شهر سمنان در باغ
شهر سمنان در باغ
نگار جوکار،کارشناس بافت تاریخی
امروزه در دنیا برنامههای جدیدی برای توسعه شهر وجود دارد. در تعدادی از شهرهای دنیا مبحث تازهای تحت عنوان «شهر در باغ» در حال اجرا است. این موضوع با «باغ شهر» متفاوت است. شهر در باغ یعنی ما به جای آنکه در توسعه شهر، باغات را تبدیل به زمینهایی برای ساخت و ساز کنیم، این باغات هستند که گسترش مییابند و اطراف تودهها و ساختمانها را پر میکنند. این مبحث در دنیای امروز بسیار مبحث تازهای است. جالب است آنها این همه هزینه و مطالعه میکنند تا باغاتی داخل شهر خود ایجاد کنند و ما این باغات را در داخل شهرهایی مانند «سمنان» داریم. محلات ثلاثه سمنان باغاتِ آبادِ بسیاری را در دل خود جای داده. این محلات هسته اولیه شهر سمنان میباشند، یعنی قدمتی بسیار طولانیتر از بازار اصلی و قاجاری سمنان دارند. در محله زاوقان اگر قدم بزنید بناهایی خواهید یافت که علیرغم بی مهری سالیان، نشان از اصالتی دارد که در کمتر جایی شاهد آن هستیم.
آثاری از بازاری قدیمی و مسجد جامعی زیبا و درخور اصالتی دیرینه. در این میان باغات داخل و اطراف محلهها کوچهها و منظری زیبا را به وجود آوردهاند. کوچهباغهایی که امروزه در مباحث جدید شهرسازی بسیار مورد استقبال شهرسازان و طراحان شهری واقع میشوند. ابتدا و انتهای تعریف شدهای دارند. میتوان در این کوچهباغها قدم زد و لذت برد و گم نشد. این جغرافیا نشان از تفکری دارد که مورد استقبال شهرسازان امروز است. این کوچهباغها همان تعریفِ پیادهراهها در شهرهای امروز را دارند که با مبدا و مقصدی مشخص و تعریفشده و فضاهای مکث میانی، دید و منظری بوجود میآورند که نشانههایی برای خواناتر شدن محله و شهر هستند. عجب داستانی دارد این باغات. هر گوشهای که وارد میشویم بحثهای عمیقی را با خود به همراه میآورد. بحثهایی که ما را به دنبال خود میکشاند تا از آن بیشتر بیاموزیم.
از بحث شهر در باغ خود دور نشویم. این باغات چنان با محله تنیده شدهاند که نمیتوان گفت این باغات است که داخل محله است یا این محله است که داخل باغات قرار گرفته است. در هر حال باغات شهر سمنان در شمارِ نمونههای خوب باغات داخلِ شهر است، چرا که پیوند بسیار خوب و کارایی با محله و شهر برقرار کرده و جزء جدایی ناپذیر آن شده. محلات ثلاثه سمنان با وجود این باغات هویتی خاص و ویژه پیدا کردهاست. کوچه باغات این محلات با جاری شدن آب در نهرها، شاداب و سرزنده شدهاند. این نهرهای روان میان باغات در حرکتند و از باغی و کوچهای به باغ و کوچهای دیگر میروند، مانند رگهای بدن مایه حیات را به تمام نقاط شهر و محله میرسانند. این باغات به برکت سامانه استخری تقسیم آب شهر و نهرهای روان سالیان درازی است که به شهر سمنان خدمت میکنند. البته به حق کشاورزان قدر این آب را میدانند و خاک سمنان را طلا میخوانند و آب را نیز مقدس میشمارند. این سامانه حداقل هشت سده عمر دارد، سامانهای که آب را از محل آبپخشکن یا همان «پارا» با نهرهایی به سوی استخرها میبرد، آب را در استخرها ذخیره میکند و سپس از طریق نهرهایی دیگر ساعاتی از روز تمام شهر را سیراب میکند و به سمت باغات روان میشود.
