قلب تاریخی سمنان – شماره ۶۲
شماره ۶۲، چهارشنبه، ۲۸ اسفندماه ۱۳۹۲ خورشیدی، رایگان
شرکتِ مهندسیِ اردیبهشت مهرازان، دفتر معماری سمنان
شهرِ همیشه نوروزی!
عادتِ ما ایرانیها است، و عادتِخوبی هم هست، که خانه و شهر را برای نوروز آماده میکنیم. تمیزش میکنیم، آب و جارو میکنیم، گل میکاریم، رنگ میزنیم، نخالههای ساختمانی را جمع میکنیم و هزاران کارِ دیگر.
خانههای خود را «میتکانیم!»، دلهامان را از زنگارِ کدورتها میزداییم، لباسهای نو میخریم، اگر نتوانیم لباس نو بخریم، لباسهای قدیمیمان را تمیز میکنیم و اطو میزنیم و خلاصه وقتی روز اول سال میشود با همین لباسهای نو و تمیز به دیدن دوست و فامیل میرویم. و چنین است که عید در خاطرهها میماند. با همین تدارک و آمادگی است که لذت عید و زیبایی نوروز را به خاطرمان میسپاریم. در روزهای نوروزی، شهرهامان پاکیزه است، در خیابانهایش گلهای زرد و بنفش و قرمز و سفید با مردم نشاط میبخشند، کفِ جویها و گذرها تمیز است. مردم در روزهای عید و در شکوهِ نوروز، هوای خودش و دیگران را دارند. شهر را آلوده نمیکنند، آشغال رو زمین نمیریزند، ماشینهایشان را میشویند و با چهره و آراسته پا به بیرون میگذارند.
در روزهای باشکوه نوروز، ماموران پلیس با مردم مهربانتر میشوند. اصرار زیادی ندارند هر تخلفی را با جریمه پاسخ دهند، اصرار ندارند لذت روزهای خوب بهاری را بر مردم ناگوار کنند. کارمندانِ خوب راهداری در ابتدای هر جاده با بروشور و آگهینامه مردم را از اوضاع جادهها آگاه میکنند، اطلاعات لازم از مراکز درمانی اضطراری به مردم خبر میدهند. عزیزانِ میراث فرهنگی، در ورودیهای شهرها و در میدانهای اصلی، خیمه می ِنند و با نقشهها و کاتالوگها مردم را از جاذبههای فرهنگی و تاریخی شهر و منطقه آکاه میکنند، نشانیهای جاذبههای طبیعی را میدهند و از آنها دعوت میکنند سری به موزهها هم بزنند. در روزهای زیبای نوروز، اگر گذارتان به اداره یا سازمانی بیفتد، کارمندانِ خوشاخلاق و تمیزپوش قبل از اینکه پاسخ شما را بدهند، برایتان از ظرفِ روی میزشان شکلات و شیرینی تعارف میکنند. اگر هم پاسخِ روشنی نداشته باشند یا خواسته شما در حوزه فعالیتشان نباشد، دوستانه شما را راهنمایی میکنند که به کجا مراجعه کنید و احیانا چه چیزی همراه داشتهباشید.
این تصویرِ روزهای نوروزی است. اما این رفتار و برخوردها و این آراستگیها مگر ابتداییترین آدابِ میزبانی و مهربانی ما ایرانیها نیست؟ مگر نباید همیشه خوشرو و با نزاکت بود؟ مگر نباید همیشه تمیز پوشید؟ مگر نباید کارمند اداره همیشه با مدارا و اخلاق به ارباب رجوع پاسخ دهد؟ مگر نباید شهر همیشه تمیز باشد؟ مگر نباید همیشه همدیگر را دوست داشتهباشیم؟ بیاییم شهرمان را همیشه نوروزی داشتهباشیم. نوروز زیبا است. زیباییهایش را برای همیشه شهرمان حفظ کنیم. انشاالله.
لالههای عشق!
