سیرافنامه -شماره ۳۱
بهروز مرباغی
سلام،
يكي از بحثهاي بسيار جدي در طرح هاي توسعه شهري، كه اخيرا و در طول دو دهه گذشته در دنيا باب شده و متاسفانه در ايران هنوز جايگاه شايسته خود را پيدا نكرده، «منظر فرهنگي» است. در هر طرحي بايد منظر فرهنگي شهر مد نظر قرار گيرد و در تمام جزييات توسعه اي آن لحاظ شود. اما اين منظر فرهنگي چيست؟
مثالی ساده ميزنيم: در سيراف، در كنار يادمانها و آثار باستاني و تاريخي بسيار باارزش، كه در هر طرحي مورد نظر قرار ميگيرند، جايي هست، نقطهاي آن بالاي كوه كه به «كور عاشق» معروف است. اين كور عاشق چيزي فراتر از تنگ لير از نظر ارزشهاي ملي و بينالمللي ندارد، ولي يكي از نقاطي است كه در حافظه مردم حك شده است. تمام مردم سيراف اين نقطه را ميشناسند و هر يك به نوعي خاطرهاي از آن دارند.
در اطراف تهران قله زيباي دماوند قرار دارد. در روزهايي كه هوا زياد كثيف نيست، مردم تهران و مهمانانشان اين قله را ميبينند. دماوند يك «منظر طبيعي» است ولي به سبب نقشي كه در ادبيات و خاطرات مردم دارد، و به سبب اهميتي كه در ادبيات ملي كشور دارد، بخشي از منظر فرهنگي تهران به شمار ميرود.
در طرح توسعه شهر، نخست بايد منظر فرهنگي آن مطالعه و تعيين شود. حداقل در مقياس شهر. مثلا در سيراف بايد معلوم شود كدام عناصر و يادمانهاي فرهنگي در سرشت و سرنوشت مردم تاثير مشخصي داشتند و دارند. پهنه اين منظر ممكن است تا آباديهاي دورتر و دورتر هم امتداد بيابد، ولي حداقل بايد در محدوده خود بندر و آباديهاي چسبيده به آن، مثلا از پرك تا اختر، اين منظر مطالعه و مشخص شود
. با استناد به منظر فرهنگي شهر است كه ميتوان طرح توسعه شهر را نوشت. امروزه طرح توسعه در حد نقشههاي دو بعدي لكهگذاري كاربريهاي عمومي و خصوصي خلاصه نميشود، شهر نيازهايي فراتر از اينها دارد. هر بچه و بزرگ سيرافي امروز همانقدر با جهان و دادههاي آن آشنا است كه يك فرد پاريسي. اختلاف در نحوه مواجهه با اين آگاهيها و دادن خوراك ذهني و فرهنگي است. منظر فرهنگي شهر، در حقيقت نوعي شناسنامه دفاعي در برابر امواج خردكننده و بمباران اطلاعات و دادههايي است كه بر سيرافي وارد ميشود.
لنجسازان روستاي پيپشت
«چون اكثر استادان كارگاههاي لنجسازي قشم، كنگ و هنگام، از روستاي پيپشت قشم ميباشند، لذا قبل از هر توضيحي لازم ميدانم مختصري درباره ايشان نوشته شود:
روستاي پيپشت، از توابع بخش مركزي قشم است و از دريا در حدود ۲۰ كيلومتر فاصله دارد. شغل اصلي اهالي ساختن انواع لنج و قايق است. اهالي پيپشت تا به خاطر دارند، نسل بعد از نسل كارشان نجاري و لنجسازي بوده است. پيپشتیها اهل دريا نيستند و بعضيها ميگويند روي دريا حالشان بهم ميخورد، ولي بيشترين لنجهاي جزاير و بنادر و سواحل تنگه هرمز و خليج فارس را آنها ميسازند. اهالي پيپشت به دنبال تحصيل نميروند و از جواني كارشان نجاري و لنجسازي است و هيچگاه كسي آنها را بيكار نديده است. استادان پيپشت براي اندازهگيري از طناب استفاده ميكنند و كمتر متر معمولي را بكار ميبرند، با اين وصف دقيقترين اندازهها را در لنجها بدست ميدهند.
در حال حاضر، خبرهترين نجارهاي لنجساز دهانه خليج فارس، در اين روستا سكونت دارند و بيشتر اوقات از بندر خمير، لنگه، كنگ، درگهان، سوزا، تياب، ميناب و جزاير هرمز از آنها دعوت ميشود تا براي ساختن يك يا چند لنج يا تعمير موتور لنج با كليه كارگران خود به آنجا بروند. در گذشته، استادان لنجساز پيپشت براي تعمير يا ساختن انواع لنج به دوبي، بحرين و قطر هم مسافرت ميكردند. كارگران و استادان پيپشتي هركجا كار كنند دوست دارند شب را در خانه خود باشند، مگر اينكه راهشان خيلي دورباشد!» (حسين نوربخش، جزيره قشم و خليج فارس، موسسه انتشارات اميركبير، چاپ اول ۱۳۶۹، صص ۳۶۵ و۳۶۶)
* حسين نوربخش اطلاعات ذيقيمتي در خصوص زندگي و تاريخ و اقتصاد اين منطقه دارد. اين يكي از كتابهايي است كه او نوشته. تاريخ تاليف كتاب ۱۳۶۳ است به همين خاطر، امروز، رقم اجرت اين استاد كاران و كارگران در حد تاريخ ميباشد و غيرقابل وصول. «كارگران روزانه بين ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ ريال (ماهانه حدود ۸ هزارتومان!) و استادان و سراستادكاران از هفت تا ده هزار ريال (ماهانه حدود ۲۵ هزار تومان) دستمزد دريافت ميدارند»
ياد بزرگان
دكتر ديويد وايت هاوس، الحق براي سيرافيها شخصيت مهم و جاودانهاي ميباشد. او بود كه با نخستين كاوشهاي باستانشناسي خود، در چهلوخردهاي سال پيش، سيراف را به جهان شناساند. باعث تاسف است كه پس از وايت هاوس هنوز گام مهم و كار تازهاي انجام نشده است و كشف يا توسعهاي كه مرحله تازهاي در شناسايي سيراف باشد، حاصل نشده است.
براي يادآوري نام اين دانشمند، بهتر از اين نديديم كه تكهاي بسيار كوتاه از گزارش او را كه «حسين بختياري» ترجمه كرده و اولينبار در سال ۱۳۵۶ منتشر شده است، باهم بخوانيم تا دقت عمل و وسعت ديد اين باستانشناس بيشتر معلوم ما بشود. وايت هاوس در حال حاضر مدير يك دپارتماني در موزه متروژوليتن نيويورك است كه مربوط به «شيشه و سراميك باستان كشورهاي اسلامي» است.
«نوع کشت و زرع بستگی به حاصلخیزی خاک دارد و برخلاف همه گزارشهای منفی، خاک منطقه سیراف قابل کشت است. بنابراین غیرمنتظره نخواهد بود که علیرغم اراضی محدود کشاورزی فعلی کشتزارهایی وسیع یا آثاری از سیستم زراعی قدیمی مشاهده گردد که بعضی از آنها مربوط به دوره میانه میشود. طی بررسیها توانستیم گزارشی در مورد زمینهای مزروعی مربوط به سال ۱۹۷ هجری روی خاک رس همراه با ماسه در بخش ساحلی و دره نابند تهیه نماییم .
نظیر چنین خاکی در دوره متاخرتر یعنی درسال ۳۹۵ هجری روی زمینهایی که در دوره میانه زراعت نمیشد وجود داشت و دلیل آن اینست که این اراضی در روزگار فعلی کشت میشود .تصور میکنیم که بیشتر این اراضی احتمالا در هزاره اول میلادی کشت میشد. به علاوه فرسایش در دره نابند تمام خاکی را که از سال ۹۹ هجری وجود داشت جابجا کرده است، جایی که یقینا شیوه کشاورزی برقرار بوده تصور میکنیم که کشت و زرع در مقیاسی وسیعتر از آنچه که حالیه عمل میشود انجام میگرفته است. در واقع، امکان دارد که سال ۷۰۰ هجری این اراضی به صورت مزارع کشاورزی و باغات بوده است .
امروزه ۷۵درصد کشت و زرع ناحیه طاهری به طریق دیم است ، کشاورزی بستگی به باران زمستانی دارد، حتی هنگامی که مقدار آن کافی است، ممکن است در اثر ریزش بی موقع مفید فایده ای نباشد. با صرف سرمایه و کوشش بیشتر، کشاورزان سیراف محصولات بیشتری از طریق آبیاری تهیه میکردند. در واقع، وجود آبراهه و آثار کشت و زرع دال بر آنست که ۷۲ تا ۸۰ درصد زمینهای موجود احتمالا آبیاری میشد. اگر چه استعداد باروری مزارع سیراف به طور قابل ملاحظهای بیشتر از مزارع و باغات طاهری فعلی(که ۲۰۰۰ نفر سکنه دارد) بود، با وجود این کفاف نیازمندیهای شهر را نمیداد .اگر این نظر درست باشد خواروبار عمده سیراف از جای دیگر وارد میشد. جاده سنگفرشی که به جم و گلهدار میرفت دارای اهمیت ویژهای بود، این جادهها از نوع جاده معمولی کاروانی نبود که بسوی شهرهای فلات ایران راه داشت»
سبز و سفيد و قرمز
شكوفههاي سيراف شادتر از هميشه روز چهارشنبه ۲۸/۱۱/۸۸ در جشنوارهاي به نام «سرود فجر» در كانون پرورش فكري كودكان كنگان شركت كردند. اين جشنواره از ساعت ۳۰/۸ دقيقه تا ۱۱ صبح بود. آنها مثل هميشه با زحمات زيادي كه مربيانشان به خصوص خانم قاسمي ميكشند خيلي زيبا سرودشان را اجرا نمودند. سرودي به زبان تركي كه بچهها خيلي هم مسلط بودند و معلوم بود كه تمرين زيادي داشتهاند. خانم قاسمي لباسهايي براي بچهها با ابتكار زيبايشان دوخته بودند كه آنها را شكل پرچم كرده بود، سبز و سفيد و قرمز: پرچمهايي كه شكوفههاي عزيز در آنها زيبائي خاصي داشتند.
