سیرافنامه -شماره ۳۳
بهروز مرباغی
سلام،
باز هم صحبت از طرح توسعه است.
* یکی از اساسیترین مسائلی که در طرح توسعه بررسی و راهحل آن ارائه میشود، جهت و وسعت توسعه ارضی شهر است. در سیراف، مشاور باید با بررسی نرخ رشد جمعیت و رسیدن به عدد جمعیت در دهههای آینده، مشخص کند که این جمعیت سرریز در کجا باید اسکان یابد. سیراف، در وضعیت موجود، مساحت مشخص و محدودی دارد. تا کجا میتوان شهر را توسعه داد تا ساکنان جدید و اضافه شده شهر خانهای برای خود داشته باشند؟ اين نخستين سئوال است.
* نکته مهم آن است که برای جمعیت افزوده به شهر محدوده کاملا تعریف شدهای را میتوان اختصاص داد. این محدوده هم در محور بوشهر و هم در محور بندر عباس نقطه ختم روشنی دارد، نامحدود نیست. این زمینها الان در اختیار چه کسانی است؟ روی این زمینها چه فعالیتی صورت میگیرد؟ مالکیت آنها دولتی است یا خصوصی؟ آیا بزرگ پارچه هستند یا ریزدانه؟ اسناد مالکیت زمین ها رسمی است یا قولنامه ای؟ و . .
* طرح توسعه باید اعلام کند اگر قرار است زمینهایی از خارج محدوده فعلی سیراف به داخل محدوده اضافه شود و تبدیل به «زمین شهری» شود، این تغییر کاربریها چه تاثیری در اقتصاد زمین و ملک خواهد گذاشت؟ آیا میشود به همین سادگی، صرفا به خاطر ایجاد فضا برای مسکن مردم، زمین کشاورزی را تغییر کاربری داد و بر رویش خانه ساخت؟ ارزش افزودهای که از این طریق عاید صاحب زمین میشود، در قبال کدام ارزشی است که صاحب زمین به شهر میدهد؟ به عبارت سادهتر، وقتی با تغییر کاربری یک زمین کشاورزی به مسکونی، قیمت زمین چند برابر میشود، صاحب زمین به سود خلقالساعه بزرگی میرسد، بیآنکه کاری برای شهر کرده باشد. چه باید کرد؟
* طرح توسعه باید معلوم نماید که اگر زمینهای کشاورزی را به مسکن اختصاص دهیم، کشاورزیمان را در کجا باید سامان دهیم؟ زمین کشاورزی، هزاران سال طول میکشد تا به وجود آید، آن هم در شرایطی خاص. با از دست دادن زمینهای کشاورزی، تکلیف منابع غذایی از دسترفته چه میشود.
* نکتههای زیادی هست. با هم مرور خواهیم کرد.
نوروز جهانی شد
* سازمان ملل روز ۲۱ مارس، اول فروردین، را روز جهانی صلح و دوستی نام نهاد. این سازمان با تصویب جهانی نوروز، به عنوان روز اول سال در کشورهایی از منطقه ما، آن را به تقویم روزهای ویژه جهانی اضافه نمود. نوروز را در ایران، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه و قزاقستان جشن میگیرند. در کشورهایی چون ترکمنستان، ازبکستان و پاکستان هم بخشی از مردم این روز را به شادمانی میپردازند. نوروز، تاريخي قديم و رازهايي ديرين با خود دارد.
بنا به نوشته روزنامهها، ابتکار عمل اين حركت از سوی نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل بود. روند پیشنهاد و تکمیل اسناد و گزارشها هم سالها زمان برده است.عجیب اینکه ترکیه مدعی است نوروز متعلق به ترکهاست و ایرانیها و تاجیکها از تصویب نوروز به عنوان روز جهانی خوشحالی نکنند! ترکها این شادی را هم فقط برای خودشان میخواهند.
* به هرحال، خبر خوشحالکننده است و انشالله امسال با برگزاری زیباترین جشنهای نوروزی، قدر این مصوبه را بیشتر خواهیم شناخت. نوروز موسم آزاد کردن دلها از کدورت و رابطهها از زنگار دوری است. دلهامان را یکی کنیم و امیدمان را به آینده بدوزیم.