با مطالعات و بررسیهای انجام شده تاکنون میتوان حدس زد این سامانه تقسیم آب در سمنان تاثیر بسیار زیادی بر شکلگیری شهر داشته است. هنوز در نقاطی از بافت تاریخی و قدیمی شهر مانند بازار و محلات ثلاثه آثاری مبنی بر شکل گرفتن شالوده شهر بر اساس این سامانه را میتوان یافت. در مجاورت امام زادگان علویان که مسیر قدیمی معروف به راه ابریشم نیز از کنار آن میگذرد نهرهای آب جاری چنان با ساختار کوچهها و راهها پیوند خورده است که گویی اعضای یک پیکرند. در کوچهها و بافت مسکونی شهر و در بسیاری جاها این یک پیکر بودن کاملا مشهود است. معابر شهری در بسیاری نقاط خود را بر این سامانه منطبق کرده است. سامانه تقسیم آب سمنان هم قدمت دارد و هم قوانینی که از همان هشتصد سال پیش تاکنون در حال اجراست، چنان دقیق و منظم است که به زبان فنی امروز همان برنامهریزی شهری است. شهر سمنان با داشتن چنین سامانهای واجد ارزشهای ویژهای شدهاست. نه تنها از نظر کالبدی و ساختاری بلکه از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز دارای ویژگیهایی خاص شدهاست. در بسیاری از اشعار و ادبیات و امثال محلی و بومی سمنان تاثیر این سامانه آب را میتوان مشاهده کرد.
این مطلب بسیار مهم است. اولین اهمیت آن درخصوص به وجود آمدن «فرهنگ» است، فرهنگی منتج از سامانه تقسیم آب. به وجود آمدن چنین فرهنگی از آنجا بسیار مهم میشود که در بسیاری از مجامع علمی وقتی صحبت از مبحث منظر فرهنگی سمنان میشود همین سامانه تقسیم آب شهر است که مورد توجه و مطالعه قرار میگیرد. آن هم به دلیل سابقه حیات طولانی که دارد و تاثیری که بر ساختار و فرهنگ شهر گذاشته است. مطالب بسیار باارزشی در خصوص اثبات این موضوع وجود دارد که البته از حوصله این متن خارج است، تنها به سند شماره ۲۶ سازمان میراث جهانی-یونسکو- اشارهای میکنیم که در دسامبر ۲۰۱۰ میلادی تحت عنوان دستورالعمل و شناخت منظرهای فرهنگی به چاپ رسیدهاست. در این سند بسیار دقیق به ذکر معیارهای ثبت جهانی «منظر فرهنگی» پرداخته شده و گفته میشود منظر فرهنگی برای اینکه بتواند به ثبت جهانی برسد باید دارای حداقل سه معیار از ده معیار گفتهشده باشد. با بررسیهای قبلی انجامشده احتمال آن میرود که بتوان برای ثبت منظر فرهنگی استخرهای سمنان اقداماتی را به عمل آورد.
برای این منظور ابتدا باید بدانیم که این سامانه آب چه تاثیری بر فرهنگ مردم شهر سمنان گذاشتهاست. برای فهم این مطلب، به عنوان مثال، با نقلِ نمونه اشعار و مثلها، وارد شدن این سامانه آب در فرهنگ و ادبیات مردمان شهر سمنان را مرور میکنیم.
