قلب تاریخی سمنان – شماره۵۳
شماره ۵۳، چهارشنبه، ۲۵ دیماه ۱۳۹۲ خورشیدی، رایگان
شرکتِ مهندسیِ اردیبهشت مهرازان، دفتر معماری سمنان
شهر طبیعی
چه عواملی شهر را سرپا نگه میدارند؟ این پرسش اصلیِ پیشِ روی تمام شهرسازان و برنامهریزانِ شهری است. شالوده یک شهر از چه تشکیل میشود؟ مثلا اگر بخواهیم سمنان را برای شخص ثالث تعریف کنیم، از کجا باید این توصیف را آغاز کنیم؟ مثلا از میدان معلم بگوییم و میدان سعدی؟ از خیابان امام و سهراه ابوذر؟
سمنان از گونه شهرهایی است که، خوشبختانه، شالوده محکمی دارد. این شالوده با ملات تاریخ یگانه شده و مرفولوژی شهر را ساختهاست. شهر با سامانه پخشِ آب شکل گرفته و بر مسیر و محور این حرکت، اجتماع و ساختارهای شهری شکل گرفتهاند. در این شکلگیری شهر تمام لطف و زیباییهای زندگی عمومی و خصلت تعاونیِ خاص ایرانیها قوام و دوام یافتهاست. همین نخ تسبیحِ سامانه توزیع آب سمنان، به تنهایی، قادر است تمام تاریخ و خصلت سمنان را توضیح دهد. نگاه غیرمنصفانه امروز ما به این شالوده همانند نگاه فرزند ناشکری است که با پوشیدن نخستین لباسهای دوران بلوغ روی از خانواده برمیگرداند. البته که همه فرزندان چنین نیستند و عموما به شناسنامه و عقبه خانوادگیمان افتخار میکنیم.
به نظر میآید لازم است شالوده شهری تشکیلشده با رگ و ریشه سامانه آب کشاورزی سمنان باید واکاوی شود و طرحهای شهری، اعم از جامع و تفصیلی یا موضعی و اقدام، با عنایت به این شالوده محکم نوشتهشوند. اینک همه میپذیرند شهر از سهوجهِ انسان،طبیعت و محیط مصنوع تشکیل میشود. در بهترین و طبیعیترین حالت، شهر جمع کشکولی و عادی این سه وجه نیست، شهر برآیند نیروهایی است که از این سه وجه برمیآید. به همین دلیل است که یک پارک شهری هرگز همنوایی و یگانگی لازم به شهر را نمییابد ولی تمام باغهای شهر، در هر آنکجا که باشند بخشی از پوستوخون شهر به شمار میروند. اگر حتی یک باغ را از پیکره شهر جدا کنیم شهر ناقص میشود.
سمنان امروز، خوشبختانه، شالوده محکمی دارد. اما این شالوده در خیابان و کوچههای جدید نیست. در معابر و کوچهباغهای اصیل و تنیده در تاریخ این شهر است. این بافت را نه بهعنوانِ یادگار گذشته، بل بعنوان بخشی جداییناپذیر از شهر فعلی باید دید. این شبکه فاخر اگر احیا شود، سیمای سمنان همانی نخواهدبود که الان هست. سمنان ظرفیت تبدیلشدن به میدنه فاضله مدرن امروزی است. ترکیبی از محیط مصنوع انسانساخت با مظاهری عالی از طبیعتِ مثمر و مولد. در یگانگی کامل با انسان و رویاهایش. این احیا به معنی کشاندن مردم به کار کشاورزی نیست. به معنی خلق شهری یگانه و بینظیر با تکیه به تمام وجوه موردنیاز یک شهر «پایدار» و بومزیست سازگار» است. انشاالله.
پیادهراه
در عرفِ معماری و شهرسازی، پیادهراه تفاوتِ زیادی با «پیادهرو»های رایج در عرفو شهرهای ما دارد. پیادهراه مسیری است با ابتدا و انتهای تعریفشده و تعداد اتراقگاه در میانه. به عبارتِ دیگر مبدا ومقصد دارد و ایستگاهها یا مکانهای مکث در میانه. پیادهرو ها معمولا، و متاسفانه، فقط حریمی برای تردد سواره هستند. در حقیقت این پیادهرو ها فضای تردد سواره را از تعرضِ!! پیادهها ایمن می کنند تا خودروها راحت حرکت کنند. در پیادهراه، موضوع برعکس است: اصل بر حرکت پیاده و ایمنی آن است. پیادهراه ها در فرهنگ امروزِ شهرسازی، ساختار اجتماعی شهر را میسازند. به همینخاطر در سال های اخیر- ۲۰ سالِ گذشته- در برخی شهرهای اروپایی «طرح جامع پیادهراه های شهری» باب شدهاست. این پیادهراه ها برحسب سکانسها و رویدادهای آن جنس و نام مشخصی دارند. مثلا «محورِ تالار تا تالار»، «محور استخر به بازار» و امثالهم.
درسمنان به راحتی میتوان پیادهراه های معتبر و اصیلی تعریف کرد. پیادهراههایی یگانه و ناب. مبدا و مقصد هایی در سمنان وجود دارد که میتوانند محورهای بسیار ویژهای تعریف کنند. البته، این پیادهراه ها نیاز به ساماندهی دارند و در وضعیتِ موجود، ممکن است، جاذب نباشند. مثلا ترکیبِ استخر زاوقان و امامزادههایی که در در مسیر نهرهای آن تا پایین شهر ادامه دارند، یکی از محورهای مهم است. اطراف مقبره حکیمالهی و نهرهای جاری در «سنادره» موقعیت مطلوبی برای تعریف پیادهراه وجود دارد. بقایای راه ابریشم، هنوز هم، از جاذبههای شهری در تعریف پیادهراه می تواند باشد و بسیاری راهها و مسیرهای دیگر. قدر سمنان را بدانیم.
چهل سالگی
۱۳۵۳ دانشگاه سمنان پا به عرصه دانش گذاشت. مهندس عباس آرایانپور موسس این دانشگاه است. این دانشگاه، در اولین سال تأسیس، ۵۸۰ دانشجو در ۵ رشته تحصیلی داشت و هم اکنون تعداد دانشجویان آن از مرز ۱۶ هزار و پانصد نفر گذشته و تعداد رشتههای تحصیلی آن به ۲۲۰ رسیدهاست.
دانشگاه سمنان دارای ۲۰ دانشکده است و ۳۵۰ عضو هیئت علمی دائمی دارد. ۶۵ درصد دانشجویان این دانشگاه دختر و ۳۵ درصد آنها پسر هستند. ضمن اینکه تعداد دانشجویان کاردانی و کارشناسی آن بالغ بر ۱۲ هزار نفرند و ۴ هزار و نهصد نفر دانشجوی کارشناسی ارشد و ۷۰۰ دانشجوی دکتری دارد.
دانشگاه سمنان هم اکنون نوزدهمین دانشگاه برتر دولتی کشور است. یکی از ویژگیهای مهم دانشگاه سمنان آن است که یکی از بزرگترین پایگاههای پژوهشی و میدانی انرژی خورشیدی است. در کنار این پایلوت تحقیقاتی، مطالعات مربوط به انرژیهای نو، انرژیهای پاک، در دانشگاه انجام میشود. این دانشگاه، به سبب خاستگاهِ خود میتواند در رتبه های بالاتری قرار بگیرد. به هرحال، تنها دانشگاه جامع دولتی سمنان همین دانشگاه است و به دلیل قرارگیری در فاصله اندک از تهران، میتواند جاذب دانشجویان تهرانی هم باشد و این امکان کمک بزرگی در توسعه کمی آن است.
آب! آب!
آمارهای رسمی نشان میدهند سالانه حدود ۹۰۰ میلیون متر مکعب آب در بخش کشاورزی استان مصرف میشود. این حجم وسیعِ آب از کجا تامین میشود؟ از آبهای سطحی، و از طریق بیش از ۴۴۰۰ حلقه چاه و ۷۳۸ رشته قنات. پس با این تعداد چاه و قنات (رسمی و شناسنامهدار) میتوان انتظار داشت هرسال سطح آبهای زیرزمینی پایینتر رود. اما، گذشته از این مباحث، نکته عجیب و مهمی در این جا هست: «به دلیل اهمیت آب و مصرف بهینه، از هر متر مکعب آب مصرفی در استان بیش از یک کیلو گرم محصول تولید میشود که شاخص خوبی در کشور است». این نقلقول از یک مسئول است. ولی بدنیست آن را باهم مزهمزه کنیم. ما نمی دانیم در شهر و کشورهای دیگر این رقم چگونه است، ولی وقتی میگوییم برای هر یک کیلو محصول یک مترمکعب آب کشاورزی مصرف میشود، واقعا حیرت آور است. هزار کیلو (لیتر) آب برای تولید یک کیلو محصول! تازه این مصرفِ بهینه است! واقعا عدد بزرگی است!
