سیرافنامه -شماره ۲۹
بهروز مرباغی
سلام،
صحبت بر سر طرح توسعه سیراف است. این موضوع از آنجا مهم است که با تدوین و ارائه آن، مسیر رشد و توسعه سیراف تعریف میشود. ما باید به این طرحها و برنامهها حساس باشیم و سعی کنیم طراحان را با اطلاعات درست و اعلام نیازهای منطقی یاری کنیم. در بسیاری از شهرها، این طرحها مسائلی را بوجود آوردهاند که در صورت اقدام به موقع، میشد از بروزشان اجتناب نمود.
* اصلیترین موضوع و وظیفه طرح توسعه، با هر مقیاسی که شهر داشته باشد، مسیر و شکل توسعه جغرافیایی شهر است. مثلاً در مورد سیراف، باید دید که در صورت ازدیاد جمعیت، که احتمالی قریب به یقین است، شهر به کدام سو باید گسترش پیدا کند- به سمت پرک؟ به سمت اختر، به سمت جم، یا روی دریا؟
* چگونه میتوان مسیر توسعه شهر را درست تشخیص داد؟ آیا انتخاب جهت و سطح توسعه شهر به اختیار طراح یا مشاور است؟ چه عواملی در این امر دخیلند و نقش اول را بازی میکنند؟
* در اصطلاح شهرسازی، گفته میشود که قبل از ارائه طرح توسعه، اول باید شهر را «مدلسازی» نمود. یعنی اول باید روند و علل شکلگیری کنونی شهر بررسی و شناخته شود. درست مثل یک اندام زنده که مسیر رشدش را در جهت همان اندام ادامه میدهد نه در جهات دیگر. مثلاً از انسان نمیتوان انتظار داشت که در دوره رشد خود، عوض رشد قد فقط دستهایش رشد کند. رشد اندام انسانی قانون و روند خاص خود را دارد. در شهر هم چنین است. شهر را در همه جهات نمیتوان توسعه داد. جهت و مسیر و حجم توسعه شهر تابع زمینههایی است که پیشاپیش در تطور و تکامل طبیعی شهر طی شده است.
* پس از آنکه مسیر طبیعی توسعه شهر شناخته شد، باید بررسی شود که آیا مسیر جدید یا فضاهای جدیدی که شهر باید به آنجاها توسعه پیدا کند، ظرفیت لازم را دارند یا نه. مثلا اگر روند طبیعی توسعه به سمت پرک باشد، باید مطالعه کرد که آیا پرک ظرفیت پذیرش نیازهای توسعهای سیراف را دارد یا نه. در صورت توسعه شهر به این مناطق چه فضاها و کاربریهایی را باید فدا کرد تا توسعه جغرافیایی محقق شود. توازن مسکن و کشاورزی و خدمات در منطقه چه میشود؟
شهر ساخته مي شود
دو هفته پیش خبر دادیم که پروژهای تحت نام «ایستگاه تاریخ» یا مجتمع اقامتی فرهنگی سیراف در دست طراحی است. فاز صفر این طرح، خوشبختانه آماده شده و میتواند مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد و در صورت تایید، میتواند مسیر بعدی را طی کند. این مجموعه شامل فضاهای زیر است: سالنهای نمایش، کتابخانه، پژوهشکده، سالن همایش، تعدادی اتاق و سوئیت برای مهمانان، فضاهای مکث و اجتماع و تراسها و حیاطهای داخلی.
ویژگی این طرح آن است که تمامی ساختمان بر روی ستون ساخته شده و کف بنا با زمین زیر آن تماس ندارد. این راهحل به خاطر اجتناب از تخریب زمین و از بین بردن آثار تاریخی است. اگر این طرح مورد تایید کمیتههای فنی سازمان میراث فرهنگی قرار گیرد، گام بسیار مهم و نوینی برای اجرای ساختمان در محدودههای تاریخی و میراث فرهنگی خواهد بود.