- «اوو جوئه پی میاره پاکی خوتی مداره»، آب که در جویباران روان میشود تمام آبانبارهای خانه را پر میکند. (در یک حرکت و کار عمده و عمومی، جزییات همخواه ناخواه منظور میشود.) (احمدپناهی:۱۳۸۱، ص۱۰۴) این مثل از مثلهای قدیمی سمنان است و نشان از روحیه همکاری در میان مردمان شهر دارد. این روحیه همکاری نشان میدهد که به جهت وجود این آب و سامانه آن مردم با هم پیوند خوردهاند و در کارها با هم همکاری میکنند. این تعریف از تعاریف شکلگیری محلهای خوب است که بتواند برای ساکنان خود تعلق خاطر به همراه آورد . به طور مثال ساکنانش با افتخار بگویند من اهل «محله اسفنجان» هستم. محلهای که چنین آبانباری داشت و چنین آب در کوچههای آن روان بود و چه باغاتی که با این آب سیراب میشدند و چه میوههایی که این باغات میدادند و …
- «اووبرسی یه استالی کله مندلی دمبالی»، آب به استخر رسید، در پی محمد علی کوتوله(استخربان) بفرستید. (ترانهای است که کودکان هنگام بازی و تقلید از استخربان و داستان آب میخوانند. استخر کوچکی با خاک و گل میسازند، «کُلَهای» میسازند و وقتی آب را رها میکنند، میخوانند.) (احمدپناهی:۱۳۸۱، ص۱۰۴) این موضوع که استخرها و این سامانه تقسیم آب وارد بازی کودکان میشود، خود نکتهای است که به سادگی نمیتوان از آن گذشت. هم اکنون هم در «برجمهای» استخر ناسار و اسفنجان که در دل بافت مسکونی قرار دارد و مانند فضای همسایگی عمل میکند کودکان برای بازی و گرفتن ماهی میآیند و این مکان را با بازی و شادابی خودشان سرزنده میکنند. این نکات همان تعریف «فضای شهری» است که برای به وجود آمدن تعلق خاطر ساکنان به محلهشان به آنها نیازمندیم. این چنین فضاهایی فضاهای تنفس و مفصلهای سرزنده محله هستند. قدر آن را در سمنان بدانیم!
- «باورهای عامه در خصوص قداست آب چنان است که نوعروسان که دوسال از ازدواجشان میگذشت و باردار نمیشدند، باید به «چلهبری» بروند. چلهبری چند نوع است: رفتن به حمام غریبه، بالارفتن از مناره مسجد جامع سمنان، و دورزدن اطراف «کُلَه» استخر محل سکونت خودشان.» (احمدپناهی،۱۳۸۱، ص۱۰۹) چنین باورهایی باز نشان از تاثیری عمیق و تاریخی این سامانه آب بر باورهای مردم دارد. این آب به دلیل برکت آوردن با خود به شهر آنقدر مقدس میشود که اجزای استخر و سامانه تقسیم آب مورد قداست و ستایش قرار میگیرد.
- «در خبررسانی سنتی نیز «کُلَه» استخر نقش داشت. در مواقعی که میخواستند مردم (وخاصه کشاورزان) را در یکجا جمع کنند، دستور میدادند که «کله نووژا» یعنی کله را از جایش بلند نکن. و چون صاحبان آب و کشاورزان مشاهده میکردند که آب در جویها جاری نیست، به سوی استخرها حرکت میکردند و از واقعه آگاه میشدند.» (احمدپناهی،۱۳۸۱، صص۱۰۹-۱۱۰) این نحوه خبر رسانی اهمیت سامانه تقسیم آب در شهر را به خوبی نشان میدهد، و میگوید سامانه به مانند ناقوس کلیسا عمل میکردهاست. چنین تاثیری وجه مهمی از سامانه تقسیم آب را نشان میدهد، وجهی اجتماعی که تاثیر عمیقی بر به وجود آمدن فرهنگ یک منطقه میتواند داشته باشد.
- «جالب است اشارهای شود به مصلای نماز باران «چهل قبله»، همان محلی که نهر آب استخرهای لتیبار و شاهجوی از هم جدا میشوند، بود. از مسافتی دور تا این محل،کفش از پا بیرون میکردند و با پای برهنه حرکت میکردند.»اینکه برای خواندن نماز باران به سمت استخرها میرفتند باز نشان از تاثیر آن بر فرهنگ مردم دارد. (احمدپناهی،۱۳۸۱، ص۱۱۰)
با وجود چنین مثلهایی که تعداد آنها هم کم نیست میتوان فهمید چگونه این سامانه تقسیم آب وارد زندگی مردم شدهاست با خود آدابی را به همراه میآورد، این آداب بخشی از فرهنگ مردم را شامل میشود. البته در مورد این سامانه به قدری مطالب واجد ارزش زیاد است که تنها مقوله تاثیر فرهنگیآن بر زندگی مردم شهر سمنان میتواند پروژهای باشد و سالها روی آن کار کرد. در اینجا تنها فرصتی بود تا گوشهای از این مبحث ارزشمند را با هم مرور کنیم.