چهل سالگی محل نمايشگاه بين‌المللي تهران

چهل سالگی محل نمایشگاه ببین المللی تهران

چهل سالگی محل نمايشگاه بين‌المللي تهران

نوشته شده در نویسنده 1010

معماری بازار مکاره‌های مدرن
چهل سالگی محل نمايشگاه بين‌المللي تهران
بهروز مرباغی


۱-كاروان، پيله‌ور، روزبازار، نمايشگاه
روزگاري كارواني راه مي‌افتاد و مال و امتعه بر پشت شتر از اين ولايت به ولايتي ديگر راه مي‌سپرد و در كاروانسراهاي ورودي شهر بساط مي‌گسترد و در برگشت هر چه كه آنجا بود و در ولايت خويش ناياب، بار مي‌زد و برمي‌گشت و در كاروانسرايي خودي در ولايت خويش بساطي دوباره مي‌گسترد براي عرضه آنچه كه از آن‌ور كوه‌ها آورده بود.
بودند كساني كه اين كار را در مقياسي بسيار ريزتر انجام مي‌دادند. از همين كاروانسراها به دهات و روستاها با قاطر و گاه حتي بر دوش خويش كالاي موردنياز جماعت را مي‌بردند و سركوچه‌ای  يا كنار مسجدي بساط پهن مي‌كردند و مال را نقد مي‌كردند و با خود عسل و پنير و روغن به شهر مي‌آوردند، و ديگراني كه در ولايت خويش ازدور و اطراف مي‌آمدند و «روزبازار» راه مي‌انداختند، جمعه‌بازار يا شنبه‌بازار.

اينها، به نوعي، پيشينه نمايشگاه‌هاي امروزي هستند. هر كدام در متر و معيار متناسب با امكانات تردد و تحرك زمان خويش. مقياس عوض شده ولي جوهر نيازها و عملكردها همان است كه بود. نقش اول و علت وجودي نمايشگاه آنست كه كالا و خدمتي تازه را به مخاطبي تازه عرضه نمايد. كاري كه كاروان‌ها مي‌كردند. كاروان هيچوقت زيره به كرمان نمي‌برد. امروز هم تاجر ايراني به نمايشگاه آلمان فرش مي‌برد نه اتومبيل،  و هرچه امكانات لازم براي نمايش تازه‌هاي كالاها مناسب‌تر باشد حاصل كار نمايشگاه مثبت‌ترخواهد بود.

«جوزف پاكستون» باساخت قصركريستال، در سال۱۸۵۱،  آغازگر نسل نوين نمايشگاه‌ها است. صنعت در پي امكاناتي جديد براي عرضه خويش و يافتن بازارهاي تازه‌بود. نمايشگاه جهاني لندن با طرح جسورانه «هال» دو نتيجه مهم به‌بارآورد، يكي در قلمرو صنعت و تجارت كه با نمايشش در چنين فضا و قالبي موفق‌تر مي‌نمود و ديگري ثبت يك اثر مهم در تاريخ معماري. اين جمله پرمغزي است كه وقتي اين قصر در سال ۱۹۳۹ در آتش سوخت، چرچيل گفت:«اين پايان يك عصر بود».

امروزه نمايشگاه و نمايشگاه‌داري خود يك «صنعت» به‌شمار مي‌آيد و خيلي هم موضوع ساده‌اي نيست. از ديد معماري، هر نمايشگاه، در مقياس‌هاي متفاوت، بايد سه عملكرد را به‌ خوبي دارا باشد: دسترسي، امكانات و زيبايي.
دسترسي، نخستين پيش‌شرط براي موفقيت يك نمايشگاه است. علت اينست كه نمايشگاه‌ها اتفاقات و مناسبت‌هاي موقتي هستند و شركت‌كنندگاني از گوشه و كنار كشور و جهان براي عرضه كالا و خدمات مي‌آيند و بسياري‌شان اهل و ساكن آن شهر نيستند و عدم تسلط به نشاني‌ها و ترافيك شهر از مشكلات اوليه آنهاست. بارديدكننده‌ها هم همين مشكل را دارند. عموماً براي بازديد يك نمايشگاه مهم و معتبر نه تنها كساني از نقاط مختلف كشور ميزبان بلكه از كشورهاي ديگر نيز مي‌آيند و براي اين طيف وسيع دسترسي آسان به نمايشگاه بسيار مهم است. بومي‌هاي شركت‌كننده و بازديدكننده نمايشگاه هم همان نياز و خواست را دارند. اين دسترسي هم از نظر بُعدمكان است و هم از نظر امكانات و وسايط نقليه.