فرزندان سیراف
طاهره بارنده: سمانه از دختر خانمهاي خوبي است كه با برادر كوچكش احمد سري به پايگاه ميراث فرهنگي زده بود. عكسهاي روي ديوار را خوب نگاه كرد و در مورد آنها سوال پرسيد، كه اينها چيست و اين نقشهها مال كجاست؟ این ساختمان کجاست؟ وقتي شنيد همه اينها براي سيراف است با شادي گفت: «چقدر جالب، امكان دارد اين ساختمان در دره لير ساخته شود؟».
نام خانوادگي اين خانم كنجكاو ما «راغ» است. او كلاس پنجم ابتدائي است و معدلش ۲۰ شده است. آنطور كه خودم او را ميشناسم و بارها كارهاي عملي و درسي او را ديدهام، ميتوانم بگويم كه او استعداد و خلاقيتهاي خوبي دارد و البته با پشتكاري تحسين برانگيز.
سمانه دوست دارد در آينده معلم شود، معلم ناشنوايان. ميگويد : «ميخواهم با انتخاب اين شغل به ناشنوايان آموزش دهم و به حرفها و درد دلشان گوش كنم».او از اينكه يكي از فرزندان سيراف است به خود ميبالد و ميگويد: «من خيلي خوششانس هستم كه در چنين شهر زيبا و باستاني زندگي ميكنم و بزرگ ميشوم. روزها با طلوع زيباي خورشيد از خواب بيدار ميشوم، به مدرسه ميروم. عصرها هم ميتوانم غروب خورشيد را در دل آبهاي خليج فارس از نزديك ببينم. روزهاي تعطيل و جمعه كه ديگر نيازي به گفتن ندارد و همه سيرافيها هميشه ميبينند كه عده زيادي به شهر ما ميآيند تا تعطيلات خود را در كنار دريا و ساحل و آثار باستاني سيراف بگذرانند. هر كس تا حالا آثار دره لير را ديده، برايش بسيار جذاب و هيجان انگيز بوده است. من نيز هر وقت كه ممكن باشد با پسر عمويم ابوالفضل سري به آنجا ميزنم. ابوالفضل راهنماي كساني است كه براي بازديد به آنجا ميآيند».
آرزوي سمانه نيز براي شهرش سيراف است. ميگويد: «آرزوي قلبيام آن است كه بتوانم فردي مفيد براي اين شهر زيبا باشم. دوست دارم يك سالن تئاتر بزرگ در سيراف بسازم».
سمانه به موضوع بسيار قابل توجهي اشاره كرد كه شايد خيلي از ماها نيز او را تائيد كنيم، او مي گويد: «چقدر عالي بود اگر يك نمايشگاه دريايي در سيراف برگزار ميشد، يا اصلا جايي وجود داشت تا همه چيزهايي كه مربوط به دريا است، در آن جا جمعآوري شود».
بله، حق با سمانه خانم گل ماست. همانطور كه سيرافيهاي عزيز ميدانند سیرافیهای علاقمند به ارزشهای باستانی، با همكاري ميراث فرهنگي توانستهاند در موزه سيراف علاوه بر بخشهاي مربوط به شخصيتهاي باستاني و بومي، كتيبهها، سفالها و سكهها، اتاقي نيز به نام اتاق دريا داشته باشيم كه در آن چندين نوع ماهي، صدف، خرچنگ، لاك پشت و … در ويترينهاي شيشهاي موجود ميباشد.
بازديدکنندگان موزه اين بخش را بسيار دوست دارند و برايشان جالب است. ميشود چنين كارهايي را گسترش داد و در فضايي بزرگتر در معرض ديد گذاشت. قطعاً اولين كساني كه از اين موضوع سود ميبرند بچههاي سيرافاند چرا كه از نزديك با انواع ماهيها و موجودات آبزي و دريايي، انواع لنجها، قايقها، تورهاي ماهيگيري و … آشنا ميشوند.
* حرف آخر: سمانه به دوستان و همكلاسيهاي خود پيشنهاد ميكند كه شهرشان را تميز نگه دارند تا زيبائي آن دو برابر شود.