در بسیاری از نقاط جهان، در سالهای اخیر، احداث واحدهای فرهنگی تاریخی بر روی سایتهای باستانی تجربه شده و در حال تبدیل شدن به الگویی همهگیر است. در این نوع ساماندهی اصل بر این است که سایت تاریخی و باستانی کاملا از خطر تخریب بدور باشد و امکان بازدید از آن هم برای همه و در همه زمانها فراهم آید. ضمن اینکه با ایجاد فضاهای نمایشی و فرهنگی بر بالای آنها یا در کنار آنها، امکان برخورد علمی میدانی فراهم آید. نمونههای شاخصی که در دنیا با این مضمون کارشدهاند، از جمله عبارتند از «موزه جدید آکروپولیس» در یونان، موزه «کلمبا» در آلمان، مجموعه «فلاویا- گراتس» در اتریش، سایت موزههای «هرکولانیوم» و «پمپئی» در ایتالیا.
«پترا» در اردن هم یکی از نادر نمونههای سایت موزه در منطقه است.
ساده و قابل اجرا
عکسی که از کوچههای یکی از آبادیهای فرانسه چاپ کردیم، سبب خیر شد و سیرافیهای عزیز را به فکر استفاده از این شگردها در شهر خود نمود. امروز هم عکسی دیگر از چنین فضاهایی را چاپ کردهایم. با همان توضیح: در سیراف نمیشود کوچهها را چنین ساخت؟ این کوچه با چه چیزی ساخته شده که ما در سیراف نداریم؟ دقت کنید، کوچه مثل کوچههای سیراف شیبدار است، جنس سنگ بکار رفته در آن دقیقا مثل سنگهای قابل وصول در سیراف است.
نرده را به سادهترین شکل با فلز ساختهاند و رنگ سیاه زدهاند. فرم درخت خیلی شبیه به فرم رقصان کهور است. گلدانها هم که از همین گلدانهای خود ما هستند. فرم قوس بالای در هم در تمام ایران و سیراف قوس رایجی است. چرا کوچههای ما مثل این کوچه زیبا و تمیز نیست؟
نکته مهم در این نوع کفسازی و ساماندهی کوچهها، قابل استفاده بودن معبر و کوچه برای عموم مردم و از جمله کم توانان و کودکان است. به همین خاطر نباید از سنگفرشهایی که حرکت را مشکل میکنند و به خصوص حرکت ویلچر و کالسکه را سخت یا ناممکن میسازند استفاده نمود. علاوه برآن باید مقابل خانهها را مسطح و در تراز افقی سکوبندی نمود تا امکان دورهم نشینی عصرانه همسایه و بچهها از بین نرود. زندگی با همین چیزهای ساده زیبا میشود.
خرزهره
یکی از گیاهانی که در سیراف و در بسیاری نقاط ساحلی شمال خلیج فارس دیده میشود، خرزهره است. گلهای زیبا و به رنگهای مختلف دارد. نام علمی خرزهره Nerium Oleander و از خانواده Apocynacea Oleander میباشد.
این گیاه بومی منطقه مدیترانه است و گاه تا ارتفاع شش متر هم رشد میکند. درختچهای است همیشه سبز با شاخه و برگهای ضخیم و انبوه که گلهایش بصورت خوشهای و در گونههای مختلف به رنگهای صورتی، صورتی پررنگ و سفید دیده میشود. تمام اندامهای گیاه حاوی سم است. بهترین نتیجه را در آفتاب تمام میدهد. درخت زینتی مشهوری است و در موقعیتهای مختلف از آن استفاده میشود. در باغها، پارکها، بلوارها کاشته میشود و پرچین زیبایی ایجاد مینماید. بعد از گلدهی باید هرس شود. شوری را تا سطح ۹۰۰۰ پی.پی.ام تحمل مینماید. بوسیله بذر و قلمه تکثیر میشود.
موزه به یاد رئیسعلی دلواری!
از موزههای استان، موزه رئیسعلی دلواری، یکی از شاخص ترینهاست. ساماندهی و طراحی داخلی این موزه افتخار کسب جایزه دوم معمار را در سال گذشته از آن خود کرده است. موزه در دلوار و در خانه رئیسعلی ساماندهی شده است. نکاتی از ایده طراحی و فضاهای موزه را سرکار خانم مهندس مهشید کرمی در اختیار سیرافنامه قرار داده اند که سپاسگزاریم.
«طراحی موزه، از نگرش جدید و متفاوتی نسبت به وضعیت قبلی (خانه رئیسعلی) برخوردار بوده و تلاش گردیده تا در آن روند مبارزات ضد استعماری از ابتدا و به صورت گاهشمار بیان شود تاخود ، مقدمه و تاکیدی باشد بر دوران شهید رئیسعلی دلواری و اهمیت حضور او به عنوان نقطه عطف تاریخ مبارزات ضد استعماری در جنوب ایران. به همین منظور با حفظ ساختار کالبدی تاریخی و نیز معاصر بنا ، تغییراتی در فضای باز و تجهیزات نمایشی موزه به عمل آمد که هدف اصلی آن افزایش اطلاعات بیننده در خصوص دورههای تاریخی مختلف حمله انگلستان به ایران با استفاده از بوردهای نمایشی و نیز شرح مبارزات شهید رئیسعلی با استفاده از مدلهای سه بعدی ( ماکت )، سنگهای حکاکی شده و فضاسازی صحنه جلسات مهم تصمیمگیری و .. است. نورپردازی این موزه با استفاده از شیوههای نوین فایبر اپتیک و یا فیبرهای نوری صورت میگیرد که علاوه بر دوام طولانی از مصرف برق بسیار کمتری نیز نسبت به سیستمهای معمولی برخوردار است.
ایجاد فضای سبز به سیاق نخلستانهای جنوب همراه با گیاهان پوششی چهار فصل جهت استفاده بهینه از محوطه موجود و همچنین القای فضای حماسی مبارزات از جمله راهبردهای اصلی طراحی موزه بوده است که زمان زیادی را از گروه اجرایی به خود اختصاص داده است. به همین منظور در حدود ۵۰ اصله نخل با ارتفاع بلند در موزه کاشته شده که به مرور زمان و با احیای مجدد آنها در شرایط جدید و نیزشکلگیری کامل گیاهان پوششی چهار فصل موجود که از ترکیب رنگهای نقرهای ، قرمز و سبز در آن بهره گرفته شده است ، میتوانند نوعی محوطهسازی وزین و متناسب با فضای موزهای بوجود آورند. از جمله ویژگیهای خاص این نخلستان استفاده از سیستم آبیاری قطرهای و نیز نورپردازی ویژه است که میتواند فضای مناسبی را جهت برگزاری مراسم مختلف و استفاده بهینه از فضا درزندگی شبانه موزه موجب شود.
در مجموع عملکردهای پیشبینی شده در موزه شامل ۱۷ فضای نمایشی، کتابخانه (گنجینه اسناد مبارزات)، مدیریت، فضای اقامت نگهبان به همراه آبدارخانه و فضاهای الحاقی ( انبار، موتورخانه، قهوهخانه و نیز سرویسهای بهداشتی) میباشد که از بخشهای نمایشی در فضای داخلی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
صحنهسازی فضای جلسات :این بخش از بنا به عنوان دروازه ورودی، محل نشستها و جلسات سران قیام بوده و تصمیمگیریهای مهم سیاسی، تجاری و اجتماعی در این محل انجام میگرفته است. با توجه به شواهد و اسناد تاریخی موجود ، یکی از صحنههای جلسات به صورت مجازی در این فضا بازسازی گردیده است که در آن تندیس شهید رئیسعلی دلواری، آیت الله بلادی، خالو حسین دشتی و دیگر همرزمان حضور دارند.مدلهای سه بعدی از نقشههای جنگ: :ساخت مدلهای سه بعدی از نقشههای عملیاتی حمله ناوهای انگلیس به بوشهر در ۱۸۵۶ میلادی و حمله به دلوار در۱۹۱۵ میلادی از جمله عناصر نمایشی در فضاهای ۷ و نیز ۱۳ موزه است.
ادوات و ابزار جنگی : پیشبینی ویترینهای دیواری و نیز ایستاده به منظور نمایش ادوات و ابزار جنگی هم زمان با دوران مبارزه شهید رئیسعلی دلواری از جمله عناصر نمایشی موزه است که در آن برخی از اشیاء متعلق به شهید از جمله دوربینها و نیز شمشیر که از سوی تنها نوه ایشان به موزه اهدا گردیده است ، دیده میشود.
قسمنامه و شهادتنامه شهید رئیسعلی دلواری : به منظور تاکید بر عدم جنگطلبی این مبارز بزرگ ، از محتواینامه و مذاکره ایشان با حاج سید محمد رضا کازرونی از علمای وقت، بهرهگیری شده و جملات ایشان در خصوص اهداف قیام خود و نیز شهادت طلبی ایشان بر روی پلاکهای سنگی بزرگ حک گردیده که در موزه نمایش داده میشود. استفاده از نقاط عطف بنا (نقاط چرخش در موزه) به عنوان فضای نمایشی این پلاکهای سنگی از جمله ایدههای اولیه شکلگیری موزه بوده است.
تصاویر و مستندات تاریخی : استفاده از بوردهای نمایشی و نیز مستندات تاریخی از دیگر مواد نمایشی موزه است که از جمله آن میتوان به تمبرهای خاص دوره اشغال بوشهر اشاره داشت . در هنگامه جنگ جهانی اول و اشغال بوشهر توسط قوای انگلیسی ، مراسلات پستی در این شهر توسط نیروهای انگلیسی مورد تفتیش قرار گرفته و برروی تمبرهای پستی با عبارت «بوشهرتحت اشغال انگلیس» ممهور میشد که طبق اسناد موجود در آرشیو راکد وزارت امور خارجه، بارها مورد اعتراض وزارت داخله ایران قرار گرفت. استفاده از اصل و نیز تصویر بزرگنمایی شده این تمبرها مهر تاییدی است بر اهداف نادرست و سودجویانه استعمار پیر انگلستان در جنوب ایران.
فرزندان سيراف
طاهره بارنده: خانم سناسيري، مدير تواناي مدرسه دخترانه آزاده سيراف وقتي علاقه سيرافنامه را به بچهها و آينده روشن آنها ميبينند، با پايگاه تماس گرفته و خواستار معرفي دانشآموزان نمونهاي شدند كه آينده سيراف به فكر و انديشه طلائي همانها رقم خواهد خورد. اينطور شد كه، مفتخر شدم سلامي كنم به بچههاي پاك سيراف و معلمان زحمتكششان. دقايق زيبايي بود، در كنار عزيزاني كه بهترين و برترين روزهاي همه ما را به يادمان ميآورند، يعني همان درس و مدرسه و معلم و در كنار همه اينها، كودكي و شيطنت و شادي و بازي.
طي جلسهاي دوستانه با آموزگاراني كه معلوم بود با عشق و علاقه با بچهها كار ميكنند، در مورد ميزان آشنائي بچهها با سيراف، نحوه تدريس و چگونگي پر و بال دادن به ذهن خلاقانه بچهها صحبتهايي شد.
خانم راضيه غلامي معلم سال چهارم ابتدائي، ميگويد: «خود من چون سيرافي نيستم سعي كردهام اطلاعاتي را در مورد سيراف كسب كنم و در كلاسهاي آزاد بچهها اين اطلاعات را در اختيارشان بگذارم. از آنها ميخواهم هر چه ميدانند برايمان بگويند. بچهها اگر به آثار سري زده باشند با شوق تعريف ميكنند و من نيز سعي ميكنم مطالبي را در مورد جائي كه از آن حرف ميزنند به آنها بياموزم. در ضمن همين سيرافنامه را به كلاس ميآورم و در حد فهم بچهها در مورد موضوعات آن با هم حرف ميزنيم».
خانم چوگاني مربي پيش دبستاني ميگويد: «من فكر ميكنم خيلي خوب است كه سيدي و فيلمهاي آموزشي در حد درك بچهها، در مورد سيراف تهيه شود و در چند جلسه با هم در مدرسه اين فيلمها را ببينند».
خانم معصومه گنخكي معلم كلاس سوم و خانم بحراني معلم كلاس پنجم، هر دو اين عقيده را دارند كه: «با يك برنامهريزي ميشود بچهها را به اردوهاي علمي، تفريحي و تاريخي در همين سيراف عزيز براي يادگيري بيشتر و بهتر برد. بچهها مي توانند از نزديك با آثار آشنا شوند و توضيحاتي نيز برايشان داده شود. بخصوص آثار دره لير ميتواند روز خوبي را براي بچهها همراه با تفريح و يادگيري رقم زند».
