معماری ساختمان نیست!
بلند بگوییم:
معماری ساختمان نیست!
آرون بتسکی
مترجم:
بهروز مرباغی
آرون بتسکی (Aaron Betsky)، در سال ۱۹۵۸ در «میسوولا» (مونتانا آمریکا) به دنیا آمد. دانشآموخته هلند و آمریکا است. تا پیش از مدیریت دوسالانه ونیز، تجربههای گرانقدری را به عنوان مدیر، تاریخنگار، منقد و ساماندهنده نمایشگاههای معماری در کارنامه دارد. او که تا همین اواخر مدیر «انستیتو معماری هلند- روتردام» یکی از مهمترین مراکز و موزههای جهان بود، در سه نوبت (۲۰۰۲، ۲۰۰۴ و ۲۰۰۶) مدیر پاویون ملی هلند در دوسالانههای بینالمللی معماری ونیز بود. در دوسالانه هشتم معماری ونیز (۲۰۰۲)، پاویون هلند، به سرپرستی آرون بتسکی، مدال شیر زرین بهترین پاویون را به دست آورد.
آرون بتسکی، پس از اتمام دوره دبیرستان خود در هلند، از «مدرسه معماری ییل» آمریکا فارغالتحصیل شد و نامزد دکترای تاریخ معماری از دانشگاه فنی «دلفت» هلند شد. او از سال ۲۰۰۶، مدیر موزه هنر سینسیناتی آمریکاست، که یکی از قدیمترین مراکز موزهای آمریکا به شمار میرود، با ۱۲۵ سال سابقه. او بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۱ نیز مدیر موزه هنرهای معاصر سانفرانسیسکو بود.
بتسکی نویسنده و روزنامهنگاری شاخص و مؤلف یک دوجین کتاب است که نخستین آنها «کمال تخریبشده: معماری و تکه پارههای مدرن» (۱۹۹۰) است. او مقالات متعددی در معتبرترین نشریات تخصصی بینالمللی دارد. او نویسنده «لسآنجلس تایمز» از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ بود و در نشریات و روزنامههای متعدد دیگری چون نیویورک تایمز، داموس، «دویچه بائوسایتونگ»، «آرت فوروم» و «متروپولیتن هوم» نیز قلم زدهاست.
او دارای کرسی معماری در دانشگاه میشیگان است و به عنوان استاد مدعو نیز در دانشگاههای زیادی تدریس میکند که از جمله عبارتند از: دانشگاه کلمبیا- نیویورک، کالج هنر کالیفرنیا- سانفرانسیسکو، مدرسه هنر- هیوستون، و انستیتو سانتامونیکا- جنوب کالیفرنیا.
عضو افتخاری انستیتو معماری بریتانیا (۲۰۰۴)، و برنده جایزه از انستیتو معماری آمریکا میباشد. او از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷ با دفتر معماری فرانک گری (ونیز، کالیفرنیا) همکاری میکرد. از کتابهای او: مدرنیسم چیست (۲۰۰۸) و ساختمان سازمان ملل (۲۰۰۶).
«معماری آنجاست، پشت ساختمان!»
دوسالانه یازدهم (۲۰۰۸) معماری ونیز، چنین عنوانی دارد: «معماری آنجاست، پشت ساختمان!». و همین اشارهای است به یک حقیقت: معماری ساختمان نیست. ساختمانها مصنوعهایی هستند و عمل ساختمان (سازی) است که منجر به بوجود آمدن چنین مصنوعهایی میشود، اما معماری چیز دیگری است! معماری یعنی اینکه ما چگونه فکر میکنیم، چگونه درباره ساختمان حرف میزنیم، چگونه آن را عرضه میکنیم و چگونه میسازیمش! این است معماری! به کلامی دیگر، معماری یعنی روش عرضه، شکلدهی و شاید پیشنهاد تغییراتی اساسی در محیط مصنوع انسانساخته. در این معنی، کافی نیست که خود را از باران حفظ کنیم، اتاقی یا جعبهای برای دفتر کارمان بسازیم، خود را در زمینهای بگنجانیم که خود آن زمینه یا هر آن در حال تغییر است یا نهایتاً به صورتی غیرواقع و مصنوعی منجمد شدهاست.
