از تالار تا تالار، گذر رودکي!

از تالار تا تالار، گذر رودکي!

نوشته شده در نویسنده 1359

از تالار تا تالار، گذر رودکي!
بهروز مرباغي


ديداري مغتنم دست داد با آقاي مسجد جامعي، عضو محترم شوراي شهر تهران. تفصيل اين نشست و متن کامل شنيده‌هايمان را که تماما در مورد تهران، معماري آن و تصويري که از شالوده فرهنگي تاريخي شهر تهران است در مطالب بعد نقل خواهيم کرد. در این مطلب، تکه کوچکي از گفتگو را که در خصوص برنامه‌هاي وزارتي ايشان و دولت هشتم براي ساماندهي مجموعه تالار وحدت و تئاتر شهر ، باهم مي‌خوانيم که موضوع روز هم هست.

طرحي داشتيم به نام «تالار تا تالار» که اسمش را هم از رودکي گرفته بوديم. تو پرانتز بگويم که به رودکي واقعا و البته بي‌دليل ظلم شده است. شاعر اول ما بود ولی مورد ظلم بزرگی قرار گرفته است. رودکي از اول که نابينا نبوده. به روايتي کورش کرده‌اند و شايد هم به اين خاطر که شاعري بود از محبان اهل بيت و شعرهايي در اين باب سروده است. بنياد شعر ما را گذاشته و بنياد موسيقي ما را. و چرا اسمش را از مکان و مرکزي که مربوط به موسيقي و شهر است برداشتند من خیلی نمي‌فهمم. يادم مي‌آيد وقتي که اول بار به تاجيکستان رفتيم، سال‌هايي که هنوز مستقل نشده بود و جزو شوروي بود، شايد سال ۱۳۶۹، و آنجا در جلسه کانون نويسندگان تاجيک شرکت کرديم و بحث رودکي پيش آمد آنها هم از ما مي‌پرسيدند چرا با رودکي بديد؟

بگذريم. بدين ترتيب از سال‌ها پيش رودکي در ذهن و فکر من بود و در همين ارتباط بود که آمديم بنياد رودکي را راه انداختيم. که طرح مفصلي هم بود. قرار هم بود که اين فعاليت تالار تا تالار هم در حوزه فعاليت بنياد رودکي عمل شود و آمديم نام رودکي را نوشتيم و مقدمات را چيديم و . . و نهايتا قرار شد که نام اين مجموعه را بگذاريم «گذر رودکي»! در اين گذر تئاتر شهر که مرکز تئاتري کشور است و سابقا کافه شهرداري بود، وصل مي‌شود به تالار وحدت و در ميان اين دو تالار، فضاها و بناهاي شاخصي هست که يادگار دوره انتقال و دوره تجدد هستند. اينها شناسايي شده بودند. مثل کتابخانه‌هاي تخصصي و فعاليت‌هايي که اين مجموعه را تکميل مي‌کنند.

و فضاهايي مثل هنرستان موسيقي، يا قديم‌ترين مکان فروش لوازم و محصولات موسيقي- که متاسفانه الان شده سوپر مارکت- که شايد چهل پنجاه سالي قدمت داشت. در کنار اينها ساختمان انجمن حکمت هست و انجمن خوشنويسان، خانه وارطان، نگارخانه شيث و تالار فرهنگ. همين تالار فرهنگ سابقه‌اي طولاني دارد و مراسم بزرگ و تاريخي‌اي در آن برگزار می‌شده است و الان مانده بي‌استفاده و خالي. دست آموزش و پرورش است و استفاده مطلوبي ازش نمي‌شود. اين مجموعه را ما تعريف کرديم تحت عنوان تالار تا تالار. که فضاي بين ابنيه هم سنگفرش مي‌شد و محلي مي‌شد براي جمع هنردوستان و علاقمندان به تئاتر و موسيقي و هنرهاي ديگر. در اين مجموعه البته فضاي خالي روبروي تالار وحدت هم که در ملکيت تالار است به آن الحاق مي‌شد و حتي صحبت بود که پمپ بنزين هم يک جوري در داخل طرح ديده شود و مجموعه وصل بشود به خيابان انقلاب و راسته فرهنگي آموزشي، که البته اين قسمت را در فاز دو بايد عمل مي‌کرديم.

يادآور شوم که همزمان طرحي هم داشتيم که طرح راسته فرهنگي-آموزشي بود. با شهرداري هم صحبت‌هايي را برای تحقق طرح شروع کرديم ولي بخاطر دوگانگي بین ديدگاه‌هاي شهرداري و مجموعه دولت، کار در مرحله اجرا به مشکل خورد. طرح اين بود که بخش بزرگي از خيابان انقلاب که در حقيقت ستون فقرات شرقي غربي تهران را شامل مي‌شود، تحت عنوان راسته فرهنگي – آموزشي ساماندهي شود. شما مثلا بگيريد از ميدان فردوسي به طرف ميدان انقلاب، از همان اول که محل تشکيل جلسات کانون نويسندگان بود، و بعد تعداد زيادي سينما که در مسير هست، از سينما پلازاي سابق که الان دست سروش است تا بقيه. سپس اين همه مراکز علمي آموزشي مثل دانشگاه تهران، دانشگاه شاهد، دانشگاه اميرکبير، دانشگاه آزاد، ساختمان گيو، خانه کتاب، فرهنگستان جهاد و. . . اين راسته واقعا راسته بزرگ و نيرومند فرهنگي آموزشي است که در ميانه راه وصل مي‌شد به مجموعه هنري فرهنگي تالار به تالار و غني‌تر مي‌شد.

اضافه کنم که همزمان طرحي هم بود براي دانشگاه تهران و اطراف آن. که دانشگاه از اين سمت به خيابان وصال برسد و از بالا به بولوار، که روبرويش هم کتابفروش ها هستند و ناشران. خوشبختانه اين طرح به شکلي ديگر دارد اجرا مي‌شود و دامنه نفوذ کتابفروشي‌ها هم از يک طرف تا خيابان جمهوري کشانده شده و از آن طرف هم رسيده به بولوار و کريم‌خان و ميدان هفت تير. اين‌ها طرح‌هايي بود که مجموعه فرهنگي هنري پايتخت را مي‌توانست متحول نمايد.

منابع:
روزنامه اعتماد ملی، پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۶، شماره ۵۳۴، صفحه معماری (ص۷)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *