سیرافنامه -شماره ۲
سيرافنامه
سيراف، پايگاه ميراث فرهنگي، كميته انتشارات
شماره ۲، دوره اول، پنجشنبه ۸/۵/۱۳۸۸، پخش رايگان
سلام،
* داشتن اطلاعات، اولين گام شناخت است. ما تلاش خواهيم كرد سيراف را بهتر بشناسيم؛ مثلا بايد بدانيم جمعيت شهر چقدره، نسبت پير و جوانش چيه، آيا پيران زيادند يا جوان ها، اين جمعيت چه مشاغلي دارند، سطح سواد چقدر است، و . .
فعلا از سادهترين اطلاعات شروع ميكنيم- آمار جمعيتي سيراف (بندرطاهري). اين اطلاعات را از «پيشنويس اوليه برنامه راهبردي توسعه و عمران بندر طاهري» كه توسط «مهندسان مشاور معماري و شهرسازي ايوان نقش جهان» تهيه شده، نقل ميكنيم. در صفحه ۳۲ اين مطالعه، تحت عنوان «روند تحولات جمعيتي شهر بندر طاهري از ۱۳۴۵ تا ۱۳۸۵» چنين آمده:
سال ۱۳۸۵، يعني سه سال پيش، بندر طاهري، فقط، ۳۵۰۰ نفر جمعيت داشته. اين جمعيت در ۷۲۲ خانوار تعريف ميشدند، پس بُعد خانوار ۸/۴ بوده است.
چهل سال قبل از آن، در سال ۱۳۴۵، جمعيت بندر ۱۰۸۹ نفر بود. تعداد خانوار ۱۹۹ و بُعد خانوار ۵/۵ نفر.
پس، در چهل سال، جمعيت تقريبا سهونيم برابر شده و خانوارها هم كوچكتر شدهاند.
طبق اين آمار، جمعيت بندر طاهري در سال ۱۳۵۵، به ۱۲۷۸ نفر ميرسد و ده سال بعد از آن، سال ۱۳۶۵، با ۸/۳ درصد رشد به ۱۸۴۸ نفر ميرسد. جمعيت بندر، در ۱۳۷۵ با رشد ۹/۴ درصدي نسبت به ۱۳۶۵، به ۲۹۶۹ مي رسد.
* نظر شما چيه؟ امروز جمعيت سيراف چقدر است؟ درست است كه شهر حدود ۶۰۰۰ نفر است؟
دفتر خاطرات!
* «به نام خدا
از محل نمايشگاه سيراف بازديد شد. سركارخانم صابر با جديت و پشتكار مشغول به فعاليت بودند و شوق و ذوق اطلاعات داشتند و اطلاعات را منتقل ميكردند. انشاالله موفق باشند.
در نمايشگاه از عكسهايي از خانواده اين جانب- احمد نصوري- نيز بود كه موجب خوشحالي و قدرداني و تشكر اينجانب ميباشد. با سپاس از سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان بوشهر.
احمد نصوري، ۸/۹/۸۴»
* «تاريخ زندگي است، و مهم آن است كه انسان از تاريخ درس بهتر زيستن بياموزد. امروز كرانههاي خليج هميشه پارس نمادي از تمدن كهن ايران عزيز و مسلمانان غيرتمندي است كه زندگي را براي آيندگان عميقتر و زيباتر ديدند. . . طاهري، بردستان، بسطانه و . . خود گوياي فداكاري آبا و اجداد و گذشتگان ماست، و مهم اين است كه آيا ما ميتوانيم آنچه را ديگران انجام دادند، پاس بداريم؟ جواب روشن است.
كار دوستان خوب ما در موسسه سيراف پارس، با هدايت بنياد بوشهرشناسي- جناب آقاي دكتر مشايخي- و حمايت همه جانبه دوست گرانقدر، آقاي اردشير محمدي جاي تقدير و تشكر دارد. اميد است زندگي آينده براي فرزندان سيراف زندگي همراه با مسرت و شادي و نشاط و تلاش باشد.
اكبر اندايشگر (؟)، كارشناس آموزش و پرورش، ۸/۹/۸۴»
* « بيشك، هركس گذشتهاي در خور توجه و قابل ذكر نداشته باشد، نميتواند از حال و آيندهاي دم بزند كه قابل ذكر باشد. سيراف سندي محكم و قاطع مبني بر حقانيت خليج هميشه فارس ميباشد.
ابراهيم كنگاني، رئيس شوراي بخش مركزي، ۸/۹/۸۴»
* «به نام ايزد منان
بعد از سالها، توفيق ديدار از بندر تاريخي سيراف حاصل شد. در كنار اين بندر زيبا، مردان دريادلي هستند كه وجودشان آكنده از صفا، صميميت و مهرباني است.
يقينا دستهاي توانمند و انديشههاي سترگ ميتواند دوباره شكوه و عظمت سيراف را تجديد نمايد. حقير در خدمت مردم عزيز اين منطقه خواهم بود تا اين مهم محقق شود. انشاالله.
علي افراشته، (استاندار)، ۸/۹/۸۴»
پزشكي سيراف
«بندر بزرگ سيراف، با جمعيت سيصدهزار نفري، با ساختار جمعيتي پيچيده خود و حضور پزشكاني برجسته از مكتب پزشكي سيراف كه پيرو آميزهاي از طب آيورودايي، چين، مصر، اسكندراني، سرياني و ايراني بودند، بيشك داراي بيمارستان ويژه خود در قرن نهم/دهم ميلادي بوده است. . .
. . . احتمالا در همين بيمارستان بوده است كه طبيباني چون ابنماهان سيرافي به درمان خود مبادرت كرده و در مورد تظاهرات و روشهاي طب اسلامي به پژوهش ميپرداختهاند» (نبي پور، دكتر ايرج: مكتب پزشكي بندرسيراف، انتشارات دانشگاه علوم پزشكي، چاپ اول، ۱۳۸۴، صص ۲۷ و ۳۰)
جزيره نور
در روزهاي پاياني خرداد ماه، نشست بزرگي در سالن اجتماعات كميته گردشگري سلامت سازمان ميراث فرهنگي برگزار شد، در اين جلسه كه به رياست دكتر صدري، رييس كميته، و با حضور نمايندگاني از مجلس شوراي اسلامي، سازمان ملي اقيانوسشناسي، سازمان انرژيهاي نو، مركز تحقيقات ساختمان و مسكن، معاونت توسعه و سرمايهگذاري سازمان ميراث فرهنگي استان بوشهر، دفتر مشاور «محمد حسين فرصت» و همكاران، و تعدادي از شخصيهاي علمي و دانشگاهي، مثل مهندس هاشمي و مهندس بهادرينژاد، ساخت نخستين جزيره مصنوعي كشور در آبهاي ساحلي سيراف مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
مهندس يوسفي، مدير واحد جذب سرمايه سازمان منطقه ويژه پارس جنوبي، با تشريح موقعيت اقتصادي و صنعتي ممتاز عسلويه و ويژگيهاي تاريخي و فرهنگي يگانه سيراف، تاكيد نمود كه «چنين طرحي در منطقه جواب خواهد داد، زيرا كشورهاي همسايه با بدترين شرايط دارند از اين موهبت بهرهبرداري ميكنند» يوسفي، قول هر نوع همكاري براي تحقق پروژه را داد.
مهندس فرصت، با اشاره به تفاهمنامه بين سازمان ميراث فرهنگي و سازمان منطقه ويژه پارس جنوبي، «قرار گرفتن بندر سيراف در تقاطع شهرهاي شيراز، جم، عسلويه (وبوشهر) را يك موقعيت استراتژيك خواند و گفت: «عدم تعادل بين بافت تاريخي و مركزيت صنعتي و توزيع ناعادلانه ثروت در منطقه از مهمترين دلايل ساخت جزيره در اين ناحيه است. تمامي زيرساختها آماده شده و هم اكنون ميتوانيم با ايجاد جزيره، تعادلي بين بافت صنعتي، گردشگري و تاريخي برقرار كنيم».
در ادامه نشست، مدير پايگاه ميراث فرهنگي سيراف، ضمن استقبال از هر طرح و پروژهاي كه حيات و تحرك اقتصادي و اجتماعي سيراف را به ارمغان آورد، تاكيد نمود كه «پيش از پرداختن به چنين پروژههايي، كه ضمن دارا بودن ارزشهاي فراوان، نيازمند عزمي فرا استاني و ملي هم هست، بايد بستر بومي آن را فراهم نمود. در حال حاضر، تجديد حيات واقعي و ملموس سيراف، اولويت اول است. اول بايد تكليف مردم سيراف را روشن كنيم، و آبادي را به آن برگردانيم. مردم روي آثار تاريخي زندگي ميكنند. بايد راهي براي اين موضوع پيدا كرد. مردم خود ميدانند كه ساخت و سازهايشان چه تاثير منفي بر يگانهترين آثار زير پاي خود دارد، ولي چه بايد بكنند. بگذريم كه، با همين شرايط هم، در شهر آب آشاميدني نيست»
مدير پايگاه ميراث فرهنگي سيراف پيشنهاد نمود با ايجاد كميته مشتركي بين منطقه ويژه اقتصادي پارس، سازمان ميراث فرهنگي و هر سازمان و نهاد ديگري، «طرح بزرگ نجات سيراف» را با هدف حفظ آثار باستاني و فرهنگي سيراف، و ساماندهي به زندگي شريف و آبرومند مردم سيراف به اجرا درآورند»
متاسفانه، تصويب اين كميته يا كارگروه كه ميتوانست به عنوان تنها نتيجه واقعي اين نشست تعيين و تصويب شود، به آينده موكول شد.
اين جزيره كه به شكل انگاره فروهر طراحي شده است، جزيرهاي است با حدود ۶ ميليون مترمربع كه بيش از ۵۰ هزار ميليارد ريال هزينه ساخت دارد. در اين جزيره فضاهاي متنوع گردشگري و اقامتي، با رويكردسلامت وفرهنگ پيش بيني شده است. مكان دقيق جزيره هنوز تعيين نشده است.
فرزندان سيراف
رسول را اول بار در روزهاي عيد امسال ديدم كه در ميان گوردخمهها با اعتماد به نفسي كامل گروه كوچكي از گردشگران و مهمانان نوروزي را راهنمايي ميكرد و تاريخ شهر و ديارش را برايشان ميخواند. آن روز عشق عجيبي در دلم پيدا شد. اگر فرزندان اين بندر چنين توانا و دانا ميتوانند از ميراث تاريخيشان بگويند، پس اين سيراف پايدار خواهد ماند.
در يكي از شبهاي همان روزها، در محوطه پايگاه نشسته بوديم و با آقايان حاج حسن كنگاني و محمد كنگاني و جمعي ديگر درد دل ميگفتيم ، از آرزوهايي كه براي سيراف داريم و موانعي كه در راه است. و باز هم صحبت كشيد به اين بچههاي خوب و اينكه بخشي از عقبه علمي سيراف را تشكيل ميدهند و انشاالله حافظان آينده اين سيراف و اين ميراث خواهند بود.
رسول بازگير دوم راهنمايي است. ميگويد- كه حتما راست ميگويد!- دانشآموز سخت كوش و درسخواني است. معدلش بالاي ۱۹ است؛ اهل مطالعه است و كنجكاو. تا گزارش مطالعاتي قلعه نصوري را روي ميز پايگاه ديد، فوري تورقي كرد و چند صفحه را انتخاب كرد تا برايش كپي كنيم. ميگفت خيلي وقت بود كه ميخواست درباره مصالحشناسي قلعه بداند.
قدر اين بچهها را بدانيم.
نوبرانه
نخل، يا «مُخ»سيرافي، درخت صبور و شریفی است. تمام وجودش را برای آدمیان وقف میکند. خرمای شیرین زندگی مردم را میدهد و پنیرنخل سفرههای آنان را. «تُنگه»اش را برای سقف سرپناه مردم میدهد برگ و «پِش»اش را برای پوشش و حفاظ و آرامش. نخل صبور است مثل تمامی مردم جنوب ایران. نخل شریف است و قانع چون تمام اهل قناعت و زحمتکش سواحل خلیج فارس. و چه زیباست وقتی که اولین ثمر نوبرانه نخل در هر منطقه و آبادی را دیدن. روز جمعه دوم مرداد ماه، اولین خارک امسال سیراف را مزه کردیم. از نخل حلاب در کوچه حاج غلامعباس. چندتایی هم دمباز خوردیم. به استقبال رطبی که در راه است. دست آقا عبدالرحمان ابراهيمي هم درد نكندكه با «پَرونگ» رفت بالاي درخت. شیرین و دلنشین بود. مبارک است نوبرانه سيراف.