۶ اثر جديد در حافظه جهاني ايران
ایلنا: در پنجاهمين جلسه كميته ملي حافظه جهاني شش اثر «التفهيم لاوائل صناعةالتنجيم» اثر ابوریحان بیرونی و پنج نسخه مختلف از خمسة نظامي گنجوي به عنوان آثار برگزيده براي ثبت در حافظه جهاني ايران انتخابشدند.
«پنج گنج» يا «خمسه»، بزرگترين اثر ادبی ايران شامل پنج منظومه به نظم شامل مخزنالاسرار، خسرو و شيرين، ليلی و مجنون، هفتپيکر و اسکندرنامه، سروده نظامی گنجوی، سراينده نامدار منظومههای عاشقانه و شعر تمثيلی در زبان فارسی است كه در سالهاي ۵۳۵- ۵۹۹ هجری قمري به رشته تحرير درآمده است.
به دليل اينکه نسخ متعددي از خمسه در کتابخانههای ايران و جهان موجود است، پنج نسخه شاخص از اين اثر که از لحاظ قدمت يا نفاست اهميت دارند، براي ثبت در حافظه جهاني ايران برگزيده شدهاند.
اين نسخهها كه از لحاظ قدمت و آرايههاي هنري داراي ويژگيهاي بسيار برجسته و متمايز از ساير نسخ شناخته شده در جهان هستند در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، كتابخانه و موزه ملي ملك، موزه ملي ايران، كتابخانه كاخ گلستان وكتابخانه مدرسه شهيد مطهري نگهداري ميشوند.
«التفهيم لاوائل صناعةالتنجيم»، تنها اثر فارسي ابوریحان محمدبن احمد بیرونی خوارزمی، دانشمند پرآوازه ایرانی درباره اخترشماری (احکام نجوم) است که ابوریحان آن را در سال ۴۲۰ هجري قمري نوشته است.
وي التّفهیم را به عنوان خودآموز نجوم و به شيوة پرسش و پاسخ تنظيم كرده است.
قديميترين نسخه اين اثر در کتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شورای اسلامی نگهداري ميشود كه به قلم محمدبنجورابی در روز پنجشنبه ششم صفر سال ۵۳۸ هجری کتابت شده است و به عنوان يكي ديگر از آثار ثبت شده امسال در دفتر حافظه جهاني ايران به ثبت رسيد.
لازم به ذكر است در دفتر ثبت حافظه جهاني ايران كه از بهمن سال ۱۳۸۷ و به منظور آگاهي و انجام تدابيري هماهنگ براي حفاظت از ميراث مستند كشور ايجاد شده است، پيش از اين ۶ اثر «قرآنهای روی پوست آهو» از سازمان كتابخانهها، موزهها و مركز اسناد آستان قدس رضوی، «شاهنامه بایسنقری» از كاخ موزه گلستان، «وقفنامه ربع رشیدی» از كتابخانه مركزی تبریز، «مسالك و ممالك» از موزه ملی ایران، «مجموعه اسناد تشكیلات اداری آستان قدس رضوی در دوره صفویه» از سازمان كتابخانهها، موزهها و مركز اسناد آستان قدس رضوی و «سفینه تبریز» از كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شورای اسلامی ثبت شدهاند.
آثار پيشنهادي كشورمان براي ثبت در برنامه حافظه جهاني سازمان علمي فرهنگي و تربيتي ملل متحد(يونسكو) از بين اين آثار انتخاب خواهند شد.
شهر ايده آل
سیراف پارس: (جزيره كيش۳ الي ۶ اسفندماه ۱۳۸۸) اولين نمايشگاه و همايش بينالمللي شهر ايدهآل در مورخه ۳ تا ۶ اسفند در جزيره زيباي كيش برگزار گرديد، اين نمايشگاه در محل نمايشگاه بينالمللي كيش با حضور اغلب شركتهايي كه محصولات آنها به نوعي به ايجاد شهر ايدهآل كمك ميكند برگزار شد تا با برنامهريزي و تنظيم امور بتوانند به شهروندان خود خدماترساني نمايند.
در اين نمايشگاه تنها غرفهدار استان بوشهر، شهر باستاني سيراف بود كه با همكاري شهرداري بندر سيراف و موسسه سيراف پارس، حضوري زيبا و فر هنگي داشتند و اصالت و هويتي كه لازمه داشتن يك شهر ايدهآل است را به نمايش گذاشتند.
در اولين روز نمايشگاه مهندس چمران رئيس شوراي شهر تهران و شوراي عالي استانها با حضور در غرفه سيراف، از تبعيد خود به بوشهر خاطراتي تعريف كردند و دليل تشكيل چنين غرفهاي فارغ از سرمايهداران بخش خصوصي را خواستار شدند كه اعضاي موسسه و مشاورين شهردار مبني بر پيروي از بيانات مقام معظم رهبري در توسعه مهندسي فرهنگي پاسخگو شدند. در اين حضور كه پيشنهاد خواهر خواندگي بين سيراف و كيش به سازمان منطقه آزاد كيش ارائه گرديده بود، به گفته مدير عامل سازمان به دليل جديد بودن چنين نظريهاي، جهت بررسي بيشتر به واحد گردشگري و ميراث فرهنگي ارجاع شد كه با پيگيريهاي به عمل آمده و مذاكره حضوري با مسئول ميراث فرهنگي و روابط عمومي و امور فرهنگي كيش تبادل نظرياتي صورت گرفت كه با دعوت آنان به سيراف و تنظيم تفاهمنامهاي در آينده اين همكاري استمرار يابد.
ضمنا همايش شهر ايدهآل در اولين روز برگزاري در محل همايشهاي بينالمللي كيش به مدت يك روز برگزار گرديد كه مهندس چمران، كارشناسان و اساتيد فن به سخنراني پرداختند و آقاي واعظي شهردار سيراف همراه با اعضاي موسسه سيراف پارس در آن همايش شركت نمودند. در مدت برپايي نمايشگاه كيش، آقاي دشتي مطلق رئيس شوراي شهر كنگان و آقاي كنگونيالاصل رئيس شوراي بخش مركزي كنگان و آقاي حاجياني رئيس تربيت بدني شهرستان با حضور در غرفه سيراف، از تشكيل آن به عنوان تنها نماينده شهرستان و استان بوشهر قدرداني نمودند.
در اين سفر حضور آقاي واعظي شهردار فرهنگ دوست شهر سيراف در كنار بچههاي موسسه سيراف پارس موجب دلگرمي آنان گرديد. مذاكره با شركتهاي سرمايهگذاري در بخش تفريحي، دريايي و خدمات شهري از اهداف عاليه اين سفر زيبا و به يادماندني بود.
داستان سيراف
چندي پيش، در روزهاي پرتب و تاب جشن روز انقلاب، در سيراف، مستندي كليد خورد كه اميدواريم به برگهاي زرين مستندسازي سيراف، برگي زرينتر اضافه كند. به روال مالوف، داستان و قصه فيلم، فعلا، پيش كارگردان و طراح پروژه، مكتوم و محفوظ است. اما از شنيدهها ميتوان حدس زد كه اين مستند با مستندهاي قبلي كه درباره سيراف داشتيم، تفاوتهايي خواهد داشت. تهيهكننده و كارگردان لطف كرده و يادداشت زير را در ختيار سيرافنامه گذاشته. ممنون و آرزومند توفيق ايشان!
* وقتي تو جم كار ميكردم با راهنمايي دوستان در اولين فرصت دل زدم به سيراف. دفعه اول با محمد كنگاني و موسسه سيراف پارس آشنا شدم، و بعد با رسول، او مرا با خودش به روياهاي سيراف برد. هم آن روزها بود كه تصميم گرفتم روي يك مستند در اين زمينه كار كنم. بنام« مستند بچههاي سيراف»
نشستم و يك چيزهايي نوشتم بعد از اولين تماس مشورتي با استاد فرهاد و رهام . استقبال كرد و گفت: بيا تهران. رفتم. كلي صحبت كرديم. طرح خام اوليه پختهتر شد و رنگ و جلايي تازه پيدا كرد. با فيلمبردار و صدابردار صحبت كرديم تاريخي تعيين شد براي تصويربرداري. با مهندس مرباغي مطرح كردم و راهنمايي گرفتم. با شهردار سيراف آقاي مهندس واعظي صحبت كردم و محمد كنگاني هم استقبال كرد و كمك فراوان.
