اصول و مباني ورزشگاه
اصول و مباني ورزشگاه
ميكائيل انگوراني
امروزه ساخت ورزشگاه، شامل فرايندي دقيق ميباشد و فراتر از آن است كه فقط به ورزش فكر شود. انگيزههاي بيشمار، همراه با محدوديتهاي پر اهميت، موتيفهاي زيادي براي انگيزش تخيل معمارانه بهوجود ميآورند. در اينجا، هفت اصل يا پيششرط عمومي براي ساخت ورزشگاه را ميآوريم. اين اصول كمك ميكند كه با يك استاديوم برخورد معمارانه داشته باشيم.
محتوا و عملكرد
در وهله اول مهم است كه رابطهاي برقرار كنيم بين ورزشگاه، ورزش و خواستهاي تماشاچيها. به اين منظور چند موضوع را بايد بهصورت جدي انديشيد و به طرز شايسته در پلانها و نقشهها منظور نمود. اينها عبارتند از قابهاي فولادي يا بتن مسلح، سكو ها، ستونها، گالريها، پلكانها و جعبهتقسيمها، سقف (شفاف يا مات)، راهروها، رختكن، سرويس مطبوعات (راديو و تلويزيون)، اتاقهاي كنفرانس و غيره. سازه نحيف و كمتوان كه «قدرت» نداشتهباشد، با استانداردهاي امروزي وفق نخواهد داشت.
تقارن و تعارض
دوم، ورزشگاه ساختاري عموماً متقارن است با هدف آگاهانه تكرار نمايشهاي مشابه در هر دو ديد افقي و عمودي. اين بدين معني است كه معمار، در يك همچو هارمونياي، ريسك شكنندهاي دارد تا شكاف و عدم توازنهايي در اين تقارن ايجاد نمايد، مثلاً با ستونهاي حايل، راههاي عبوري، يا حتي با انتخاب صندليهاي رنگياي كه يكجوري عدم توازن و آزادي را القاء نمايد. تقارن آگاهانه، غالباً، سقفي است براي ترس و تنبلي، و شديداً مورد اعتراض معماران خلاق ميباشد.
پرسپكتيو سه بعدي
سوم، استاديوم ذاتاً سازهاي است بزرگ- سازهاي كه تشخيص ابتدا و انتهاي آن از همديگر مشكل است، به اين دليل ساده كه جدارههاي بيروني آن تصوير آيينهاي همديگر هستند. چالش اصلي و واقعي طراح آنست كه يا بايد براين تشابه و يكرويگي تأكيد كند، يا برعكس، شكافهايي در اين سازه عظيم بهوجود آورد تا ديد ناخواسته و تحميلي آن را بهم بريزد.
همخواني ورزشگاه
چهارم، سبك و چهره عمومي مطلوب و كلي ورزشگاه موضوع بس مهمي است. درك هر يك از جنبههاي جداگانه ورزشگاه در نخستين خط راهنما، و تصميمگيري بر جانمايي منطقي آنها دركنار هم، در تعيین سبك و چهره عمومي استاديوم نقش تعيينكننده دارد.
بيان سازهاي
پنجم، ميشود فكر كرد به طيفي از ساختوساز شوروي تا اسكيسهاي جذاب «اريك مندلسون»: از سبك تاريخي خشك تا طرحهاي مهيج تجربي. قابها، ستونها، سقف، سطوح منحني و از همه بالاتر بازتاب و شكست شعاعهاي روشنايي، و نسبتهاي درست تنظيمشده فضاهاي باز و سايه، از عواملي هستند كه به نتايج متفاوت و متعددي ميرسند.
استفاده خلاق از فضا
ششم، فارغ از چارچوب و اجزاي يك استاديوم كه موضوعي ثابت و پايدار است، مركز استاديوم هم بايد به عنوان نقطهاي كانوني براي بازيكنها، كادرها و كاركنان و تماشاچيها تلقي شود. جزييات زيادي لازم است تا اين نقطه جذاب، خلاق و زنده و مؤثر ازآب دربيايد.
يكيشدن ورزشگاه با شهر و منظر
معمار بايد توجه ويژهاي به رابطه بين ورزشگاه و محيط طبيعي و شهري اطراف داشتهباشد. ممكن است جنبهها و مفهومهايي در شهر باشد كه معمار بايد آنها را ملحوظ نظر قرار دهد تا همنوايي و هماهنگي لازم حاصل شود.
*
اينها اصول كلي و عمومي معماري ورزشگاه هستند. طبيعي است كه عاملها و انگيزههاي ديگري هم هستند كه هر چند عاملهاي معماري بهشمار نميآيند، ولي در طرح نهايي معماري نقش بسيار اساسي دارند. برخي از اين عاملها عبارتند از:
– تمهيدات زيستمحيطي: يك ورزشگاه نه تنها نبايد عاملي براي تخريب محيط زيست باشد، بلكه بايد با طراحي درست فضاهاي سبز و هندسه و جهت جايگيرياش، حداقل مصرف انرژي و حداكثر بازدهي را داشتهباشد.
– دسترسيها: امروزه نحوه پذيرش و تخليه تماشاچيهاي بازيها تبديل به معضلي ترافيكي دربافتهاي اطراف ميادين ورزشي شدهاست. لياوت درست ورزشگاه در شبكه راهها و دسترسيهاي مطلوب ميتواند اين معضل را مرتفع نمايد.
– مسائل امنيتي و ايمني: هيجان اصليترين دليل كشانده شدن مردم به ورزشگاه است. اين هيجان، از طرف ديگر، اصليترين زمينه براي بروز انواع ناملايمات در لحظات اوج بازي يا خروج از ورزشگاه است. پيشبيني راههاي خروجي مطمئن و راحت و سريع، و نيز امكان حضور نيروها و تجهيزات اطفاي آتش و جلوگيري از اغتشاش از فاكتورهاي مهم معماري ورزشگاه بهشمار ميآيد.
منابع:
روزنامه اعتماد ملی، شماره ۱۰۶، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۵، صفحه معماری، ص ۶
کلید واژه:
معماری، استادیوم، منظر شهری