سیرافنامه -شماره ۱۷
سلام،
روزگار غریبی است. جوانان فلان شهر در فلان کشور در انتخاب موضوع برای گذران اوقات فراغت خود گیج میزنند، ما در سیراف نمیدانیم وقتمان را چگونه بگذرانیم. در فلان نقطه از عالم جوانها بر سر انتخاب فیلم برای دیدن در کدام سینما باهم بحث میکنند، ما در سیراف هنوز اکران بزرگ برای دیدن فیلم نداریم. برای ما اسم و شهرت فیلم فرقی ندارد، پرده بزرگ نمایش، فعلاً، مسئله اصلی است.
جوانهای بسیاری ازشهرها و آبادیهای عالم، دربدر، دنبال منظری درکنار آب هستند. گاه اتفاق میافتد که برای رسیدن به لب آب دهها و شاید صدها کیلومتر میکوبند تا دل به دریا بزنند، ما سیرافیها، هر وقت بخواهیم میتوانیم، به چند گام، خود را به دریا برسانیم و تن بشوییم و آرام شویم. دریا غنیمتی است که همهکس قدرش را نداند.
در بسیاری از شهرهای کشورمان دانشآموزان و دانشجویان تاریخ را فقط روی کاغذ میشناسند، دانشجوهای معماری و هنر یا دانشجوهای تاریخ مجبورند زندگی پیشینیانمان را فقط در ذهن و حافظهشان تصویر کنند، فرصت آن را که در تاریخ قدم بزنند ندارند. در سیراف ما، نوجوانان هم امکان این را دارند که در کوچههای تاریخ قدم بزنند و گذشته را بشناسند. وقتی مهمانانی از نقاط مختلف کشور برای بازدید از سیراف میآیند و با نوجوانانی آشنا میشوند که تاریخ تمام کنج و گوشههای باستانی سیراف را میدانند و روایتهای مختلف آن را باز میگویند، در شگفت میشوند. این غنا و بالندگی در سیرافیها، به برکت وجود این آثار در این خاک است.
گفتهاند: «خوشبختی یعنی حداکثر استفاده از حداقل امکانات». در سیراف، کم نداریم ارزشهایی که به تنهایی با بسیاری از داشتههای دیگر مردمان برابری میکنند. اگر هم چیزی کم داریم، که البته چنین است، آستین بالا میزنیم واز همین داشتههایمان حداکثر بهره و اندوخته را داشته باشیم. این یعنی شکر خدا.
خاطرات
«به نام خدا
شهر سيراف را كه قسمت بزرگي از تاريخ بشريت و بخش عمدهاي از تاريخ تمدن ايران اسلامي است، در حال حاضر در مظلومترين شرايط ديدم. اميد كه مسئولين ميراث فرهنگي. مسئولين سياسي و دولتي براي اعتلاي سيراف بزرگ اقدامات عملي و جدي و فوري به عمل آورند. / منصوري، بازپرس دادسراي كاركنان دولت، تهران، ۱۶/۱/۸۸»
«ياهو
ما هرچه داريم از آثار باستاني و نيز ايراني بودنمان است. بندر سيراف نيز نشانگر تجلي زمان و تاريخ خليج فارس ماست. بنده از صميم قلب به ايران و به سيراف افتخار ميكنم و اميدوارم كه بتوانم نقش خودرا به ايران اسلامي ايفا نموده و موجب پيشرفت ايران باشم. /سيد عبدالله موسوي، مديريت نظارت بر توليد نفت و گاز شركت ملي نفت ايران، ۶/۱/۸۸»
«به نام خدا
سيراف، يعني فرهنگ، سيراف يعني تاريخ. سيراف يعني مردمان غيور و مهماننواز. از اينكه در معرفي و حفظ ميراث خود كوشا هستيد، به سهم خود، از شما عزيزان سپاسگزاري مينمايم. اميدوارم كه در اين مهم هر روز بهتر از ديروز باشيد. هميشه سبز باشيد. / پيمان ؟؟؟، عكاس ميراث فرهنگي، ۶/۱۲/۸۷»
«با ديدن دريا، گوردخمههاي ماندني و معماري زيباي گذشتگانمان باور كردم که اگر ديروز به كمك خرد و انديشه و با پشتكار توانستيم آب را از دل كوهها در خانههاي مردمان جاري كنيم، امروز حتماً ميتوانيم با همدلي و همكاري و مشاركت آگاهانه، شهري بهتر، شادابتر، ايمنتر و شايستهتر براي كودكانمان درست كنيم. / افخم رضايي، شبكه دوستدار كودك، ۷/۸/۸۸»
شهر دریاچهها
حميده فرهمنديان، از دوستان سيرافنامه است. شهرسازي خوانده و دستش در نوشتن هم خوب ميچرخد. گاه به گاه مطالبي از گوشه و كنار معماري جهان برايمان ميفرستد. اين بار متني مصور را از اينترنت براي ما جداكرده فرستاده كه در باره «برلين» آلمان است. بخوانيم:
شاید اغلب فراموش كنیم كه برلین ، پرآوازهترین پایتخت جهان در دوران جنگ سرد در سرزمینی واقع شده كه به سرزمین دریاچهها مشهور است. ایالت براندبورگ واقع در شرق آلمان كه شهر برلین دقیقاً در وسط آن قرار دارد دارای بیش از ۳۰۰۰ دریاچه طبیعی است كه اگر بخواهیم تعداد دریاچههایی كه كمتر از یك هكتار وسعت دارند را محسوب كنیم ، در این صورت تعداد دریاچههای ایالت براندبورگ به ۷۰۰۰ دریاچه بالغ خواهد شد. جنگلها و دریاچههای براندبورگ موجب شده كه این ایالت به یك مقصد ایدهآل اكوتوریسم و گذراندن تعطیلات آخر هفته مبدل شود. با این كه دسترسی به دریاچههای ایالت براندبورگ بسیار آسان است اما به دقت از آنها و محیط زیستشان مراقبت میشود. سفری كوتاه به سرزمین دریاچهها.
منظره زیبای كاخ راینسبرگ با معماری باروك در ساحل دریاچه گریئنریك در فاصله ۶۰ كیلومتری شهر برلین كه فردریك دوم دوران جوانیاش را در این كاخ سپری كرد. هر تابستان در پارك زیبای كاخ راینسبرگ فستیوال خوانندگان جوان اپرا برگزار میشود. . . . . برلین پایتخت آلمان متحد است. تا بیست سال پیش این شهر دو قسمت بود، برلین شرقی و برلین غربی.
كودك و بازي
طاهره بارنده: «كودك» و «بازی» دو واژهای هستند كه تداعیكننده یكدیگرند. گویی كودكان شغلی به جز بازی ندارند و بازی فقط مربوط به عالم كودكان است. بازي كودكان ۳ماهه متفاوت از ۴ماهه است. با توجه به اين مساله درمييابيم كه بازي چه نقش مهمي را در زندگي كودكان ايفا ميكند، بهگونهاي كه ميتوان بازي را شكلدهنده شخصيت كودك دانست. اگر تحليل دقيقي روي بازي كودك در خردسالي داشته باشيم، ميتوانيم تا حد زيادي شخصيت او را در بزرگسالي بيابيم؛ خشونت، كمرويي، عصبي بودن، ترس و وحشت و عدم اعتماد بهنفس در بزرگسالان جزو مواردي هستند كه در بازيهاي كودكانه اين افراد قابل كشف ميباشند و اگر در همان دوران به كمك كودكان برويم، در بزرگسالي با مشكلات كمتري روبهرو خواهندشد.
از بازيكردن كودك خود جلوگيري نكنيد زيرا در بازي، كودك توانايي ارتباط جمعي با دنياي اطراف خود را پيدا كرده و قادر به حل مشكلات كوچك و بزرگ خود خواهد بود. بازيكردن كودكان به رشد اجتماعي و عاطفي آنها كمك ميكند. كودك با دنياي واقعي، زيبايي و زشتيهاي آن آشنا ميشود و كمكم ميآموزد كه با همياري و مشاركت، كارهايش را پيش ببرد. كودك با بازيكردن، ميآموزد كه مسئوليتپذير باشد و راههايي براي بروز و بيان اعتقادات و احساسات خود مييابد.
بازی از قویترین ابزارهای آموزشی والدین است. در حالی كه والدین معمولاً نگران تداخل دردسرهای روزمره و مشغلههای زندگی با زمان بازی با كودك هستند. آنها اغلب شكایت دارند كه «بازی با كدام وقت؟ با كدام حوصله؟» البته به طور ایدهآل ، بازی با كودك زمانی است كه پدر و مادر وقت خود را كاملاً به او اختصاص میدهند. ولی برای آن دسته از والدین كه واقعاً گرفتارند نیز راهحلهایی وجود دارد.
با قدری حوصله و خلاقیت میتوان از وقتهایی كه به راحتی تلف میشوند، استفاده كرد و به جای خمودگی و خستگی، نشاط و ارتباط مناسب با بچهها ایجاد كرد.