زندگي شاد و شادي سرشار از زندگي در سيراف جريان دارد. زندگي، تكه تكه مردم را در آغوش ميگيرد و بچهها روياهاشان را در سيراف ديدهاند با تمام عوالم كودكانه، تصاوير زيبايي را در ذهن ها حك ميكنند. تصاويري كه در برگيرنده چگونگي سيراف است و اينكه از كجا آمده و به كجا ميرود. اينها فقط بچه هستند با اهدافي متراكم و دستهبندي شده با سر و شكلي زيبا.
فيلمبرداري شروع شد. پنج روز با رسول، ابوالفضل و بچههاي موسسه سيراف پارس زندگي كرديم و پله پله با آنها، سيراف را ديديم. خودشان را ديديم. يوسف را ديديم، رسولها و محمدها و احمدها را ديديم. خودمان را ديديم. موزه را لمس كرديم. دره لير با ذهن ما بازي ميكرد و آتشكده اقتدارش را به رخ ميكشيد. من همان روزها فهميدم چقدر كودك شدهام.
تصويرهايي كه گرفتيم در حال تدوين است و اين نيز سفري طولاني به تهران ميطلبد كه بايد رفت و تمام كرد. شايد اين تولدي را باعث شود كه سيرافي به آن ببالد و فرزندي براي هميشه دنيا را ببيند. شايد اين يادداشت بهانهاي باشد براي اجابت و براي اينكه من را هم از بچههاي سيراف بدانيد و به روان جستجوگر من و تمام منها پاسخ دهيد كه آسودهتر چشمان خود را به دنيا ببنديم.
حميد قزلو، تهيه كننده و كارگردان
كتابخانه
دنياي زيبايي است. رفتيم با پولي كه دوستان سيراف داده بودند، براي كتابخانه سيراف كتاب بخريم. رقم زيادي نبود. ولي نشانه عشق بود. كتابفروش وقتي شنيد كتابها را براي كتابخانه سيراف ميخريم، گفت از تمام سودش براي همه خريدهايي كه براي سيراف باشد ميگذرد. در همين خريد كوچك هم بيش از يك چهارم رقم كل را تخفيف داد. هديهاي از يك كتابفروش تهراني به سيراف. اين هم كتابهايي كه خريديم:
* گذرگاههای تاریخ، ایگور ام.دیاکونوف، ترجمه م. حقیقت خواه، انتشارات ققنوس، چاپ دوم ۸۵
* کتیبههای هخامنشی، پی یر لوکوک، ترجمه نازیلا خلخالی، نشر و پژوهش فرزان، چاپ اول ۸۲
* تاریخ قرون وسطی، یوگنی آ. کاسمینسکی، ترجمه محمد باقر مومنی و صادق انصاری، انتشارات فردوس، چاپ اول ۸۶
* اندیشه قانون و حکومت قانون عصر سپهسالار، فریدون آدمیت، انتشارات خوارزمی، چاپ سوم ۸۵
* دولت و جامعه در ایران، دکتر محمدعلی کاتوزیان، ترجمه حسن افشار، نشر مرکز، چاپ جهارم ۸۶
* فرقه عدالت ایران، محمد حسین خسروپناه و الیور باست، نشر تیراژه، چاپ اول ۸۸
* تاریخ تصوف در اسلام، قاسم غنی، انتشارات زوار، چاپ اول ۸۸
* دینها و کیشهای ایرانی در دوران باستان، دکتر محسن ابوالقاسمی، انتشارات آرش، چاپ دوم ۸۶
* پارسه پایتخت کهن، محسن نیکبخت، شرکت مطالعات نشر کتاب پارسه، چاپ اول ۸۶
* تاریخ الرسل و الملوک، ابوجعفر محمد بن جریر طبری، ترجمه صادق نشات، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم ۸۴
* تاریخ هجده ساله آذربایجان، احمد کسروی، انتشارات نگاه، چاپ دوم ۸۶
* تاریخ اسماعیلیان در ایران، استرویو لودمیلا ولادیمیرونا، ترجمه پروین منزوی، نشراشاره، چاپ دوم ۸۶
