سیرافنامه -شماره ۷

سیرافنامه 7

سیرافنامه -شماره ۷

نوشته شده در نویسنده 1218

بهروز مرباغی


سلام،


«مطالعات ژئوفيزيك و لايه‌شناسي سيراف» شروع شده است. هدف از اين مطالعات، شناسائي علمي لايه‌هاي زيرين سطح شهر است. در اين روش، قرائت‌هاي هر سونداژ الكتريك بر روي كاغذ لگاريتمي ترسيم شده و گراف آن رسم مي‌شود. اين گراف‌ها بوسيله رايانه و توسط كارشناس، تفسير و تحليل مي‌شود و با قراردادن نتيج گراف سونداژها در كنار يكديگر، مقطع ژئوالكتريك و مقاومت آن تهيه مي‌شود. با تهيه شدن اين مقطع‌ها، با حضور باستان‌شناسان مي‌توان اين گراف‌ها و مقطع‌ها را تبديل به داده‌ها و نقشه‌هاي باستان‌شناسي نمود. اين اميدواري وجود دارد كه با بررسي نتايج اين مطالعات علمي، امكان برنامه‌ريزي دقيق توسعه سيراف فراهم آيد.

* يادآوري مي‌شود كه پايه تمام روش متنوع اكتشافات ژئوفيزيكي، ظرفيت زمين براي توليد و پاسخ به ميدان‌هاي الكتريكي است. در تمام روش‌ها، براي اكتشافات ژئوفيزيك از عبور جريان الكتريكي در داخل زمين استفاده مي‌شود. جريان الكتريكي كه همان حركت ذرات باردار است، مي‌تواند به سه طريق مختلف صورت بگيرد. حالت اول: هدايت اُهمي، حالت دوم:هدايت الكتروليتي، و حالت سوم: هدايت دي‌الكتريكي.
تمام اجسام باعث كندشدن جريان الكتريكي مي‌شوند، بطوري كه انرژي بايستي براي حركت ذرات باردار مصرف شود. ميزان جلوگيري اجسام در برابر عبور جريان با عنوان مقاومت الكتريكي مربوط به آن توصيف مي‌شود. (با تشكر از آقاي كفائي، از اكيپ ژئوفيزيك، به خاطر اين اطلاعات)

سيراف: كانون توسعه پايدار


به منظور ساماندهي و بهسازي محوطه‌ها و مجموعه‌هاي تاريخي- فرهنگي و تبديل آن‌ها با بخشي از محيط زندگي و عامل هويت‌بخش در توسعه سرزمين لازم است كه اين محوطه‌ها نه فقط به عنوان «ميراث فرهنگي» بلكه به عنوان «كانون‌هاي توسعه پايدار» درچارچوب طرح‌هاي آمايش سرزمين و طرح‌هاي كالبدي منطقه‌اي و ناحيه‌اي در نظر گرفته شوند و از توان‌ها و مزيت‌هاي نسبي و رقابتي آنها در مسير توسعه ملي، منطقه‌اي و محلي استفاده پايدار به عمل آيد.

مجموعه تاريخي- فرهنگي سيراف، با مركزيت شهر باستاني و تاريخي سيراف، يكي از با ارزش‌ترين محوطه‌هاي باستاني و تاريخي در جنوب كشور است كه اولاً كمتر شناخته شده و در معرض تخريب قرار دارد و ثانياً در يك منطقه محروم و نيازمندتوسعه قرار گرفته است. بنابراين با توجه به اهميت يافتن موضوع آمايش سرزمين در كشور و تاكيد بر سياست‌هاي ايجاد تعادل‌هاي منطقه‌اي و حفظ و احياي ميراث فرهنگي مي‌توان اين مجموعه را به عنوان يك «كانون توسعه پايدار» در منطقه جنوب كشور، با تاكيد بر احياي ارزش‌هاي ملي و فرهنگي تعريف نمود. براساس اين رويكرد، مي‌توان اهداف حفظ و ساماندهي محوطه فرهنگي سيراف را در تعامل با اهداف كلان توسعه منطقه‌اي و ناحيه‌اي جنوب كشور در نظر گرفت. اين فرايند از يك سو به كاهش آسيب‌هاي ناشي از توسعه‌هاي بي‌رويه جديد به ميراث فرهنگي كمك مي‌كند و از سوي ديگر مي‌تواند به عنوان يك عامل محرك توسعه پايدار در اين ناحيه محروم به كار گرفته شود. (برگرفته از شرح خدمات «طرح راهبردي ساماندهي مجموعه تاريخي-فرهنگي سيراف»، مهندسان مشاور فرنهاد)

فرزندان سيراف


 تو خيابان ديدمش. رو تراكتور عمويش بود. كمك كار عمو در فصل بيكاري تابستان. فرزند رشيد سيراف. اسمش را مي‌پرسم و از درس و مشقش جويا مي‌شوم:
-« محمدرضا باران دوست هستم. كلاس چهارم ابتدايي را تمام كردم و دارم وارد كلاس پنجم مي شوم».
– معدل آخر سالت چند بود؟
– «نوزده. شايد هم كمي بيشتر از نوزده!»
خوشم مي‌آيد از چنين بچه‌هايي كه هم درس مي‌خوانند، هم كار مي‌كنند. هرچند كه كار اين بچه‌ها بيشتر به خاطر آن است كه تابستان به بطالت نگذرد.

محمدرضا يك خواهر دارد و سه برادر. مي‌خواهد وقتي بزرگ شد، بازيگر تلويزيون بشود، چون مي‌خواهد قهرمان فيلم بشود! محمدرضا مي‌داند كه شهرش شهر مهمي است. مي‌گويد: «من هرروز آثار باستاني را مي‌بينم، مثل مسجد جامع سيراف. من سيراف را خيلي دوست دارم. من و بچه‌هاي ديگر بايد سعي كنيم شهر را پاكيزه نگهداريم. من و بچه‌ها بايد شهرمان را سربلند كنيم.» او از كلاس و مدرسه هم مي‌گويد: «بعضي وقت‌ها بازيگوشي مي‌كنم. ولي مشق‌هايم را درست مي‌نويسم. در مدرسه و بيرون هرروز فوتبال بازي مي‌كنم. آموزگار ما خوب است. مهربان است. اسمش آقاي عبدالله‌زاده است، معلم ديگرمان هم آقاي منصوري صفت است. او هم خوب است». از او مي‌پرسم آيا از تاريخ چيزي مي‌داند.

جوابش اين است:
– «نه خيلي زياد. ولي مي‌دانم كه آن قديم‌ها زندگي سخت بود. اگر مردم مي‌خواستند از شهري به شهر ديگر بروند، خيلي طول مي‌كشيد. اما امروز، راحت با ماشين به همه جا مي‌شود رفت». از محمدرضا مي‌خواهم جمله‌اي يا توصيه‌اي داشته باشد. مي‌گويد:
-«هيچي! فقط شهرمان را پاكيزه نگه بداريم. همين»!

جهت قبور!


 «بطور كلي، در اين قبور سنگي دو جهت شمالي جنوبي (كه گاهي هم انحراف مختصري به شمال شرقي و جنوب غربي دارد) و شرقي غربي رعايت شده است. هيچكدام از اين دو جهت در محل با قبله حقيقي وفق ندارد و قبور مسلمين نبايد غير از جهت قبله باشد، پس چگونه است كه اين قبور متعلق به مسلمانان است، ولي جهت قبور با قبله موافق نيست؟ دراين‌ باره مي‌توان چنين پاسخ داد:

۱- ايجاد قبور از نظر سمت قرارگرفتن آنها بستگي به موقعيت صخره سنگ و دامنه كوه داشته است. . .
۲- چون مردم آن زمان تازه مسلمان شده بودند و هنوز آداب و رسوم اول خود را فراموش نكرده و با آئين اسلام نيز كاملا آشنايي نداشتند. احتمالا جهت قبر براي آنها فرق نمي‌كرده است. . . .
۴- نشناختن جهت قبله و ناآشنايي آنها با محل اصلي كعبه نيز يكي از دلايلي است كه مي‌توان ارائه داد. . .
۶- خواباندن مرده نيز در داخل قبور مسئله‌اي است كه هنوز براي آنها (مردم اوائل اسلام) روشن نشده بود. زيرا مردگان را طوري مي‌خواباندند كه صورت رو به آسمان و دست‌ها به پهلو و پاها كاملا كشيده بود. . . » (معصومي، غلامرضا: سيراف (بندر طاهري)، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، چاپ سوم، ۱۳۸۳، صص ۱۸۴-۱۸۲)»

يك سئوال


سيراف را به چه صفتي مي‌شناسيد؟ سيراف، شهري است بندري. ولي اين بندر چه نقشي در زندگي و معيشت سيراف دارد؟ سيراف به چه چيزي زنده است؟ اگر قرارباشد صفتي بعداز اسم شهر سيراف بياوريد آن صفت چه مي‌تواند باشد؟ مثلا، شهر صنعتي، شهر توريستي، شهر تجاري، شهر كشاورزي . . . مردم از چه راهي زندگي‌شان را مي‌گذرانند. مهم‌تر از آن: مردم از چه راهي مي‌توانند و بايد زندگي‌شان را بگذرانند؟

روزي . . . . اگر!


همين نهال‌هاي كوچك، با همين تن و ساقه نحيف خويش، روزي سايه‌سارهايي براي غروب سنگين و گرم شهر ما خواهند بود. روزي اين نهال‌ها سايه‌بان بچه‌هاي ما خواهند بود كه به انتظارند تا با دوستي يا آشنايي راه مدرسه در پيش گيرند. اين نهال‌هاي كوچك، روزي، هريك نشانه‌اي خواهند بود براي قرارومدارهاي شهري. اين نهال كوچك امروز، فردا، زينت شهر ما خواهند بود و مايه نوازش چشمانمان. همين نهال‌هاي كوچك امروز، روزي، ريه‌هاي شهر ما خواهند بود تا از شدت و سنگيني غبار و خاك ميهمان كم كنند. روزي اين نهال‌هاي كوچك ما را در مقابل گازهاي نفتي و صنعتي مراقبت خواهندكرد.
روزي اين نهال‌هاي كوچك بخشي از اندام زيباي شهر ما خواهند بود، اگر امروز مواظبشان باشيم.

دفتر خاطرات


 «بسمه تعالي،
بازديد از سيراف و آثار بجامانده از گذشته در اين بندر تاريخي موجب شعف و خوشحالي شد. انشاالله با همكاري مردم و دولت و بسيج باستان‌شناسان و اهل فن بتوانيم پرده از اسرار اين تمدن بزرگ برداريم و شاهد يك سيراف باشكوه با مردمي بانشاط و  مرفه در كنار قطب بزرگ صنعتي پارس جنوبي باشيم. / مرعشي، ۱۳/۱۲/۱۳۸۳»

«بسمه تعالي
ديدار از سيراف، بندر تاريخي- باستاني و الگوي تمدن- شهر اسلامي، در روز ۱۳/۱۲/۸۳، در معيت جناب آقاي دكتر نبي‌پور و ديگر همراهان، سعادتي بود كه دوباره نصيب من شد. به ضرس قاطع مي‌گويم كه انشاالله در آينده نزديك، شاهد توسعه و رشد روزافزون اين بندر تاريخي خواهيم بود.
عبدالكريم مشايخي، رئيس بنياد بوشهرشناسي»

«بسمه تعالي
سعادت ياري كرد و خداوند را سپاسگزارم كه در معيت آقاي مهندس بحرالعلومي و مهندس ويسه موفق شديم براي چندمين بار از صيراف بازديد كنيم./ علي‌اكبر سرافراز، پدر باستان‌شناسي ايران، ۳/۲/۸۴»

« بسمه تعالي
در مورخ ۳/۲/۸۴، در معيت آقاي دكتر سرافراز و آقاي مهندس ويسه، جهت بازديد و بررسي نحوه حفاظت آثار به اين شهر با ارزش تاريخي (صيراف) وارد شده و حرارت زودهنگام باعث تعجب شد. در هر حال، در اين قلعه (شيخ نصوري) بايد به سرعت برنامه استحكام بخشي را اجرا نمود.
اميدوارم به سهم خود جهت حفاظت كل آثار و آزادكردن عرصه و حرايم آثار فوق اقدام موثري بردارم. / محمدحسين بحرالعلومي، مديركل دفترفني حفاظت آثار و ابنيه و محوطه هاي تاريخي»

پترا، اردن


شهر سنگي پترا از عجائب معماري و باستان‌شناسي دنياست. اين شهر، ابتدا توسط قبايل عرب نبطي در ۶ قرن پيش از ميلاد پايه گذاري شد. اين استقرار پايه امپراطوري بزرگي شد كه تا سوريه گسترش يافت. عليرغم كشمكش‌هاي فراوان ميان امپراطوري رم و ديگر قدرت‌هاي جهاني آن زمان، پترا تا آخر قرن اول ميلاد در كنترل نبطيان باقي ماند. ازآن پس به زير سلطه روميان درآمد. اين شهر سنگي در دوره بيزانس هم حيات داشت و پس از آنكه روميان توجه خود را به شرق و قسطنطنيه معطوف نمودند، پترا رو به افول نهاد. . . امروزه، پترا مقصد بسياري از گردشگران فرهنگي و فرهيخته دنياست.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *