نمونهای از طراحی فکرشده «پيادهراه»های شهری
خيابانهای شيشهای مسکو
نمونهای از طراحی فکرشده «پيادهراه»های شهری
ميكائيل انگوراني
سال ۱۳۷۴، شهرداري تهران طرح «مطالعات جامع پيادهراههاي تهران» را به مشاور سپرد. اين نخستين كار در اين زمينه در ايران بود. ميشود گفت در بسياري از ديگركشورها نيز چنين «طرح»هايي مسبوق به سابقه نيست. ظاهراً، حتي، در كشورهاي اروپايي هم «طرح جامع پيادهراههاي شهري» سوژه تازه است. سرنوشت آن طرح چه شد و چه استفادهاي از اين مطالعات شد يا نه، موضوعي جداگانه است. آنچه كه مهم است اينكه «پيادهراه» و«پيادهرو» از هم ديگر تميز داده شوند. پيادهراه براي خود تعريفي دارد و مقدمه و مؤخرهاي. سنگفرش كردن يك پياده رو و چيدن مبلمان شهري در آن يا رنگ و لعاب دادن به جداره آن، لزوماً، آن را تبديل به پيادهراه نميكند. اخيراً، در مسكو طرح يك پياده راه ۵/۴ كيلومتري تصويب شده كه به ادعاي مؤلفينش نخستين نمونه در دنياست.
گزارش مختصري از آن را با هم ميخوانيم: شهرسازان پايتخت روسيه، همگی درگير تحقق ايده نيمه فانتزی «خيابانهای شيشهای» شدهاند. در همين روزها بود که حکومت مسکو اعلاميهای صادر کرد و در آن جزئيات پروژه را اعلام و مدت زمان لازم برای تدارک اجرا را تعيين نمود. در عرض شش ماه آينده، مسئولين ذيربط محلی بايد فهرست کامل ابنيه و زمينهايی را که اين مسير توريستی از کنار يا از داخل آنها عبور میکند معين و اعلام نمايند.
کمی به عقب برگرديم: مسکو معروف است به شهر تضادها. معماری فاخر و پُررنگ و نگار در همسايگی مجتمعهای کاملاً ابتدايی و ضعيفی قرار دارد که نگاه به آنها هر نوع احساس خوشايند ناشی از اين معماری را از بين میبرد. قدمزنی پُروپيمان و دلنشين، با انگيزههای زيبای آن، فقط در خارج از بولوار کمربندی امکانپذيراست (شهر مسکو دارای سه حلقه کمربندی در داخل شهر است). دو سال پيش، معماران مسکو با کار روی گذرگاه ويژهای در بخش مرکزی شهر، تصميم گرفتند افقهای تازهای برای گردشگران ايجاد نمايند. دقيقتر اگر بگوييم، پيادهراهی به طول ۵/۴ کيلومتر از بوستان «نيسکوچنی» تا «مسكوسيتی». و برای اينکه مردم در طول مسير از برف و باران در امان باشند، بخشهايی از مسير را در لولههای پلاستيکی شفاف تعريف نمودند.
به همين خاطر پروژه عنوان «خيابانهای شيشهای» به خود گرفت! اضافه کنيم که چنين پروژهاي درهيچ کجای دنيا نه وجود دارد و نه در حال طراحی شدن است. بنا به تفکر نويسنده ايده، معمار «يوری پلاتونوف» (همان کسی که روزی روزگاری ایده يکی شدن دو پايتخت روسی را داد)، توريستها در طول مسير، چهار بار بالای پل خواهند رفت و يک بار نيز از زيرگذر خواهند گذشت.
در طول گذر، توريستها میتوانند برای خوردن و نوشيدن اطراق کنند و يا از فروشگاههای خاصی که در مسير طراحی شدهاند صنايعدستی و چيزهای مورد نياز خود را بخرند. لوژکف، شهردار مسکو، با ارزش نهادن به ايده، آن را «خوشمزه!» توصيف میکند و با مسير «از مربا به آجيل» مقايسه میکند. «مربا» در اينجا همان بوستان«نيسکوچنی»(شادمان) است. اينجا، در خيابان «لنين» ميدانی با فوارهها ساخته خواهد شد. پيادهراه از همينجا شروع میشود و به سمت شمال غرب میرود: از روی پل عابرپياده به ساحل «فرونزينسکی»، از ميان عمارت-باغ حفظ و احياء شده «تروبتسکی» و چند نقطه شاخص ديگر به پل دوم میرسد. اين پل که درکنار ايستگاه راه آهن «کيف» قرار دارد، به حد کافی معروف و جذاب است.
از کنار و بالای اين پل جماعت از ساحل «اسمولنی» لذت میبرند و عکس میگيرند. در اين نقطه توريستها زيباترين ايستگاه راه آهن اروپا را می بينند و در دست و دلبازترين ميدان اروپا قدم میزنند. سپس دوباره بايد رفت روی پل: به طرف خيابان «دوروگوميلوفسکی». و آن پايين، بولوار «کيف» با فواره و مجسمههايش در انتظار آنها خواهد بود. و دوباره پس از آن، باز هم يک پل ديگر، پلی تازه که بايد طراحی و اجرا شود: از ساحل «شوچنکو» تا «آجيل» که در مرکز تجاری «مسکوسيتی» آغوش گشودهاند. به باور طراحان اين ایده، راهنماهای تورگردشگری اين پياده راه میتوانند حدود ۲۰۰ جاذبه شاخص را در طول مسير به توريستها نشان دهند و توصيف نمايند.
منابع:
روزنامه اعتماد ملی، شماره ۱۶۹، چهارشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۵، صفحه معماری (ص۹)
کلید واژه:
طراحی شهری، پیادهراه، مسکو