* مانی و تعلیمات او، گئو ویدن گرن، ترجمه نزهت صفای اصفهانی، نشر مرکز، چاپ سوم۸۷
* اختناق ایران، مورگان شوستر، ترجمه حسن افشار، نشر ماهی، چاپ اول ۸۶
* خاطرات محمد یگانه، به کوشش حبیب لاجوردی، نشر ثالث، چاپ دوم ۸۵
* خاطرات و زندگینامه ابراهیم چهرازی، به کوشش مرتضی رسولی پور، نشر نوگل، چاپ اول ۸۲
* جشنهاي ايراني، دكتر پرويز رجبي، انتشارات آرتاميس، چاپ دوم ۸۷
پيكي موتوري، آمد و سراغ سيرافنامه را گرفت! سلام كرديم و عرض ادب! دو كيسه نسبتا سنگين دستش بود: كتاب براي سيراف. گفت «آقاي يزداني فرستاده، ميشناسيدش كه؟» گفتيم آري. كتابها را داد و رفت. همين. اين هم تعدادي از كتابهايي كه آقاي يزداني هديه كردهاند:
* علمالنفس از دیدگاه دانشمندان اسلامی و . . ، دکتر شکوه السادات بنی جمالی/ دکتر حسن احدی، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ یازدهم۸۷
* روانشناسی صنعتی و سازمانی، دکتر علی مهداد، انتشارات جنگل، چاپ چهارم ۸۴
* روانشناسی صنعتی و سازمانی، دکتر حسین شکر کن، انتشارات رشد، چاپ چهارم ۸۴
* روانشناسی مرضی و کودکان استثنایی، ندا علی بیگی/ راضیه مخبریان نژاد، انتشارات پوران پژوهش، چاپ اول ۸۷
* مسافر (گزیده اشعار)، سهراب سپهری، ترجمه به انگلیسی از عباس زاهدی، انتشارات زبانکده، چاپ پنجم۸۷
* مدیریت منابع انسانی، دکتر اسفندیار سعادت، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی، چاپ سیزدهم ۸۶
* نقش اولیا در پیروزی تحصیلی فرزندان، لسلی جی نیسون، ترجمه نعمت کدیور، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، چاپ ششم ۸۶
* جهانبینی توحیدی، استاد مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، چاپ هشتم ۷۴
* پیامهای جاوید از یاسهای خونین، واحد فرهنگی ستاد یادواره ۴۲ شهید منطقه کسلیان، چاپ اول ۸۳
* احکام برگزیده، حسن قاسمیان/ نعمت الله یوسفیان، نمایندگی ولی فقیه در سپاه، چاپ دوم۸۲
* پرواز سفید (زندگی شهید بابایی)، داوود بختیاری دانشور، نشر سوره مهر، چاپ چهارم ۴۱
* گلزار نجفی (گلچینی از کشکول شیخ بهایی) حاج سید هاشم نجفی یزدی، کتابفروشی جعفری، ۶۲
* بهشتی و انقلاب، مسیح مهاجری، نشر اوج، چاپ اول ۶۱
* ضرب المثلهای رایج مازندرانی، نبیالله طالبی، انتشارات آوای مسیح، چاپ اول ۸۶
* هنر خلاقیت در صنعت و فن، اوژن وان فانژه، ترجمه حسن نعمتی، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول۶۴
* نگاهی به ادبیات کودکان، رضا رهگذر، حوزه هنری تهران، چاپ اول ۶۸
مردم و معماري
در ونيز ايتاليا، هر دو سال يكبار، جشنواره و نمايشگاهي بسيار معتبر در معماري و شهرسازي تشكيل ميشود. اين نمايشگاه دوسالانه، معمولا حدود سه ماه طول ميكشد و نمايندگان سبكي و فكري معماري و شهرسازي از تمام نقاط جهان داشتهها و دانستههاي خود را در اين بازار بزرگ هنري و فرهنگي عرضه ميكنند. باعث تاسف است كه معمولا ايران از اين رويداد بزرگ جهاني غايب است. ما خبر و گزارشها را ميبينيم ولي حضور مستقيم نداريم.