خانم فاطمه هامونگرد معلم سال اول ابتدائي كه خود نيز سيرافي است، ميگويد: «در مرحله اول خود معلمان بايد از تاريخ و تمدن كهن سيراف بيشترين اطلاعات را كسب كنند كه خوشبختانه معلمان اين مدرسه به خوبي به اين موضوع واقفند و پيشنهاد ميكنند كه از بچهها بخواهيم سيراف و زيبائيهاي آن را نقاشي كنند. اين نقاشيها مي تواند شامل آثار باستاني، مناظر زيباي دريائي، پرندگان مهاجر، ماهيها، قايقها، كشتيها، اسكله، و غيره باشد».
خانم غلامي ميگويد: «طي سالهاي اخير روش تدريس معلمان تغييرات خوبي داشته است. در حال حاضر تدريس به صورت مجسم و نيمه مجسم ميباشد، بچهها براي يادگيري به صورت عملي با كاردستي و بازي درس را ياد ميگيرند».
خانم بحراني ميگويد: «اجازه ميدهيم بچهها خودشان در آموزش نقش داشته باشند، مثلا كتابهايي با موضوعات مربوط به درس را به صورت خلاصه درآورده و كتابچهاي، با سليقه خود و نقاشيهاي خود تهيه كنند».
خانم چوگاني ميگويد: «بچهها با صدفها و سنگهاي رنگي و متنوعي كه از كنار دريا جمع ميكنند، كارهاي هنري زيبائي ارائه ميدهند كه همه ما را به وجد ميآورند».
و در آخر، خانم سناسيري از وجود چنين معلمان شايستهاي در مدرسه آزاده بسيار خوشنود است و از آنان راضي؛ چرا كه معدل اكثر بچهها عالي است، از جمله دانشآموزان ممتازي كه با هم چهرههاي شاد آنها را ميبينيم.
همه ما اميد به اين داريم كه همين كودكان، با آشنايي و شناخت ارزشهاي سيراف و آثار باستاني و تاريخي آن، نگاهبانان آينده اين ارزشها باشند. متاسفانه در اين ديدار سركار خانم غريبي، آموزگار كلاس دوم حضور نداشتند. براي ايشان هم آرزوي توفيق داريم.
با بچههايي كه در اين عكسها هستند آشنا شويم:
عكس اول، از كلاس دوم ابتدايي: از راست به چپ رديف بالا: فاطمهسالم پور(معدل: ۲۰)، فاطمه عطار(۲۰)، آسيه سماچي(۲۰)، زهرا آذر (۲۰)، فاطمه خالگير(۲۰)، اسما شمسا (۲۰)، سميه حيدري(۲۰)، رديف وسط: فاطمه خرم روز(۷۵/۱۹)، زهرا بلوچي ۵۰/۱۹)، فاطمه بازگير(۸۷/۱۹)، مريم بهرامي(۳۷/۱۹)، رديف پايين: زهرا پرهيز، اخلاص دشتي، رقيه بلوچي، فاطمه زارعي، زهره سالمي، حليمه بيش.عكس دوم، كلاس سوم: از راست به چپ رديف بالا: زهرا آشفته(۹۰/۱۹)، زينب باران دوست(۲۰)، فاطمه هدايتي(۲۰)، ساره غياثي(۲۰)، محدثه آشفته(۲۰)، راحيل افروخ(۹۰/۱۹)، رديف پايين: فاطمه منصوري(۸۰/۱۹)، سارا صابر(۸۰/۱۹)، سكينه سيراب(۹۰/۱۹)، فرشته بلوچخو(۲۰)
عكس سوم، كلاس چهارم: از راست به چپ رديف بالا: فاطمه بهرامي(۲۰)، رضوان حياتي(۲۰)، مريم زارعي(۲۰)، رديف پايين: فاطمه قاسمي(۷۲/۱۹)، رقيه (الهه) هژبري(۶۳/۱۹)، مليحه رزمجو(۹۰/۱۹)، زهرا شنبدي(۹۰/۱۹)، فائزه حيدري(۷۲/۱۹)
عكس چهارم، كلاس پنجم: از راست به چپ رديف بالا: فاطمه نخجو(۲۰)، نرجس آذر(۲۰)، فاطمه راغ(۲۰)، فاطمه هدايتي(۲۰)، زهرا افروخ(۲۰)، سمانه راغ(۲۰)، رديف پايين: فاطمه بهاري زاده(۲۷/۱۹)، عاطفه غياثي(۸۱/۱۹)، فاطمه محمدي(۱۸/۱۹)، فاطمه هراتي(۶۳/۱۹).
