قلب تاریخی سمنان – شماره ۲۸
شماره ۲۸، چهارشنبه، ۱۷ اسفند ۱۳۹۱ خورشیدی، رایگان
شرکتِ مهندسیِ اردیبهشت مهرازان، دفتر معماری سمنان
منظر طبیعی شهر
سلام،
شهر حاصل و برآیند تعامل سه وجه است: وجه انسانی، وجه طبیعی و وجه معماری یا کالبدی. وجه انسانیِ شهر شامل مسائل و موضوعات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن است. وجه کالبدی یا معماری شهر هم به ساختار فیزیکی و صلبِ آن مربوط است. اما وجه طبیعی شهر ابعاد گستردهای دارد. اینجا صحبت فقط از کوه و دشتِ اطراف یا داخل شهر نیست. اینها بخشی از منظر طبیعی هستند ولی تمام منظر نیستند. ابعادِ پنهان منظر طبیعی است که باید مورد دقت و نظر مدیران و برنامهریزان قرار گیرد.
یکی از اصلیترین وجوه منظر طبیعی شهر سامانه اکولوژیکی آن است. شهر باید بداند مولدهای اکولوژیک پایدار آن کدام است. کدام بخش از این مولدها روی زمین قرار دارند، کدام بخش در بالای زمین و کدام بخش در نهانخانه زیرِ زمین. بد نیست مثالی بزنیم. شهرهای ما در طولِ تاریخ بارها ویران و دوباره ساخته شدهاند. این ویرانی یا در اثر بلایای طبیعی بوده یا بلایای اجتماعی و انسانی.
ما، همیشه، پس از ویرانی، دوباره احیا و ساخته شدهاند. نمونه زیاد داریم. تبریز در اثر زلزله و آتشسوزی کاملا از بین رفت، کرمان در اثر لشکرکشی آقامحمدخان از میان رفت، نیشابور و توس و چندین شهر دیگر در حمله مغول ویران شدند. اما همه این شهرها دوباره ساخته شدند و سرپا ایستادند. چرا؟ چون شهر را به تناسب داشتههای طبیعی و ذاتیاش میساختند نه در جهت خلاف آن. در روزگار گذشته فعالیت شهری و معماری ما در جهت ارتقا و حفظ طبیعت بود، امروز چه؟
بزرگی میگفت امروز با تامین و گسترش شبکه مترو در تهران، تمام قنات ها و سفرههای آب زیرزمینی تهران دچار اختلال می شوند. پایتخت ذخایر حیاتی خود را از دست می دهد. ولی میشود از داشتن مترو صرفنظر کرد؟ آیا میشود به مردم گفت مثل پنجاه سالِ پیش زندگی کنند؟ طبیعی است که چنین نمیشود کرد. امروز دیگر نمیتوان بدون مترو در کلانشهرها زندگی کرد، پس چه باید کرد؟
متاسفانه باید گفت، مدیران شهری ما (نه افراد و اشخاص، بل که نظامِ مدیریتی شهری ما) توجه چندانی به عمق و زیبایی منظر طبیعی شهرها ندارند. نمیدانند با چه موجود نازنینی سروکار دارند. به تنها وجهی که می اندیشند وجه کالبدی آن است. آن هم به روشی صرفا ساختمانی، بدون نگاه به مبانی معماری. شهرهای ما توان ذاتی خود را از دست میدهند چون ما نمیدانیم چه ذخایری دارند و ما چه وظیفهای برای حفظ و احیای آنها داریم. توسعه شهرهای ما کور و غیر هدفمند است. متاسفانه.
شالوده سبز بسطام
بسطام از شهرهای زیبای استان سمنان است. هنوز شالوده سبز و مولد شهر وجود دارد. علیرغم برنامههای توسعه نهچندان کارشناسانه که سبب مخدوش شدن منظر طبیعی شهر شده، هنوز هم بسطام ظرف مطلوب برای مظروف زندگی سبز و پایدار را دارد. تاریخ این شهر قبل از ورود اسلام به ایران مشخص نیست. بنابر یک روایت، حاکم خراسان در زمان خسروپرویز که نام وی «بسطام نام» بود، این شهر را بنا گذاشتهاست. با توجه به این روایت این شهر را باید از شهرهای تأسیسشده در دوران شاپور دوم ساسانی دانست. در دوره عباسیان، این شهر دومین شهر ایالت قومس و تالی دامغان بود و پس از حمله مغول رو به انحطاط رفت.