کشاورزی استان عدد و رقمهای جالبِ دیگری هم دارد. سطح اراضی کشاورزی استان ۱۹۸ هزار هکتار است که ۴۳ هزار هکتار آن باغ و ۱۵۵ هزار هکتار اراضی زراعی(کشت و آیش) است. از این سطح، سالانه ۱۰۳ هزار هکتار به کشت محصولات مختلف زراعی اختصاص دارد و ۸۲ هزار هکتار از این اراضی آبی و ۲۱ هزار هکتار آن دیم است. سالانه حدود ۵۳ هزار هکتار از اراضی نیز در گردش تناوب زراعی و استراحت به صورت آیش میمانند.
آمار بهرهبرداران هم جالب است: تعداد بهرهبرداران بخش کشاورزی در این استان بیش از ۴۲ هزار نفر و مجموع ارزش سالیانه محصولات کشاورزی استان بیش از ۱۸ هزار میلیارد ریال است. یعنی سرانه حدود ۴۳ میلیون تومان در سال. مجموع تولیدات سالیانه محصولات زراعی استان بیش از ۸۱۴ هزار تن است. گندم با بیش از ۱۲۵ هزار تن، ذرت علوفه ای با ۱۷۰ هزار، چغندر قند و خربزه با بیش ۱۲۰ هزار تن، جو با ۷۰ هزار تن، سیب زمینی با ۶۰ هزار تن تولید سالانه از تولیدات عمده استان هستند.
قطارِ پیشرفت
امروز، سفر ریلی امنترین سفر است. تمام شهرهای اروپا، عمدتا، با ریل به همدیگر وصل هستند. شاید برای ما ها عجیب باشد که در این کشور ها، بویژه در شمالِ سرد اروپا، سفر با اتوبوس چندان رایج نیست. به عنوان مثال، از سنتپیترزبورگ به مسکو، با فاصله ۷۲۰ کیلومتر، هر روز بیش از ۲۰ قطار وجود دارد ولی شاید در مجموع ۵ اتوبوس هم در این مسیر کار نمیکند. طبیعتا، قطارهای متفاوت این مسیر را طی میکنند، از قطار اکسپرس که این قاصله را در کمتر از ۴ ساعت طی می کند تا قطارهایی که بین ۸ تا ۲۰ ساعت در راه هستند. حتی قطاری که همین فاصله را در ۱۴ ساعت طی می کند چون ایستگاههای بینراهی زیادی دارد. قطار اگر برای نیازهای مختلف برنامهریزی شدهباشد، قطعا، بهترین وسیله مسافرت است. و در مواردی، حتی از هواپیما هم مطلوبتر است.
سمنان، از سرِ شانس، در مسیر ترانزیت مهم و پر ترددِ تهران- مشهد قرار دارد و طبعا از برخی مزایای آن برخوردار است. شاید به همین دلیل است که تنوع نسبتا محسوسی در حرکت و نوع قطارهایی که وارد سمنان میشوند یا از سمنان به مقاصد دیگر میروند، وجود دارد. البته، فروتنانه، باید پذیرفت که این تعداد حرکت قطار، در مقایسه با تعداد بسیار زیاد اتوبوس و سواری که در این مسیر در تردد هستند، اصلا منطقی و مطلوب نیست، ولی در همین حد هم باید خوشحال بود. برای رفتن از و به سمنان میتوان از قطارهای سریعالسیری استفاده کرده که فاصله تهران-سمنان را در دو ساعت طی میکنند که کمتر از اتوبوس و ماشین سواری شخصی است. این قطارها صندلی و فضای راحتی دارند و پذیرایی هم میکنند. تازه، میتوانید، البته به سلیقه رئیسِ قطار، فیلم هم ببینید، که متاسفانه در اغلب اوقات چندان فیلمهای فاخری نیستند،پر از چاخان و خالهزنک بازی. بگذریم. این یک واقعیت است که اگر استقبال ما از سفر با قطار بیشتر شود، حتما، بزرگتر های ما تصمیم میگیرند قطارهای بیشتری در این خط بکار گیرند و خدمات بهتری ارائه کنند. حواسمان جمع باشد!
زمستانِ بافت
وقتی برف میبارد، وقتی زمین برفپوش میشود، پیری بافت نمایانتر میشود. بافت تاریخی با برفپوش شدنش ما را بیشتر به فکر فرو میبرد. یاد عزیزانِ پیری میافتیم که موهای نازنینشان گرد سفید پیری گرفتهاند. دلخراشتر میشود وقتی بافت زخمخورده را برفپوش ببینیم. متاسفانه، این زخمها کم هم نیستند. در این روزهای سرد زمستانی، بخشهای ریخته بافت تاریخی داستان غمانگیزی دارند. وقتی از کنارشان میگذریم از روزهای خوب و پر صلابتشان به ما میگویند. از ارج و قربی که داشتند. از زندگیهایی که در آنها جاری بوده. امروز بسیاری از خانههای فاخر بافت زخم تبرِ نوسازی خوردهاند، زخمی که چندان امیدی برای ساختهشدن ندارند، تخریب را وامیگویند و دلمردگی را. حیفِ این زندگیها که از میان رفتهاند، حیفِ آن شادابیها که دیگر نیستند. حیفِ آن علقهای که بود و دیگر نیست.
بافت تاریخی سمنان امروز چشمانتظارِ فعالیتهای ما است تا آن را از «زمستان» زندگی رها کنیم. این بافت ارزنده منتظر بهار زندگی است.
پینوکیو و شهرِ کوچک آلمانی!
جاده بهاصطلاح رومانتیک آلمان- شمال تا جنوب کشور را از طریق ایالت جنوبی باواریا دو قسمت می کند- آوازه خود را از سلسله قصرهای باصلابتی گرفته که در طول این مسیر وجود دارد. البته غالب این قصرها و قلعهها جاذبه توریستی دارند و کمتر از کاربری شهری یا اداری شهرداری برخوردارند. در این میان، یک استثنای باشکوه وجود دارد: «روتنبورگ» در ساحل «تائوبر»، شهری با دیوار سرخرنگ که بر فراز تپهای مشرف بر رودخانه تائوبر بنا شدهاست. این آبادی تمام منظرهای روستایی را که در کنار قصر و قلعههای اطراف رود دارد، به همراه منظرهای شهری، در خود نمایان میکند. «والت دیسنی» چنان مسحور این شهرِ کوچک شدهبود که از آن برای تصویرسازی روستای پینوکیو استفاده نمود.
در سال ۱۳۵۶ میلادی، برج اصلی قصر در اثر زلزله از بین رفت، اما خانههای سقفقرمز قرونوسطایی و رنسانسی آن قرنها است که پابرجا هستند و در سال های پس از جنگ جهانگیر دوم هم مرمت شدهاند. گردشگران میتوانند از برجهای سنگی قصر بازدید کنند که راهپلههای مرمتشده در داخل دارند، و به راس آن برسند و منظری از برج ناقوس کلیسا و دکان و کسبه شهر را ببینند. در این جا از شما آنگونه پذیرایی میشود که هرگز مشابهی در شهرهای بزرگ آلمان مثب فرانکفورت و برلین ندارد. ممکن است هدف اولتان از سفر به اینجا لذت بردن از آفتاب درخشان بالای آبادی باشد، ولی حتما از بعد از غروب، از خوردن غذاهای ویژه باواریایی شهر غفلت نخواهید کرد.
این آبادی در ۲۰۰ کیلومتری مونیخ قرار دارد و قطار بهترین وسیله برای سفر به آن است.
شوقِ زندگی!
بچهها وقتی کارنامه می گیرند و ردیف «خوب» و «خیلیخوب» را میبینند، شادمانه سوی خانه میروند تاپدر و مادر هم در این شادی شریک باشند. میدانند که دوستانشان هم از نمرههای عالی آنها خوشحال میشوند. ما هم صد البته. بچهها با این کارنامهها توانایی های خود را برای زندگی فردا میسنجند و ما با دیدن رضایتِ خاطر آنها از کارنامهشان خوشحال میشویم و امیدوار به آیندهشان
کارنامه بسیاری از بچههای بافت را دیدیم، «خیلیخوب» زیاد بود، چون بچههای بافت خیلیخیلی خوبند. اینان آینده بافت را خواهندساخت. آینده شهر را هم اینها خواهندساخت. چشمانتظارشان هستیم.