در حقیقت، ساختمان به تنهایی کافی نیست. اینها گورستان معماریاند، رسوبات آرزوهای متعالیاند برای دنیایی دیگر، دنیایی زیباتر، و دنیایی گشوده بر ممکناتی فراتر از زندگی روزمره. به عبارتی دقیقتر، معماری آنی است که به ما این فرصت را میدهد که در این جهان در خانه خود باشیم! میتواند به این معنی هم باشد: تولید خانه، دفتر کار یا مکانهای دیگری که ما در آنها زندگی میکنیم، کار میکنیم و یا دور هم جمع میشویم. ولی، این تولید، امروزه مواجه با کدها و آییننامههایی است که سبب میشود معمار نتواند بفهمد چه بلایی سر ساختهاش خواهد آمد. آییننامههای مالی، ساختمانی، ایمنی، بهداشتی، رایانهای، و حتی آییننامه و کدهای نما و سیما و رفتار بنا.
در شرایطی مجرد، مثل وقتی که ثروتمندی خانهای میخواهد، یا صاحب موزهای دنبال یک بنای هنرمندانه است، میشود فرصتهایی را یافت که معمار با حساسیت و احساس لازم، محیط را به گونهای شکل دهد که در آن ما بدانیم در کجا هستیم! در همان حال، فضاهای افسانهای هم ممکن است. اینها را میتوانیم در سینما یا هنر ببینیم که منظری از فضاهای دیگر را به روی ما میگشایند. اینها را میتوانیم در فضاهای کاملاً تعریف شده که پیله اطراف ما را میسازند، قرار بدهیم، صرفنظر از اینکه فضاهای اختصاصی ما هستند یا عمومی، مثل هتل، کلوب، رستوران یا بوتیکهایی که فضاهای جمعشدنهای ما هستند. میتوانیم شاهد رشد و بالیدن اینها در اطراف خود، در منظرهای کاملاً طراحی شدهای باشیم که دیگر آخرین فضاهای عمومی ما را تشکیل میدهند.
در خانه بودن
این تصویرها و فضاها شایسته دیده شدن هستند، نه فقط به این خاطر که زیبا هستند، بلکه بدین سبب که درگیر چالشی در طراحی هستیم، که در آن ساختمان به تنهایی کافی نیست. وقتی شهرهای ما به تدریج تبدیل به توده و تسلسلی از مسکونیها میشوند که منظر را قطع میکنند بیآنکه دغدغه طبیعت را داشته باشند و نه حتی دغدغه یگانگی اجتماعی را، چگونه میتوانیم معماریای خلق کنیم که با منظر برخورد منطقی داشته باشد، رابطه با دنیا و با دیگران را تعریف کند، و رخصت دهد در خانه خود باشیم و وصل باشیم به ساختار بزرگتر اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی. چگونه میتوانیم در خانه باشیم در دنیایی که در آن، تحرک مدام اشیا، مردم و اطلاعات مداوماً تمام احساسهای ناشی از هر نوع مکانی را خدشهدار میکند. در شرایطی که ساختمانهایی که در اختیارمان هستند تا در آنها زندگی کنیم و نقشمان را ایفا کنیم، به صورتی روزافزون حاصل ارتباطات و فناوری کامپیوتری است، چگونه میتوانیم نظمی فیزیکی بسازیم که بتواند سکویی بشود که بر روی آن و در همنوایی با دیگران زندگی کنیم!
شاید لازم است معماری را پیش از همه روشی بدانیم که برای ساختن لازم داریم، یا برای داغان کردن. چگونه میتوانیم فضاهایی بسازیم که حسی برانگیزد و احساس شود؟ میتوانیم صحنههایی صوری و لحظههایی وهمی از یگانگی بسازیم؟ میتوانیم نیروهایی را که معمولاً ماهیتی تکنولوژیکی دارند و زندگی روزانه ما را کنترل میکنند، به عرصه بکشانیم و خودمانیشان کنیم به نحوی که خود را در این دنیای مدرن در خانه احساس کنیم؟
برای این کار، چیزی که لازم است، شاید، عبارت است از فضای آرام و آهسته- نه فضای متوقف، نه مدینه فاضله و نه فضای بازار. شناسهها و نمادهایی لازم داریم که ما را به شگفت آورد. پس نیازمند آزمون و تجربه هستیم- ساختارهای اندکی موقتی، اسکیسها یا نقشههایی ساده که به ما بگویند که چگونه از ساختمانها و سدها عبور کنیم و معماریای خلق کنیم که مسائل را حل نکند، ولی آنها را نشان دهد، باز کند و تجزیهشان کند. نیازمند معماریای هستیم که واقعیت را زیر سئوال ببرد.
داستان رازآلود معماری
اینها هستند دغدغه یازدهمین دوسالانه ونیز؛ در پی جمعآوری و تشویق تجربه و آزمونها در معماری است. این میتواند شکلی از ساختهای نمونهوار باشد، تصویری از جهانهای دیگر، یا ساختن بلوکهایی از دنیای بهتر. این دوسالانه دنبال آن نیست ساختمانهایی را نشان دهد که وجود دارند و از بودنشان مفتخر هم هستند! قصد ارائه راهحلهای انتزاعی برای مشکلات اجتماعی را هم ندارد، اما می خواهد ببیند آیا معماری، با تجربه و آزمون دنیای واقعی، میتواند اشکال مشخصی از تصویرهای راهگشا ارائه کند.
طبعاً، برای چنین تجربههایی، تکنولوژی میتواند مطرح باشد، ولی تکنیکهایی هستند که در ورای دنیای مألوف معماری شکل یافتهاند و میتوانند در این تجربهکردنها مورد استفاده قرار گیرند، مثل هنر، معماری داخلی، فیلم، منظرسازی و اجرا. به کلامی دقیقتر، استفاده از کلاژ و تکهچسبانی، بازسازی و استفاده مجدد، داغان کردن و بیشکل نمودن، استفاده از اشکال روزمره، آرمانی یا ضدآرمانی، افشای زشتی، بیشکلی و تردیدها و ناخالصیها نیز از ممکنات این تجربه هستند. در عالم واقع، جدا از روال توسعه سبکها و وسوسه کمال فناوری، داستان رازآلودی از معماری وجود دارد که چنین نیروهایی را برای خلق معماریای دیگرگونه بوجود می آورد، و در بستر چنین سنتی است که دوسالانه یازدهم ونیز قرار دارد.
«معماری فراتر از ساختمان» به مباحث اصلی اجتماع ما اشاره دارد. معماری ساختمان نیست. معماری باید فراتر از ساختمانها برود، چون ساختمان بهخودی خود کافی نیست. انباشت عظیم و وسیعی از منابع طبیعی وجود دارد که تطبیق آن با شرایط درحال تغییر مداوم زندگی مدرن بسیار مشکل است.
بسیاری از ساختمانها زشت و بیمصرف و ضایع هستند. حال آنکه معماری زیباست. میتواند ما را چنان در این جهان استقرار دهد که هیچ هنر دیگر نمیتواند. میتواند ما را در این واقعیت مدرن در خانه استقرار دهد. به ما میگوید که در این جهان مدرن، با ارزشترین و فاخرترین پدیده عبارت است از فضا.
منابع:
روزنامه اعتماد ملی، شماره ۷۴۴، پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۷، صفحه معماری (ص۷)
کلید واژه:
معماری، ساختمان، فضا، زیباییشناسی، زندگی