قدمت این شهر به ۸۰۰۰ سال قبل میرسد و آثار معروف آن از تپه معروف سنگ چخماق در شمال بسطام دیرینگی این شهر را به نمایش میگذارد. در گذشته رشته قناتهای بسیاری در این شهر جاری بوده که تماماً دارای آبی گوارا و شیرین بود و در حال حاضر قنواتی مانند قنات صادقخان که قدمت آن به حدود بیش از ۵۰۰ سال میرسد هنوز از اهمیت بسیاری برخوردار است و آب شیرین آن در تابستان بسیار سرد و در زمستان گرم است.
شهر بسطام آب و هوایی مطبوع در تابستان و سرد در زمستان دارد. باغات زردآلو سراسر شهر را احاطه کردهاند. عمده در آمد مردم از همین طریق است. این شهر از سویی به سبب مجاورت کوههای شاهوار و ابر دارای زمستانهای سرد و طولانی است و از طرفی دیگر به دلیل همجواری با کویر دارای آب و هوایی کوهپایهای است و بیشک یکی از خوش آب و هواترین نقاط استان سمنان است.
۲۳ خرداد ۱۳۸۶، این شهر به استناد ماده ۸ قانون تشکیل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، بهعنوان شهر نمونه گردشگری بین المللی تعیین شد.
ایرانِ ما زیباست!
تمامی گوشه و کنار ایران سرشار از زیباییها و ظرایف خلقت و طبیعت است. از «معبددخمه» های پالمیران در خارک تا مسجد گوهرشاد خراسان، از مجموعه شیخ ابوالحسن خرقانی در سمنان تا مسجد هندیها در آبادان؛ از باغ عباسآباد بهشهر تا باغ دولتآباد یزد، از تاریخانه دامغان تا مسجد جامع سیراف؛ همه و همه نکتهها و زیباییهای بکر و دست نخورده سرزمین پهناور ایران را میسازند.
در نزدیکی استان سمنان، در محور غیر اصلی ارجمند به جاده هراز، مناظری را می توان دید که واقعا بکر و ناب هستند. از نیمه دوم فروردین بهبعد اگر گذارتان به این محور بیفتد، میتوانید از مناظر زیبای آن لذت وافر ببرید. علاوه بر زیباییهای طبیعی میتوانید از انبارهای زمستانی ارجمند دیدن کنید که هنوز هم بدیل سردخانههای انرژیمصرفکن امروزی هستند. انبارهایی در دل کوه که سیب و سیبزمینی منطقه را برای عرضه در بازار شب عید نگه میدارند. در این محور از روستاهای زیادی میتوانید دیدن کنید: وشتان، اندریه، تنگابسر، لاسم، نجفدر، آسور و . . . .
اگر گذارتان از این محور به شب بیفتد، و اگر شانس بیاورید مهتاب باشد، در نزدیکیهای لاسم دماوند را با تمام عظمتِ آن در زیر نور مهتاب میبینید. دماوند، «این دیو سپید پای در بند» را.
بازارِ شبِ عید
«بالاخره عید است و کاری نمیشود کرد». این جمله ای است که در این روزها بیشتر میشنویم. بالاخره باید چیزهایی را خرید، «کاری نمیشود کرد»! همین که «نمیشود کاری کرد!»، سبب رونق فصلی کار دکان و بازار شهر میشود. انشاالله همیشه بازارشان رواد باشد. فروش زیاد باشد، قیمت ارزان و تنوع زیاد میشود.
پدر و مادر دست بچهها را میگیرند و میروند خرید شب عید. قهر و آشتیهای «این را نمیخواهم» بچهها و «من یکی دیگر میخواهم» و این حرفها هم چاشنی این خرید است. در این بازار گرم و کمی آشفته شبِ عید، بساطیها و دورهگردها هم کارشان سکه است. آنان که بازار را دور میبینند، یا فکر میکنند بازاریها و دکاندارها هزینه اجاره را هم روی قیمتِ کالا میکشند، رو به سوی بساطیها میآورند که احتمالا کمی خوشانصافتر از دکاندار ها هستند. خلاصه همه مشغولند و نان شب خانواده را به کسبی حلال در میآورند.