دومين چيزي كه از يك نمايشگاه انتظار مي‌رود، امكانات است. امروزه بسياري از عملكردهاي نمايشگاهي به‌صورت مجازي درآمده‌است. شايد شروع موفق اين نوع نمايش در «نمايشگاه شش‌ماهه يوكوهاما» ژاپن در سال ۱۹۸۶ بود كه در آن به‌جاي عرضه خود كالا با نمايش فيلم‌هاي با تكنيك ويژه و يا كليپ‌هاي كامپيوتري جماعت بازديدكننده را به سوژه موردنظر ترغيب مي‌كردند. يكي ازشركت‌هاي توليدكننده لوازم صوتي و تصويري، در سالن هزار و پانصد متري خود، روزي دو بار فيلمي با مضمون «چهارفصل» ويوالدي را نمايش مي‌داد كه با عينك‌هاي خاصي هم بايد مي‌ديدي تا تصوير سه‌بعدي ديده‌شود.

بدين ترتيب «امكانات» در دنياي امروز فقط به اتاق تلفن و فاكس و اينترنت خلاصه نمي‌شود. روش‌هاي مدرن و پيشرفته عرضه كالا و خدمات، نيازهاي جديد فضايي و عملكردي را طلب مي‌كند.
اما، بغير از دو عملكرد فوق، زيبايي و ارزش‌هاي زيبايي‌شناسانه ساختمان نمايشگاه هم امر بسيار مهمي است. ساختمان سالن‌هاي نمايشگاه و مجموعه محوطه باز و سرپوشيده آن نمادي از هنر و صنعت كشور ميزبان است. مثل استاديوم‌هاي ورزشي كه امروزه به‌نوعي تبديل به مسابقه‌اي بين كشورها براي به رخ كشيدن توان معماري و اجرايي كشورها شده‌اند. نمايشگاه شايد براي بسياري از شركت‌كنندگان و بازديدكنندگان آن تنها فرصتي باشد كه با كشور ميزبان آشنا شوند. خيلي اتفاق مي‌افتد كه شخص فقط براي نمايشگاه به كشوري بيايد و تمام ديدارش از آن كشور خلاصه مي‌شود در رفتن از هتل به نمايشگاه و برعكس. باچنين فرضي نمايشگاه تبديل مي‌شود به كارت ويزيت آن كشور.

طبيعي است كه علاوه بر موارد فوق، نمايشگاه‌ها الزامات ديگري هم دارند. مثل مسائل زيست‌محيطي. نفس حضور متراكم و انبوه انسان و خودرو در يك مكان محدود و در فاصله زماني مشخص، آلودگي‌هايي را به‌وجود مي‌آورد كه اجتناب‌ناپذير است. به همين خاطر در طراحي نمايشگاه بايد آن را –در عين‌حال- يك پارك و فضاي سبز در نظر گرفت و طراحي نمود. نمايشگاه مي‌بايد به‌عنوان شش منطقه شهري عمل كند، و صد البته با جاذبه‌هاي زيبايي‌شناسانه.
به دلايل فوق‌الذكر، اس

اساً نمايشگاه‌هاي معتبر جهاني مجموعه‌اي از ابنيه با ويژگي‌هاي خاص و ارزش‌هاي يگانه معماري هستندكه در دل شهرها ساخته مي‌شوند و از آخرين امكانات پيشرفته براي عرضه كالا و خدمات برخوردارند. نمايشگاه‌هاي فرانكفورت، لندن، وين، مسكو، برلين، سنت پيترزبورگ، پاريس و مينسك همه در داخل شهر قراردارند. از طرف ديگر از آنجا كه زمين در بخش‌هاي مركزي زمين قيمت بالايي دارد و موضوع تردد و تحرك سواره و پباده در آن بخش‌ها تداخل مستقيم با زندگي شهري بافت‌هاي اطراف دارد، طراحي بايد در جهت استفاده حداكثري و بهينه از زمين و امكانات باشد. بايد جانمايي و چيدمان متناسب با توانايي‌هاي اجرايي و فني روز باشد.


۲-چهل سال پيش در همين محل

به روايت اسناد، درسال ۱۳۳۷ اولين نمايشگاه بازرگاني در ايران برپا شده‌است. اين نمايشگاه توسط دولت ايتاليا تدارك و برپا شد و در آن كليه توليدات صنعتي اين كشور به نمايش گذاشته‌شد. اما، محل فعلي نمايشگاه بين‌المللي تهران، نخستين بار در سال ۱۳۴۵ با اولين نمايشگاه توليدات صنعتي ايران افتتاح شد. سه سال پس از آن، در سال ۱۳۴۸، با برگزاري نخستين نمايشگاه آسيايي در اين مكان، كه همزمان با تهيه طرح جامع نمايشگاه‌ها هم بود، عنوان «بين المللي» به آن اضافه شد. با اين حال تاريخ سال‌شمار «نمايشگاه بين‌المللي تهران» از سال ۱۳۵۲ شروع مي‌شود. در ۱۷ شهريور آن سال اولين صفحه از تاريخ و تقويم نمايشگاه بين‌المللي تهران ورق خورد. در اين نمايشگاه ۴۳۳ شركت از ۲۱ كشور دنيا همراه با۱۳۰ شركت ايراني كالا و خدمات خود را عرضه نمودند. در نمايشگاه اول، انگلستان با۷۰ شركت حضور پررنگي داشت.

در نمايشگاه دوم كه در شهريور ۱۳۵۳ برگزارشد ۳۲ كشور آمده‌بودند. برپايي نمايشگاه‌ها تداوم خود را داشت تا سال ۵۷ كه تبعات انقلاب امكان برگزاري آن را منتفي نمود. از سال ۱۳۵۸ به بعد، با هفتمين نمايشگاه، تقويم نمايشگاه از نو ورق خورد.
در طول اين مدت گسترش نمايشگاه در محدوده سايت اوليه بوده و زميني به محوطه آن افزوده نشده‌است. با مقايسه نقشه‌هاي اوليه با نقشه‌هاي امروز تفاوت اندكي مي‌بينيم. در محل فعلي پاركينگ غربي در شمال سالن‌هاي ۱و۲ قبلا ابنيه بوده. در محل فعلي ساختمان ميلاد هم قبلاً تقريبا خالي بود. همين. به‌غير از اينها تغييري در چيدمان عمومي نمايشگاه به‌وجود نيامده‌است. در چيدمان امروزي، نمايشگاه تهران علاوه بر ساختمان‌هاي اداري و مركزي خود،  بيش از۶۰ سالن و تالار دارد. تعدادي از اين‌ها هم اداري و خدماتي‌اند مثل سالن‌هاي ۱۷، ۱۸، ۱۹ و ۶۱ و ۶۲؛ و بقيه عملكرد نمايشگاهي دارند. امروزه محل نمايشگاه‌ها با مجموعه ساختمان‌ها و فضاهاي اطراف آن، مثل دانشگاه، هتل، راديو و تلويزيون، باشگاه و فضاهاي تفريحي، يكي از جذاب‌ترين بافت‌هاي شهري تهران است. اقليم پاك منطقه نيز به اين جذابيت مي‌افزايد.

نمايشگاه تهران يكي از عظيم‌ترين مجموعه‌ها نه تنها در خاورميانه بلكه در دنياست. ولي طراحي و چيدمان آن متناسب با شرايط پنجاه سال پيش ايران است و اتلاف و پرت فضا در آن زياد مي‌باشد. اگر سازماندهي جديدي در اين فضا انجام شود و با الگوهاي امروزي سالن‌هابازسازي شوند، اين فضا نه تنها جاي كافي براي تردد و تحرك سواره و پياده دارد بلكه امكان تبديل شدن به نمايشگاه دائم توانمندي‌هاي معماري و ساختماني ايران را نيز داراست.

۳-نياز امروز ، تفكر ديروز!
براي اينكه امكان مقايسه‌اي درست داشته باشيم فاكت‌هايي از دو نمايشگاه فرانكفورت و نمايشگاه تهران را در كنار هم مي‌آوريم. نمايشگاه فرانكفورت يكي از سه نمايشگاه بزرگ و معتبر جهان است.
نمايشگاه تهران در زميني به مساحت عمومي يك ميليون و۲۴۰ هزار مترمربع قرار دارد. نمايشگاه فرانكفورت در ۴۷۵ هزار مترمربع! – كمتر از ۳۹ درصد زمين نمايشگاه تهران.
نمايشگاه فرانكفورت مجموعاً از ده سالن نمايش تشكيل شده‌است و يك ساختمان بلندمرتبه اداري و اطلاع‌رساني به ارتفاع ۱۱۷ متر. نمايشگاه تهران بيش از۶۰ سالن و چند ساختمان اداري دارد. در فرانكفورت در همين تعداد كم سالن‌ها ۳۲۴هزار مترمربع فضاي سرپوشيده نمايشگاهي درست كرده‌اند، در تهران فقط ۱۲۰ هزار مترمربع. ۳۷% فرانكفورت! در نمايشگاه فرانكفورت ۸۳ هزار مترمربع فضا براي نمايشگاه باز درآورده‌اند در تهران كمي بيشتر از نصف آن: ۴۵ هزار مترمربع.

كاملاً روشن است كه آنچه كه نمايشگاه تهران را به معضل ترافيكي و شهري بدل كرده، نحوه غلط چيدمان فضاهاست. اين نمايشگاه تمام امكانات لازم براي گسترش و پذيرش تعداد بالاي بازديدكننده را دارد اگر با تفكري نوين و امروزي سالن‌هاي فرسوده آن جاي خود را به سالن‌هايي بزرگ و چندسطحي بدهند. اين محل فضاي تردد و توقف سواره بيش‌ازحد نياز خود دارد، فقط بايد درست چيده شود.

آنچه كه معماري نمايشگاه فرانكفورت را متناسب با عملكرد آن مي‌نمايد يكي نحوه چيدمان سالن و ارتباط بسيار منطقي آنها با دسترسي‌هاي پياده و سواره است و ديگري چندسطحي بودن سالن‌ها كه از گستردگي غيرضروری فضاها جلوگيري مي‌كند. سالن ۱۰ اين نمايشگاه در پنج طبقه ساخته‌شده و نزديك به ۶۳هزار مترمربع فضاي نمايشگاهي دارد. سالن ۹ هم در چهار سطح، بيش از ۵۶ هزار مترمربع فضادارد. به‌عبارتي فقط همين دو سالن به اندازه تمام نمايشگاه تهران فضاي نمايشگاهي دارند. در ميان سالن‌هاي اين نمايشگاه كوچكترين سالن، سالن شماره ۲ مي‌باشد با ۶/۵ هزار مترمربع كه مخصوص برگزاري مراسم و مناسبت‌هاست. شايد قديمي‌ترين سالن نمايشگاه هم همين باشد كه در سال ۱۹۰۹ ساخته شده‌است با گنبدي به ارتفاع ۴۰ متر از كف زمين.

در اين نمايشگاه جماعت بازديدكننده مجبور نيست فواصل زيادي را پياده طي كند. اطراف سالن‌ها فضا براي پارك اتومبيل هست و علاوه بر آن براي ۵۴۰۰ خودرو نيز جا در پاركينگ طبقاتي وجود دارد.

نكته‌اي براي آينده: تعداد بازديدكننده‌هاي نمايشگاه بسيار معتبر «كتاب فرانكفورت» هرگز به بيش از ۳۰۰ هزار نفر نمي‌رسد. ولي نمايشگاه قاهره هميشه بالاي ۵/۱ ميليون نفر بازديدكننده دارد. نمايشگاه بانكوك هم همينطور. نمايشگاه تهران كه هميشه ركورددار است. اين يك نكته مهمي است. هر چه زندگي صنعتي‌تر و تخصصي‌تر شود، و امكانات معمول زندگي فراگيرتر شود، نمايشگاه‌ها جايگاه ويژه‌تري مي‌يابند و از «عام»بودنشان كاسته مي‌شود. اگر در شهرهاي ما كتاب‌فروشي‌هاي بزرگ كافي وجود داشته‌باشد بازديدكننده نمايشگاه كتاب سالانه در حد افراد متخصصي كاهش مي‌يايد كه دنبال تازه‌هاي كتاب خارجي يا تازه‌هايي از كتاب‌هاي داخلي هستندكه توزيع عمومي ندارند. آنوقت نه چنين حجم بزرگي از تقاضا و نياز خواهد بود نه ترافيك و بلبشوي امروزي. در آن صورت آيا همين محل فعلي نمايشگاه حتي با همين چيدمان هم كافي نخواهد بود؟ اين امر نه فقط در مورد نمايشگاه كتاب بلكه در مورد تمام نمايشگاه‌هاي ديگر نيز صادق است.

اين نمايشگاه را مي‌توان به مروربازسازي و تجهيز كرد و فضاهاي پرت را تبديل به نفس‌گاه‌هاي پياده و سواره نمود. در هر گام، كافي است چندين سالن را كوبيد و به جاي آن‌ها در زمين كف يكي از آن‌ها سالني مدرن و چند طبقه ساخت و فضاهاي آزاد شده را به فضاي سبز يا پاركينگ تبديل نمود. اينجا پتانسيل تبديل‌شدن به يكي از زيباترين و كم‌مشكل‌ترين بافت‌هاي تهران را دارد.

منابع

روزنامه اعتماد ملی، شماره ۷۹، چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۵، صفحه معماری (ص۱۰)

کلید واژه

معماری، نمایشگاه، تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *