سیرافنامه -شماره ۶
بهروز مرباغی
سلام،
* به همت سازمان مردم نهاد «سيراف پارس»، پنجشنبه شب گذشته (۲۹/۵)، نشستي صميمي در پايگاه ميراث فرهنگی سيراف برگزار شد. در اين نشست كه آقايان سامان و اشكان كارگر از «هنرسراي معماري يزد» و آقاي مهندس عباس محترمي و خانم مهندس پرستو افشانی از «دستگاه نظارت بر مرمت عمارت حاج رئیس بوشهر» و دو دانشجوي معماري مهمان از شيراز حضور داشتند، همانديشي و گفتگوي زيبايي در خصوص تعريف معماري، رابطه معماري با ساختمان، نقش معماري در آرامش خيال و آسايش تن مطرح شد. در اين نشست آقای محمد كنگاني، مدير سيراف پارس به همراه مدير پايگاه ميراث فرهنگي سيراف، افتخار ميزباني داشتند.
* به اعتقاد حاضرين نشست،
– سه وجه اصلي معماري عبارتند از: استحكام، آسايش، زيبايي. در معماري امروز جهان اصل و هدف «رهايش» را هم براي معماري قائل هستند.
– «سرپناه» نخستين فضا و مكان مصنوع بشر براي رفع يكي از سه نياز مادي و اوليه بشر است. اين سرپناه، به مرور زمان و پس از چندين صدسال، به «مسكن» تبديل ميشود، و تلاش معماران اين است كه مسكن را در حد تبديل شدنش به «خانه» ارتقا دهند.
– معماري همان ساختمان نيست. بسيار فراتر از آن است. درست مثل يك انسان، كه اگر تمام اندام و اجزاي بدنش درست كار كند و سالم باشد، نهايتا يك جسم فيزيكي است با سيستم گوارش و دفع سالم. اما اين انسان ميتواند يك دانشمند يا آموزگار فرهيخته باشد، يا قاچاقچي و آدمكش. ما دنبال انسان فرهيختهايم. ما دنبال «معماري» هستيم نه «ساختمان»!
آمفورا، در بستر دریا
«یکی از مهمترین مناطق در شبه جزیره بوشهر، که در آنها آمفورا پیدا شده است، قبرستان شغاب در محله بهمنی است. این اکتشاف توسط آقای رهبر انجام شد. در شغاب استودانهای سنگی و استودانهای کنده شده در دل سنگ یافت شده است . . . این آمفوراها را میتوان با یافتههای شوشتر و شوش مقایسه نمود. این قبرستان به دوره پارتها منسوب است.
در بوشهر، در منطقه «تل» نیز آمفورا زیاد یافت شده است. اینها نیز به دوره پارتها تعلق دارند. البته ضروری است که پژوهشهای کاملتری در باره این آمفوراها انجام بشود.
از سوی دیگر وجود آمفورا در قعر دریا، نشاندهنده تجارت دریایی گسترده در این منطقه است. در پژوهشهای باستانشناسی زیرآب پراکندگی این آمفوراها در سطح زیر دریا، تاحدودی، معلوم شده است. نخستین منطقهای که در پژوهشها مطرح شد، منطقه جلالی در شبه جزیره بوشهر است. آمفوراهای کشف شده در این منطقه بصورت تصادفی و در حفاریهای غیرحرفهای کشف شده و متاسفانه اطلاعات زیادی نیز وجود ندارد. علاوه بر بوشهر در دیگر مناطق استان بوشهر هم این شیء تاریخی کشف شدهاست که بندر ریگ در نزدیگی گناوه یکی از مهم ترین نقاط است. این منطقه در مدخل رود شور به خلیج فارس قرار دارد. نقطهای که در آن این آمفوراها پیداشده در فاصله یک کیلومتر از ساحل و در عمق هشت متری میباشد.
سیراف به عنوان یکی از بنادر مهم باستانی، بندری ارتباطی بین چین، هند، عمان و آفریقا از یک سو، و بنادر غربی خلیج فارس مثل بصره و سامرا از سوی دیگر بود. کاوشهای اولیه وجود تکههای بزرگ و کوچک آمفوراهای زیادی را در نقطهای از دریا در نزدیکی سیراف نشان میدهد. در این نقطه که با فاصله ای حدود ۵ کیلومتر از ساحل و عمق حدود ۷۲ متری میباشد، بقایایی از کشتی نیز قابل تصور است. در صورت قطعی شدن این فرضیه، حلقه مفقوده بزرگ ارتباط دریایی سیراف با جهان مرتفع خواهدشد. (برگردان خلاصه از نوشته دکتر حسین توفیقیان، در سایت «هیومن هبیتیشن»)
دفتر خاطرات
«دوستان عاشق
از حال و هواي عاشقانه سيراف (بندرطاهري) هرچه بگويم كم است: دريا، آثار باستاني، بچههاي گل، و خاك گيراي اين سرزمين مرا بسيار متاثر ساخت. خيلي دوست دارم كه اينجا باشم و در حفظ و نگهداري اين خاك پرارزش به شما كمك كنم. با اينكه دوچرخهام مرا صدا ميزند و جادهها هم اسم مرا فرياد ميكنند، قلبم را دركنار پارك جديدالاحداث بنگسار، زير تلي از شن، قرار دادم. اگر آنجا برويد از تپشهاي عاشقانه قلبم حتما مرا پيدا خواهيد كرد.
دوستان عزيز! خيلي مهربانيد. شايد اين ْآثار خيلي باارزش باشند- كه هستند، شايد كه سيراف زيبا باشد- كه هست، ولي شماها از آن هم زيباتريد. طبيعت، گذشته و هويت در چهره فرد فرد شماها پيداست. ببخشيد اگر نتوانستم تشكر قلبيم را بيش از این نشان دهم.
لطفا از قلب پرتپش من در ساحل زيباي سيراف نگهداري كنيد تا موقعي كه دوباره برگشته و دوباره دستان زيباي شمارا ببوسم
نادر مكرم، دوچرخه سوار پنچرگير در خفا رو، ۸/۱۲/۱۳۸۶»
تخت سليمان
* «شهر تاريخي تخت سليمان» يكي از هشت اثر جهاني ايران است. اين اثر در تاريخ ۱۴ تيرماه ۱۳۸۲ در جلاس بيست و هفتم ميراث جهاني (پاريس) به شماره ۱۰۷۷ به ثبت رسيده است.
* محوطه طبيعي-تاريخي تخت سليمان در منطقهاي كوهستاني بسيار زيبا و سرشار از جاذبههاي كمنظير طبيعي-تاريخي واقع شده است. اين مكان تاريخي كه آتشكده معروف «آذر گشنسب»يعني آتشكده جنگاوران و سلاطين نيز در آن قرار دارد، در دوره ساساني مورد توجه بوده است. به ويژه از زمان خسرو انوشيروان بدان توجه خاص شده و از آن به بعد بسيار مشهور ميگردد و در كتب تاريخي، متون ادبي و مذهبي درباره اين مكان تاريخي زياد نوشتهاند، از جمله در شاهنامه فردوسي و نوشتههاي نويسندگان معاصر حكومت ساساني و جغرافيانويسان و مورخين سدههاي نخست اسلامي درباره اين معبد و پايتخت آييني ساساني سخن بسيار رفته است.
* مجموعه تاريخي آتشكده آذرگشنسب در درون حصاري بيضي شكل و بر پيرامون درياچهاي سحرانگيز، با ۲۸ برج و بارو و۲ دروازه بزرگ از دوره ساساني و آثاري باقيمانده از دوران اسلامي، به ويژه ساخت و سازهاي دوره ايلخاني، جاي گرفته است.
* گودال ميانتهي و كله قندي شكل معروف به زندان سليمان، چشمههاي آب گرم، تخت بلقيس (دوره ساساني) ديوار سنگي ناشي از رسوبات آب درياچه معروف به سنگ اژدها،چمن متحرك بدرلو، آثاري از هزاره اول پيش از ميلاد، بازمانده هاي معابد، قلاع و برجهاي ديدهباني، معدن قديمي استخراج سنگ و دهها منظره جذاب طبيعي و تاريخي از آثار و ديدنيهاي پيرامون تخت سليمان است. (برگرفته از «موزه ها-۴۶» به اختصار)
سيراف، راه، دريا، تجارت
«سيراف به دليل موقعيت جغرافياي خود تبديل به يكي از بنادر مهم تجاري در حاشيه خليج فارس گرديد. راههاي باستاني به جاي مانده در ناحيه فارس، كه قدمت بعضي از آنها به دوران هخامنشي و پيش از آن ميرسد، خبر از رونق تجاري در ازمنه دور در اين مناطق دارد.
يكي از راههاي باستاني در فارس، راهي بود به طول ۲۵۰ كيلومتر كه از فيروزآباد به خليج فارس ميرفت.اين جاده در قرن دهم ميلادي/چهارم هجري و تا هنگام سقوط بندر سيراف راه تجارتي بود. اهميت اين راه در دوران ساساني به اين علت بود كه باعث دسترسي آنان به درياي خليج فارس و تجارت دريايي ميشد. در اين جاده، كاروانسراهايي وجود داشت كه نشان از رونق اين جادهها به واسطه گستردگي تجارت در منطقه فارس در دوران پيش از اسلام دارد. در كارنامه اردشير بابكان از ريوارشهر (ريشهر) نام برده شدهاست. اين شهر از طريق جادهاي كه قبلا اشاره رفت، به كازرون وصل ميشد و كالاهاي صادراتي از طريق اين جاده به ديگر نقاط حمل ميشد. (بهرامپور، فرحناز: تجارت خليج فارس و سيراف در تاريخ، از «مجموعه مقالات كنگره بينالمللي سيراف» جلد دوم، به كوشش دكتر عبدالكريم مشايخي و غلامحسين نظامي، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۶، ص۱۹۶)
موزه سنت کولومب
موزه سنت کولومب، به تعبیر بسیاری از معماران، نقطه درخشانی در مرکز شهر کلن آلمان است. این موزه که بر روی آثار تاریخی ساخته شده است، از نمونههای مهم برخورد با آثار، بدون ایراد هیچ لطمهای به آن است. این موزه با طراحی «پیتر تسومتور» سوئیس ساخته شده است. لازم به یادآوری است که مقدمات طراحی و ساخت این بنای شاخص از ۱۹۹۵ شروع شد و پس از معلوم شدن نتیجه مسابقه بینالمللی برای انتخاب معمار، عملیات طراحی و ساخت شروع شد و نهایتا در سال ۲۰۰۷ به بهرهبرداری رسید.
برنامه عمل ساختمان عبارت است از ترکیبی از کلیسایی کوچک، محوطهای باستانی و یک موزه. محراب ورودی مستقل خود را از خیابان دارد و بر روی شالوده بنای قبلی ساخته شدهاست. فونداسیونهای دیگر بصورت ستونهای عریان در داخل بنا و گمشده در دیوارهای بیرونی میباشند. سازه قدیمی در دیوار بیرونی به عنوان تزیین به کار گرفته شدهاست، دقیقا مثل «کرانسپور» تزیینی در آمستردام و یا «سایخا فوروم» در مادرید.
ورودی دوم، دسترسی به موزه است. با یک در دوبل و پلکان، از ورودی به طبقات بالا راه مییابیم. درها به فضای تاریک محوطه باستانی باز میشوند، محوطهای که تقریبا تمام کف را پر میکند. پلهها به دو طبقه فضای عادی موزهای میرود.
پشت در دوبل فضای نسبتا وسیعی وجود دارد. شما به عنوان بازدیدکننده با مسیری زیگزاکی روبرو هستید. شبکه آجری و نوری که از میان آن به داخل میتابد فضایی نیمه مقدس و رازآلود درست میکند. ترکیب موقعیت ارتفاعی شبکه روزنها با ستونهای بلند لاغر مایههایی از معماری دور و دیرینه کلیساهای گوتیک را ارائه میکند از یک سو با مسیر پیادهای که شمارا با باستان و تاریخ زیر پا آشنا میکند، از سوی دیگر، معماری دیوارهای بلند اطراف نیز حالتی از بنای پیشین دارد. تسومتور روح قدیم را به زندگی امروز آورده است.
بچههای سیراف
«شهر دوستدار کودک» چگونه شهری است؟ اگر سیراف را برای بچهها بسازیم، چگونه شهری میشود؟ رابطه کودک با شهر چه رابطهای است؟ برای اینکه کودک در یک شهر احساس آرامش، راحتی و تنعم کند، چه باید کرد؟ با مادر و با پدر و خواهر و برادر کودک چه باید کرد؟