اميدوار است اگر خدا بخواهد تابستان را به مشهد مقدس براي زيارت برود و ميگويد: «اگر كلاسهاي تابستاني هم برگزار شود، حتما شركت خواهم كرد».
وقتي بزرگ شدي چه كاره خواهي شد فاطمه جان؟ «من ميخواهم يك معلم نمونه شوم. چون شنيدهام كه معلمي شغل پيامبران است.»
به او گفتم: فاطمه از شَهر خودت برايم حرف ميزني؟ «گفت: من قلعه نصوري و تنگ لير را ديدهام اما نميدانم بايد چه بگويم. خودت برايم حرف بزن». عكس بزرگي از دره لير موجود در دفتر پايگاه و نقشه سيراف همراه با عكسهاي تك تك آثار را به او نشان دادم و در موردشان برايش حرف زدم. با ذوق زيادي گوش ميكرد و مرتب سوال ميكرد. بعد از آن سري به موزه زديم. با دقت به عكسها و كتيبهها نگاه ميكرد و ميگفت: همه اينها توي سيراف پيدا شده؟ . . . .»
لحظات خوبي بود. فاطمه بايد ميرفت و من هم به كارهايم ميرسيدم. از او تشكر كردم و برايش آرزوي سلامتي و موفقيت.
كتابخانه و وب سايت سيراف
كتابخانه سيراف، كمكم، رشد ميكند. از تهران، موسسه «خانه كتابدار» اعلام آمادگي نموده تا در ارسال كتاب و تجهيزات كتابخانهاي به سيراف همكاري كند. همكاران سازمان ميراث فرهنگي در بوشهر و تهران هم آستين بالا زدهاند. از بزرگان و فرهيختگان سازمان منطقه ويژه پارس، وعده دادهاند هم در تكميل كتابخانه و هم در بارگذاري و راهاندازي وب سايت سيراف كمكمان كنند.
* اين خبر خوب را به علاقمندان سيراف بدهيم كه طراحي وب سايت سيراف به دو زبان فارسي و انگليسي تكميل شد و الان در مرحله بارگذاري هستيم. وب سايت سيراف اين است: www.siraf.info
اين وب سايت چهار بخش اصلي دارد و چند بخش مكمل. بخشهاي اصلي سايت عبارتند از باستانشناسي، تاريخ، معماري و شهرسازي، فرهنگ و اجتماع. بخشهاي مكمل سايت شامل عكسخانه، فيلمخانه، كتابخانه و ارتباط با سيراف است.
آرزوي ما اين بود و اين هست كه هر يك از بخشهاي اصلي سايت دبير كاربلد خود را داشته باشد و انتخاب مطلب و متن براي سايت با نظارت او انجام شود. طراحي سايت به گونهاي است كه براي هيئت تحريريه يا هيئت علمي سايت عبور رمزدار به مخزن سايت و بررسي مطالب رسيده وجود دارد. در صورت تاييد شدن هر مطلب ارسالي به سايت توسط حراقل سه نفر از اعضاي هيئت علمي سايت (كه امكان ورود به مخزن را دارند) مطلب مذكور، بصورت خودكار وارد سايت شده در بخش خود قرار ميگيرد. اميدواريم بزودي امكان افتتاح رسمي سايت را داشته باشيم.
* كمكم بايد به فكر مديريت كتابخانه و دبيري وب سايت باشيم. كتابخانه فقط به اتاق و فضا و قفسه و كتاب نيست. كتابخانه بايد مركزي براي جمعآوري اطلاعات به روز درباره همه مسايل مربوط به تاريخ سيراف و ايران باشد.. مخزن دانشي و علمي كتابخانه بايد غني و روزآمد باشد. اينها كار ميبرد و انرژي. بايد ديد كيها آستين بالا ميزنند و وارد گود ميشوند. همه ما موظفيم اين كتابخانه را نگهداري كنيم. وب سايت سيراف هم مكمل ديجيتالي اين كتابخانه است. مكمل و تغذيهكننده آن.