در اين جشنواره مهدكودكهاي كنگان، بنك و مهد كودك سيراف حضور داشتند. هر گروه بعد از اينكه سرود ميخواند هدايائي به سليقه خود از روي ميز بزرگي كه گوشه سالن گذاشته بودند، با كمك مربيانشان برميداشت. چنين برنامههايي ميتواند تاثير خوبي در پيشرفت بچهها از جهات گوناگون داشته باشد. بچههاي ما از كودكي ميآموزند كه خودي نشان دهند، در مسابقات و جشنوارهها شركت كنند و رقابتي سالم را تجربه نمايند.
فرزندان سيراف
هفته گذشته بچههاي كلاسهاي سوم و چهارم مدرسه يگانه كلاس به همراه معلمان خود سري به پايگاه ميراث فرهنگي سيراف براي بازديد از موزه زدند. بچهها با شور و هيجان زيادي مرتب از معلمانشان ميپرسيدند كه اين چيست؟ فلان وسيله براي چه استفاده ميشده؟ اصلاً چرا اينها را اينجا گذاشتهاند؟ آقاي مهدي آتشكار معلم كلاس سوم ابتدائي ميگويد: اين خيلي خوب است كه بچهها چنين سوالاتي ميپرسند در كلاس سوميهاي ما درسي دارند به نام موزه، هدف از اين درس آشنائي بچهها با كشورشان و گذشته پر افتخار آن است و ما ميدانيم كه سيراف گذشتهاي بسيار پربار دارد كه زبانزد خاص و عام است.
من امروز بچهها را به اينجا آوردهام تا از نزديك تمام اشيا موزه را ببينند و با سوالاتي كه برايشان پيش ميآيد راحتتر ميشود آنها را با مفهوم درس آشنا كرد. آقاي غلامرضا روشن معلم كلاس چهارم ابتدائي نيز همراه دانش آموزانش آمده بود، او ميگويد: من نيز به دو دليل بچهها را به اينجا آوردهام. يكي اينكه با مفهوم موزه و ميراث فرهنگي بيشتر آشنا شوند و ديگر اينكه به آنها بياموزم تمام آثار موجود در سطح شهر و اشيا موجود در موزه، ميراث گذشتگانشان است كه نه تنها به فكر تخريب آنها نباشند بلكه در مراقبت از آنها نيز بكوشند.
جشن انقلاب، شب شروه، سیراف
روزهاي پاياني هفته گذشته، سيراف پر از مراسم و مردم و مهمان بود. به مناسبت ایام سوگواری رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و حضرت علیبنموسیالرضا (ع) و همچنین سیویکمین سالگرد پیروزی انقلاب، در شب۲۲بهمن مراسم شب شروه با حضور گروه دیار و به هنرمندی غلامرضا وزان در موزه سيراف برگزار شد. در این مراسم که با شروه، مثنوی، غزل و چاووشیخوانی همراه بود مسوولین شهر و شورای اسلامی مردم خوب سیراف حضور داشتند.
در پايان، سرودي از مبارزات انقلابي، سروده شادروان منوچهر آتشي، توسط وزان اجرا شد. در جشن انقلاب هم تمام مردم آمده بودند تا روز بزرگي ايران اسلامي را جشن بگيرند. شادي و افتخارحضور در اين جشن بزرگ نصيب تمام دلسوختگان انقلاب شده بود: بزرگان شهر در كنار مردم عادي، كودكان در كنار سالداران و بچهها در كنار معلمان. سيرافيها با تجمع در پارک ساحلی غدیر، ضمن گوش دادن به سخنان حاج آقا بحرانی امام جماعت شهر، اجرای گروه سرود دانشآموزان و کودکان و رژه بسیجیان، تکبیرگویان قعطنامه پایانی مراسم را حول محور ولایت فقیه و انقلاب اسلامی تایید نمودند.