بافت هم از این بساطیها بینصیب نیست. روزبازارهای بافت را فروش انواع کالاها تشکیل میدهند. از تربچه و زردک تا ظروفِ پلاستیکی و وسایل آشپزخانه. از لباس راحت خانه تا گونی پیاز و سیبزمینی. و در کنار همه اینها، گلهای گلدانی و نهال پرتغال و نارنج. باغتان آباد و کسبتان پر رونق باد انشاالله.
شهر و دانشگاه
«دانشگاه آزاداسلامی واحد سمنان یک مرکز آموزشی، علمی و پژوهشی فعال در منطقه، یکی ازنقاط قوت و امید رشد و توسعه استان به ویژه شهر سمنان میباشد و امیدوار است باتلاش و جدیت بیش از پیش مسئولان، استادان، دانشجویان و کارکنان خود، در آیندهای نه چندان دور به مرکز پیشرفته و بزرگ علمی منطقه تبدیل گردد.
دانشگاه آزاداسلامی واحدسمنان بنا به تقاضاى مردم فهیم و دانشدوست و با همت و تلاش مسئولان وقت، با دارابودن شخصیتهاى علمی و فرهنگی بسیار و نیاز منطقه، در ۲۶ اسفندماه ۱۳۶۳تاسیس گردید و رویاى شیرین دانشجوبودن را براى بسیارى از جوانان در شهرستان سمنان تحقق بخشید.
این واحد دانشگاهی فعالیت آموزشی خود را در ساختمانی دوطبقه استیجاری با کمترین امکانات آموزشی و رفاهی در دو رشته تحصیلی «کارشناسی حسابداری» و «کارشناسی الهیات ومعارف اسلامی» با ۱۲۰ نفردانشجو (هررشته ۶۰ نفر) آغازکرد و با همت و تلاش راستین مسئولین و کارکنان اندک، گامهاى ترقی را یکی پس از دیگرى برداشت و تاسال ۶۹ با همین مقدار دانشجو به کار خود ادامه داد.
این واحد در سال ۶۹ تغیرمکان داده و محل آن به هنرستان شهید بهرامی واقع در بلوار شهید واقفی انتقال یافت و با افزایش تعداد کمی دانشجو تا سال ۷۴ در همین محل به فعالیت خود ادامه داد.
در سال ۷۴ در محیطی با زیربنای ۴۴۰۰ مترمربع در چهار طبقه آموزشی، ساختمان مرکزی دانشگاه به بهرهبرداری رسید و با داشتن ۸ رشته تحصیلی و یک دانشکده در مقاطع کاردانی، کارشناسی وکارشناسی ارشد و دورههای تماموقت و پارهوقت و داشتن ۳۸۵۴ نفر دانشجو و ۳۲ عضو هیأت علمی تمام وقت و ۱۳ نفر عضو هیأت علمی نیمهوقت و حدود ۷۷ نفر کارمند مشغول فعالیت شد.
اکنون پس از گذشت ۲۵ سال، با ۱۳۸ عضو هیئت علمى تماموقت و نیمهوقت و۲۸۰حقالتدریس با فضائى بیش از۶۰ هکتار و با زیربنائى بالغ بر ۳۷۷۱۰ مترمربع تا پایان سال۱۳۸۸ و امکانات وسیع آزمایشگاهى و کارگاهى و مجتمع ورزشى در حال آموزش بیش از ۸۳۰۰ دانشجو در ۴۸ رشته تحصیلى در مقاطع کاردانى، کارشناسى و کارشناسى ارشد بادرجه بسیاربزرگ میباشد».
(نقل از سایت اینترنتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان)
حافظ شیراز، بوی نسیم یار
شکلِ مقبره فعلی خواجهحافظ را همه میشناسند. اما در کتابهای تاریخ معماری، میتوان مقبره پیشین حافظ را پیدا کرد که چندان شباهتی به مقبره فعلی ندارد.
«خواجه شمسالدین محمد حافظ، یا به طور اخص خواجه، در قرن پانزدهم میلادی (نهم هجری) میزستهاست. به نظر میرسد در ابتدا شاگرد نانوا بوده ولی استعداد غنی شاعری او را از گمنامی به در آورد، و تحت حمایت، مصاحبت و برگزیده مقتدرترین شاهزادگان عصر خود در آمد که گاه بیحصولِ نتیجه، در پی او بودهاند. او تمایل خاصی به آل مظفر داشت، ولی با وجود این، تیمور، نابودگر هراسناک ایشان، وی را مورد احترام خاص خود قرار می داد.
حافظ تنها ابیات و غزلیاتی بر جای گذاشته که گاه با زبان بیپروا و گاه عرفانی، در عقاید متفکران آزاداندیش نفوذ مینماید. حافظ برای ایرانیان شاعری به معنای اعلای کلمه است. دیوان او کتابی است که افتخار دارد به همراه قرآن مانند سروشی غیبی بهطور اتفاقی باز میکنند و قرائت مینمایند و این کار را تفال مینامند. مشابه آنچه در قرون وسطی با کتابهای ویرژیل و هومر در اروپا رایج بودهاست.
کالبد حافظ در زمینی دورافتاده در جنوبشرقی شهر بهنام حافظیه آرمیده که قبلا محصور بود. جنب بنای آرامگاه او، باغی مملو از درختان درهمپیچیده زائران تحسینگر شاعر را در پناه گرفتهاست. مقبره حافظ متشکل از سکویی از سنگآهک سخت و سکویی دیگر بر روی آن از مرمر عقیقوار تبریز است که نوشتهای برگزیده از دیوانش زینتبخش آن است. قبرهای دیگری متعلق به دوستداران وی که تمایل داشتهاند در کنار مزار او آرام بگیرند در این باغ دیده میشود؛ حوضی بزرگ با فواره این محل را کامل میکند. مردی معمم به بازدیدکنندگان نمونه مکتوب جدید دیوان حافظ را که به شیوهای زیبا نوشتهشده، ارائه میکند».
(برگرفته از کتاب بناهای دوره اسلامی ایران، نوشته پاسکال کوست، ترجمه آتوسا مهرتاش، فرهنگستان هنر، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۰، ص ۱۶۰)
بهار دانش و آگاهی
دانشجویان علاقمند و پرسشگر دانشگاه پیامنور سمنان، با عکسها و گزارشهایشان از بافت تاریخی میهمانمان شدند. این عزیزان در چندین گروه به گشتو گردشی هوشمندانه در بافت تاریخی پرداخته، عکسها و گزارشهای متینی تهیه کردهبودند. دور هم نشستیم و به گزارشهای همدیگر گوش فرا دادیم. آنچه را که میدانستیم و تجربه کردهبودیم، بر حسب مورد و نیاز گفتیم و یافتههای آنان را به دقت شنیدیم و دیدیم. اینک بارقه امیدی در وجودمان است. اگر قرار است بافت تاریخی سمنان و ارزشهای فرهنگی آن حفاظت و احیا شود، باید چشم به گامهای این نوآمدگانِ عرصه فرهنگی تاریخی سمنان باشیم.
سمنان از دیرباز موطن فرهیختگان و بزرگان هنر و ادب بودهاست. از پیر علمدار تا استاد یغمایی و از شیخ نجمالدین ماندگار تا استاد صفا، و بسیاری کسان و بزرگان دیگر در دامن همین سمنان زاده و بزرگ شدهاند. بافت تاریخی، یادگار شهر تاریخی سمنان، و یادگار این بزرگان است. اینک فرزندان دور این بزرگان دانشگاه و آموزشگاه های سمنان را با طراوتِ عشق به ارزشهای ملی و فرهنگی جلوهای نو میبخشند.
این نوآمدگان پرچمدار حفاظت از ارزشهای بافت در سالهای آینده خواهندبود. اینان، به مرور، بدنه کارشناسی و مدیریتی شهر را تشکیل خواهند داد، و آنوقت است که باید آموختههای خود را در قالبهای مدیریتی و اداری برای ارتقای کیفیت زیستی شهر به محک بکشند.