یکی از این بچهها (از کلاس پنجم)، در گفتگوی خود با سیرافنامه، گفته «نمیدانید چه لذتی میبرم وقتی میپرسند کجایی هستی، میگویم بچه سیرافم!»
تعزيه تاوان در سيراف
سيراف پارس: گروه هنري ناشنوايان دستان گويا به مناسبت اربعين حسيني، براي دومين بار اهالي شهر سيراف را به سوگواري مشغول نمودند. نمايش تعزيه تاوان كه سرگذشت اسارت اهل بيت (ص) و شهادت حضرت رقيه (س) را با ويژگي خاصي به معرض عموم رساندند، با استقبال بيش از دو هزار نفري مردم شهر سيراف مواجه گرديد. كارگرداني و مجري گري خوب سيد محمد حسيني همراه با مداحي آقاي اميد معنوي و اجراي زيباي ناشنوايان به مربيگري خانم اصدقي، گرمي خاصي به محفل نوراني نمايش داده بودند.
اين گروه به دعوت موسسه سيراف پارس و با همكاري روابط عمومي پتروشيميهاي پارس در موزه سيراف برنامه تعزيه خود را اجرا نمودند.
کتابخانه
خانمي به نام دهقانپور از تهران زنگ ميزند كه ميخواهد براي بچههاي سيراف كتاب هديه كند! ميگويد از طريق دوستي در بوشهر، سيرافنامه را به صورت اينترنتي ميخواند و علاقمند شده سهمي در كتابخانه سيراف داشته باشد! كتابهايي را كه در زير فهرست كردهايم، اين دوستدار سيراف براي ما فرستاده. زندگي چقدر زيباست! در اين گوشه كشور ما براي خودمان سيرافنامه در ميآوريم، از قلب كشور با ما دوست ميشوند و برايمان كتاب ميفرستند. خدا را شكر كنيم به خاطر اين پاكيها و صميميت دلها.
علاوه بر خانم دهقانپور از تهران، دوستي از جم كه ما فقط آقا ابراهيم صداش ميكنيم و اصالتاً فيروزآبادي است، هفت جلد كتاب به كتابخانه هديه كرده كه در آخر فهرست نامشان را ميخوانيم.
* دانشنامه كودكان (علوم)، كريس اوكسليد، ترجمه سيد حسين ايرايي، انتشارات پيام آزادي، چاپ اول ۸۴
* دانشنامه كودكان (جهان اطراف ما)، آن كيواردي، ترجمه سيد حسين ايرايي، انتشارات پيام آزادي، چاپ اول ۸۴
* دانشنامه كودكان (حيوانات)، جان فارندن، ترجمه حامد رهبر مدامي، انتشارات پيام آزادي، چاپ اول ۸۴
* تاريخ درفشها و پرچمها، هانس رايشهارت، ترجمه بهروز بيضايي، كتابهاي بنفشه، چاپ پنجم ۸۸
* كاردستيهاي هنري، ميشل پاول، ترجمه علي خاكبازان، نشر پيدايش، چاپ پنجم ۸۷
* هنرهاي تزييني (مجموعه دوجلدي)، تامسين كارتر، ترجمه علي خاكبازان، نشر پيدايش، چاپ اول ۸۶
* نابرده رنج، جلال ملكي، انتشارات جيحون، چاپ دوم ۸۵
* صدسخن براي صد دوست، شهرام خواجويي، كتاب سراي نيك، چاپ اول ۸۴
* زن در اساطير ايران و بينالنهرين، كيهان شهرياري، انتشارات فارس، چاپ اول ۸۷
* دردسر رازهاي من، كارن جانسون، ترجمه نسرين گلدار، موسسه فرهنگي منادي تربيت، چاپ چهارم ۸۷
* همه چيز با خدا ممكن است، م.حورايي، انتشارات دكلمه گران، چاپ بيست و ششم ۸۸
* فرشتگان، دايانا كوپر، ترجمه فريبا مقدم، نشر پيكان، چاپ اول ۸۷