یکی از زیباییهای ویژه نوروز، لالههای رنگین هستند. این گل زیبا که در دهههای اخیر با مضامین اجتماعی و حماسی هم ترکیب شده، یکی از ویژههای بهار است. در جایجای ایران، تیرهها و گونههای مختلف این گل زیبا را می شود پیدا کرد. از دشت لالههای اطراف کازرون، تا دشتِ پرشکوهِ شقایقهای دماوند. از لالهزار جاده چالوس تا بوستان لالههای خوشرنگ غربِ تهران. شاید جالب باشد بدانیم یکی از زیباترین و ویژهترین انواع لاله، لاله باژگون است که در دشت اطراف تخت سلیمان میروید و یکی از عناصر هویتی این منطقه است. لاله باژگون در نیمههای خردادماه گل می دهد. لاله در ادبیات داستانی هم حضور دارد، و شاید معروفترین حضورش در رمان الکساندر دوما باشد با نامِ «لالههای سیاه». لالههای زیبای نوروز را به یاد لالههای زندگیمان دوست داشتهباشیم و با پاکی و صفای لالهها به دیدار دوستان وآشنایان برویم.
شهرها در نوروز
رسم است شهرداریها و سازمانهای مدیریتی شهر، میکوشند شهر را برای مهمانان نوروز آماده کنند. سازمانهای مرتبط هم، مثل میراث فرهنگی، ابتکارهای خوبِ خود را رو میکنند. به طریقی، عید نوروز بهانه میشود برای عرض اندام هنرمندان شهری و مدیران. و چه چیز بهتر از این؟ بگذار شهر شاداب باشد، حال به بهانه عید یا به هر دلیل دیگر. به یاد داشتهباشیم بیشترین حجم سفر و بازدید در روزهای نوروز اتفاق میافتد. سال ۱۳۹۱، به نقل از مدیران سازمان جنگلبانی استان سمنان، حدود ۹۶۰ هزار نفر از پارکهای جنگلی سمنان برای اتراق نوروزی استفاده کردهاند. در سال ۱۳۹۰، مسافران نوروز سمنان با هزاران شاخه گل استقبال شدند و گروه موسیقی محلی، در برخی نقاط و فضاهای شهری به اجرای موسیقی پرداخت. در نوروز سمنان، در کنار بناهای تاریخی، مثلِ ارگ سلطنتی، ماکتهایی از شخصیت های تاریخی قرار میدهند تا آن فضای تاریخی کمی روشنتر و واقعیتر احساس کنیم. در کنار پارکها و در خیابانها روی سهپایهها، تخممرغهای بزرگ رنگی میگذارند. با نقشهایی از خورشیدخانم و ماه وستاره. در تلویزیون محلی، برنامههای ویژه تدارک میبینند. قرار است «عیدانه» پخش شود که به معرفی آداب و اصول ملی و بومی سمنان میپردازد و پر از موسیقی و تصویر است. همینطور برنامه «گلباران» که بازهم برنامهای شاد و مفرح است برای عصرهای سمنانیها. مدیران و مجریان برنامهها، از روزها قبل در تدارک دکور برنامه و آرایش صحنه هستند تا آخرین داشتههای خود را به خانههای سمنانیها بیاورند. همه، در شهر، در تلاشند تا روزها و ساعتهای خوشی را رقم بزنند.
در تمام شهرهای کشور هم چنین شور و شوقی وجود دارد. در تهران، پایتخت کشور، بیش از ۳۰۰ هزار لاله در اطراف کاشتهاند تا نوروز مردم پر از خاطره شود. تمام نخالههای ساختمانی از خیابانها پاکسازی شده، جدولها شسته یا رنگ شدهاند. عناصر یادمانی در میدان ها و سر گذرها نصب شدهاند. پایتخت برای نوروز آماده شدهاست.
در شهر زیارتی و مقدس مشهد، ابتکارهای مختلفی زدهاند. تندیسهای شهری بسیار متنوعی کار شدهاست. آنهایی هم که از سال های قبل ماندهاند نونوار و تمیز شدهاند. برخی از این یادمانها کاملا با خاطره تاریخی مردم سازگارند و یاد و خاطره مظهر و حرم امامرضا راتداعی می کنند. برخی دیگر یادآور سنتهای نوروزی هستند، مثل تندیس بزرگ پاکت آجیلِ شبِ عید. در یادمانهای مشهدی فانتزیهایی هم دیده میشود مثل مجسمههایی از آدمها که نیمتنه بالاشان تبدیل به صندوق پستی یا دیگر مبلمان شهری شدهاست.