* يكي از ويژگيهاي اين دوسالانه انتخاب شعار و محور اصلي براي هر يك از دوسالانه هاست. اين شعار محوري را مدير وراهبر آن دوسالانه انتخاب ميكند. هر دوسالانه مدير خاص خود را دارد. امسال مدير اين دوسالانه، خانم «كازويو سجيما»، معمار موفق ژاپني است. او به همراه «روئه نيشيزاوا»، يكي از شركتهاي مهم معماري ژاپن را دارد. اين زوج هنرمند آثار متفاوتي را در نقاط مختلف جهان اجرا كردهاند. از نيويورك گرفته تا هنگكنگ و ژاپن.
* «مردم، در معماري، همديگر را مييابند!». اين شعار محوري اين دوسالانه است كه اين بار از اواخر مردادماه تا اواخر آبانماه (سال آينده) برگزار خواهدشد. از ديد اين معماران، معماري بستري است براي ايجاد رابطه بين مردم. معماري يعني زندگي. معماري يعني ارتباط. «سجيما» ميگويد: «بايد كمك كنيم تا معماري با مردم رابطه برقرار كند، كمك كنيم مردم بتوانند با معماري رابطه برقرار كنند، و كمك كنيم كه مردم با همديگر ارتباط برقرار كنند!». اين است فلسفه وجودي چنين نمايشگاهي.
بزرگان سيراف
* حاج حسن كنگاني، از نيكان دنياست. پاك و فروتن. گاه سري ميزند و جوياي احوال ميشود. از سر لطف پرتغالي، سيبي يا ميوه اي ديگر ميآورد. ما هم اول تعارف ميكنيم، ولي ته دلمان خوشحال ميشويم. حاجي كه ميرود، ميوه را نوش جان ميكنيم. حاجي ميآيد و درد دل سيرافيها را منتقل ميكند. نظر ميدهد و راه نشان ميدهد. مسائل ما را هم ميشنود. گاه تشويقمان ميكند، گاه دلداري ميدهد. ولي هميشه به ادامه كار و به بار نشستن تلاشها اميدوارمان ميكند.
* هميشه و در همه جاي دنيا چنين بوده. از ميان اهالي كساني بايد باشند كه سنگ صبور جماعت شوند. درد دل بشنوند و اميدواري دهند. حاج حسن از آنهاست. وقتي كاري به انجام مي رسد كه باري از دوش مردم برداشته مي شود، سرحال است و شاكر. اگر مشكلي هم در پيش باشد، صبور است و پيگير. ميدانيم گوشهاي از ذهنش را كتابخانه سيراف اشغال كرده. دلمشغول آن است كه كتابخانه چگونه راه ميافتد و چگونه بايد نگهداري و مديريت شود. از اينكه قلعه دارد مرمت ميشود و فضايي از آن بايد به كتابخانه تبديل شود، خوشحال است. حدس ميزنيم كه تو دلش نقشههايي براي آن دارد.
* با حاجي در مورد سامانه مديريت كتابخانه مشورت ميكنيم. فعلا روش «هيئت امنايي» مطرح است. تشكيل هيئت امنا و درگير كردن تعدادي از نيكان استان براي نظارت بر مديريت و نگهداري آن. تركيب هيئت امنا بايد دقيق چيده شود. هم بايد آدمهاي موثري باشند، هم علاقمند به سيراف. اعضاي هيئت امنا بايد براي كتابخانه وقت بگذارند. حداقل ذهنشان را بايد مشغول سيراف كنند.
* صحبت سر اين است كه كتابخانه سيراف ميتواند پايهاي مطمئن براي شكلگيري «مركز پژوهشهاي خليج فارس» و يا «كتابخانه تخصصي خليج فارس» باشد. براي چنين هدفي، بايد گامهاي اول را محكم و قوي برداشت. تبديل شدن به كتابخانه تخصصي خليج فارس، حركت و هدف بزرگي است. اگر چنين شود، سيراف به چهارراه تبادل اطلاعات تاريخي، فني و كارشناسي منطقه ميشود. اگر چنين شود، سيراف مقصد بازديدكنندگان فرهيخته منطقه و خارج از منطقه ميشود. در چنين وضعيتي، سيراف بايد ظرفيت پذيرش و پذيرايي از چنين مهماناني را داشته باشد. شهر ميتواند تغيير سيما دهد و تبديل به پايتخت فرهنگي منطقه شود.