براي سيرافيهاي عزيز اين امكان بيشتر وجود دارد، چرا كه با مسائلي مثل ترافيك، ايستادن در صفهاي طولاني و … كمتر سرو كار دارند ميتوانند در مواقعي كه با بچهها به كنار دريا ميروند در بازي هاي آنها شركت كنند، مثلاً با هم قلعه ماسهاي درست كنند، يا روي ماسهها نقاشي بكشند. باهم بپرند توی آب و یا منظره تاریخی اطراف را نظاره کنند.
سیراف، شهری بزرگ!
یکی از مهمترین چهرههای تاریخی سیراف، مجموعه خانههای اعیانی است. این مجموعه بدان جهت بسیار مهم و با ارزش است که تنها سند تاریخ شهرسازی کشورمان بشمار میرود. ما در جایجای میهنمان آثار و یادگارهای بسیاری از تاریخ پرشکوهمان داریم، از چغازنبیل تا پاسارگاد، از شهر سوخته سیستان تا تپههای سیلک در کاشان و خیلی نمونههای بزرگ و کوچک دیگر. اما آنچه که مجموعه خانههای اعیانی سیراف را شاخصتر میکند آن است که ما با محله و خوشه مسکونی در هزار سال پیش آشنا میشویم. به همین خاطر این محوطه تنها سند شهرسازی ایران است.
به نقشه محله اگر دقت کنیم، نکته دیگری نیز آشکار میشود که اهمیت آن را چند برابر میکند. نقشه محله نشان میدهد که کوچهبندی و احداث خانهها از روی طرح قبلی ساخته شدهاند. شهر سیراف در آن سالها شهری خودرو و به اصطلاح ارگانیک نبوده، از روی نقشه شهرسازی ساخته شده است. کوچه اصلی ۵/۴ متر عرض دارد کوچه فرعی ۵/۱ متر. کوچه میانی هم ابعاد خاص خود را دارد. ترتیب هندسی و منظم این خوشه، نشان دیگری است از اندیشه معماری و شهرسازی در آن دوره شکوفای سیراف. نقشه خانهها هم گویای نظم خاص زندگی سیرافیها است. حیاطبندی و ترکیب فضای عمومی و نیمهعمومی با فضاهای خصوصی، بسیار جالب است. تحلیل جامعهشناختی این خوشه مسکونی و شهری، نکات با ارزشی از فرهنگ حاکم سیراف باشکوه بدست میدهد که می ماند برای فرصتی دیگر.
برفراز شهرهای باستانی ایران
هفتاد و چند سال پیش، «اریک ف. اشمیت»، باستانشناس آمریکایی، با هواپیمایی کوچک، پس از دوندگیهای زیاد و اخذ مجوزهای لازم، در سه مرحله، پروازهایی بر فراز محوطهها و شهرهای باستانی ایران انجام داده و گزارش آن را در مجموعهای از عکسهای هوایی و نقشه ارائه نموده است. شاید، این قدیمترین سند در نوع خود است. چاپ اول برگردان فارسی این گزارش در کتابی تحت نام «پرواز بر فراز شهرهای باستانی ایران» سال ۱۳۷۶ توسط «سازمان میراث فرهنگی کشور» (پژوهشگاه) با ترجمه آرمان شیشهگر چاپ شده است.
مترجم، در پیشگفتار اثر چنین مینویسد:
«اول آنکه عکسهای این کتاب اولین عکسبرداری هوایی در ایران است. دوم آنکه کتاب مورد نظر از زمره کتب نادر به شمار میرود و در دسترس همگان نبوده تا از آن بتوانند استفاده کنند، سوم آنکه تعداد معدودی از محوطههای باستانی مهمی که در این کتاب معرفی و عکس هوایی آنها ارائه شده است، به مرور زمان یا ازمیان رفتهاند و یا به دلیل ایجاد تأسیسات در آنها تغییر شکل پیدا کردهاند و عکسهای موجود در این کتاب مدارک با ارزشی در شناخت گذشته آنها بشمار میرود. چهارم آنکه این عکسها توسط باستانشناس تهیه شده و شیوههای تفسیر آنها نیز بازگو شده است. . . . » (ص۲۰ ) عکسبرداری در طی سه سال از ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۷ انجام شده است.
از گرگان تا پاسارگاد، از ایلام تا ارومیه و خیلی از محوطههای باستانی ایران در این عکسها حضور دارند. از سیراف خبری نیست. سیراف با این گستردگی در آثار با ارزش تاریخی، در سالهایی که اشمیت بر بالای شهرهای ایران پرواز میکرد، هنوز شناخته شده نبود. نخستین پرواز گروه اشمیت سال ۱۹۳۵میلادی مطابق با ۱۳۱۴ خورشیدی بود. سيراف سی و دو سال بعد کشف شد.