در شهرهای کردنشین هم سیمای شهرها نوروزی هستند. مردم شریفِ کُرد احترام و علقه زیادی به سنتهای نوروزی دارند. سرزمینِ خود را خاستگاهِ نوروز میدانند. اصولا مردم خوشایمان صفحات غرب کشور از پاسدارانِ سنتهای بومی و ملی این سرزمین هستند. در شهر خوی، سفره و سماور خوشترکیب را در پارکهای شهر میچینند.
سبزی و ماهی قرمز هم بخشی از سفره است. اگر گذارتان به آن طرفها بیفتد، حتما سری به مقبره شمس هم میزنید. در روزهای عید حال و هوای دیگری دارد. نوروز در همهجای ایران صفا و صمیمیت خاصی دارد. گاه اتفاقهای بسیار عجیب و مهمی هم میافتد. حدود ۱۵ سال پیش، دو برادر از یک خانواده جنوبی، از ایلیاتیهای شریف، که دیگر لباس ایل به تن ندارند و «شرکت نفتی» هستند، تصمیم میگیرند سه روز اول عید را در روستای آبا و اجدادیشان بگذرانند. در «سیمایلی». روز سوم، با یکیدو نفر از همسایهها مینشینند دور هم و شاهنامه میخوانند. سالِ بعد در وهمسایههای بیشتری میآیند. این رسمِ ساده شاهنامهخوانی در روز سوم فروردین، کمکم، تبدیل به سنت و قراری نانوشته میشود در سال ۸۸، میگویند حدود ۳۰ هزارنفر از گوشه و کنار کشور برای شاهنامهخوانی و دیدن این روستا آمدهاند، بگونهای که کمکم برای خود برنامهای داشته و استان و شهرهای مختلف بخشی از برنامهها را پر میکردند. نکته جالب دیگر انکه رسم شاهنامهخوانی در روستاها و آبادیهای اطراف هم رسم شد. هریک در روزی. این حرکتِ کاملا ساده و خودبخودی، که متاسفانه سه سال است که دیگر وجود ندارد، نشان داد اگر مکانی شان لازم برای اتفاقی خاص را داشته باشد، با کوچکترین حرکت، فضای لازم را بوجود میآورد. روستای کوچک سیمایلی چنین پتانسیلی دارد.
اگر روزهای نوروز گذارتان به بوشهر بیفتد، از اینهمه چادر و خیمه، کوچک و بزرگ، که در شهر برپا شده، تعجب می کنید. باور کردنی نیست. جالب است هرچه مدیران شهر میکوشند میهمانان را به ساحلهای توریستی لبه بیرونی شهر هدایت کنند، باز مردم در پیادهروها و سکوهای ساحلی شهر اتراق میکنند. نوروز بوشهر، واقعا دیدنی است. هم طبیعت یار است، هم هوای بهاری. در داخل بوشهر و در اطراف هم جاذبههای تاریخی فراوان و ناب وجود دارد. از کاخِ داریوششاه در «بردک سیاه» تا «خانههای بافت تاریخی» بوشهر. از گوردخمههای ساسانی سیراف تا دژ تاریخی برازجان که سال ها محبس بزرگان سیاسی این سرزمین بوده، از مهندس بازرگان تا صفرخان قهرمانی.
نوروز زیباست، قدرش را بدانیم. همهجا دوستی است و شادمانی. انگار تمام مردمِ خوب ایران باهم فامیل هستند. رفتارها رنگی از غریبگی ندارد. همه دنبال رابطه هستند و دوستی. سفره و سوغات زیبای ترکمنها از یک سو، شادی و شادابی کودکانِ بازی و شیطنت از سوی دیگر. بهترین کار آناست که خود را با بچهها همراه کنیم و شادیهای آنها را سهیم شویم. دنیای کودکان، دنیای نوروز است. دنیای رنگ و زیبایی و هیجان است. با آنها بادبادک درست کنیم و با پرواز دادنِ آن، قلب خود را به روی زیباییها باز کنیم. اگر نوروز را دریچه نزول نعمتهای خداوندی میدانیم، قدر بچهها را بدانیم. بچهها نعمتهای خوب خدا بر روی زمین هستند. از آنها شادیکردن و گذشتکردن را بیاموزیم و صبوری و استقامت را برایشان ترجمه کنیم.
بوی نسیمِ یار میآید، بویِ هوای تازه و زندگی تازه میآید. نوروزتان مبارک.