* راهنماي هنر مدرن، لوردس سيرلوت، ترجمه نسرين هاشمي، نشر ساقي، چاپ اول ۷۸
* فرشته محبت، زندگينامه و انديشههاي مادر ترزا، ناصر لعلي، انتشارات بهر سبز، چاپ اول ۸۵
* بازي زندگي، فلورانس اسكاول شين، ترجمه ميترا ميرشكار، نشر علم، چاپ اول ۸۵
* نيروي كلام، فلورانس اسكاول شين، ترجمه ميترا ميرشكار، نشر علم، چاپ اول ۸۵
* الي عزيز، مايكل مرپورگو، ترجمه پروين علي پور، نشر افق، چاپ چهارم ۸۶
* خانه خودمان، سينتيا كادوهاتا، ترجمه شقايق قندهاري، نشر افق، چاپ دوم ۸۶
* من نوكر بابا نيستم، احمد اكبرپور، نشر افق، چاپ سوم ۸۶
* ته كلاس/ رديف آخر/ صندلي آخر، لوييس سكر، ترجمه پروين عليپور، نشر افق، چاپ چهارم ۸۸
* بچههاي خاك، محمد رضا يوسفي، نشر افق، چاپ سوم ۸۶
* چهل حديث (۱۶ جلد شامل سيره نبوي، سيره صادقي، سيره حسني، سيره انبيا، سيره فاطمي، سيره اهل بيت، سيره باقري، روزه، سيره علوي، سيره حسيني، سيره سجادي، سيره مهدوي، سيره عسكريين، سيره تقوي، سيره رضوي، سيره كاظمي)، تاليف محمود شريفي، محمود غرويان و ديگران، نشر معروف
* مجموعه هر شب يك قصه/ مثلها و قصههايشان (يازده جلد قصههاي ارديبهشت تا اسفند)، مصطفي رحماندوست، انتشارت مهتاب، چاپ پنجم ۸۷
* فرهنگ دوسويه فارسي/ انگليسي، كريم امامي، انتشارات فرهنگ معاصر، چاپ دوم ۸۵
* گزيده غزليات شهريار، به اهتمام يدالله عاطفي، نگارستان كتاب، چاپ هشتم ۸۷
* گزيده اشعار فريدون مشيري، انتشارات نگاه، چاپ دوازدهم ۸۷
* گزينه اشعار فروغ فرخزاد، انتشارات مرواريد، چاپ دهم، ۸۲
* (نقد) نيما يوشيج، محمد حقوقي، انتشارات نگاه، چاپ ششم، ۸۴
* اعتماد به نفس، دكتر بارباراد آنجليس، ترجمه شهرزاد لولاچي، چاپ نهم ۸۷
* قورباغه را قورت بده، برايان تريسي، ترجمه زهرا رضايي، انتشارات عقيل، چاپ يازدهم ۸۸
* آخرين راز شاد زيستن، اندرو متيوس، ترجمه وحيد افضلي راد، انتشارات نيريز، چاپ سي ام۸۸
مدیریت کتابخانه
جمعآوری کتاب یکی از کارهایی است که برای تاسیس کتابخانه سیراف باید انجام بدهیم. این وظیفه، خوشبختانه، خوب دارد به انجام میرسد. ولی با جمع شدن کتاب، کتابخانه درست نمیشود. حتی با داشتن مکان هم کتابخانه درست نمیشود. فرض کنیم که مثلا بخشی از قلعه نصوری را دراختیار ما گذاشته باشند و مثلا دو سه هزار جلد کتاب هم داریم. آیا کتابخانه درست میشود؟
یکی از اصولیترین و مهمترین وظایف در یک کتابخانه، «کتابداری» است. این همه کتاب را کی باید نگهداری کند؟ کی باید کتاب در اختیار مراجعین بگذارد و حساب و کتاب دستش باشد؟ کی باید مراقب باشد که کتابها از بین نروند؟ و اگر کتاب نیاز به تعمیر و صحافی داشت، چه باید بکند؟ کی باید نیازهای مراجعین را تقویم کند و برنامه تقویت و غناو نوسازی کتابخانه را بنویسد؟ و و و و . . . ولی تازه اینها مقدمات یک کتابخانه بسیار ساده است، پژوهش چه میشود؟