جستارهای شهرسازی- ۳۹ و ۴۰

جستارهای شهرسازی

جستارهای شهرسازی- ۳۹ و ۴۰

نوشته شده در نویسنده 1106
جستارهای شهرسازی-39-40

فهرست مطالب
سخن روز/ محمدحسین جهانشاهی/ ۴
سخن سردبير/ بهروز مرباغی/ ۶
شهر امروز
جایگاه محله در شهرسازی امروز از محله فئودالی تا محله مدنی/ جواد مهدیزاده/ ۸
نقش محله در توسعه بافت‌های فرسوده/ محمد‌حسین جهانشاهی/ ۲۴
نقش زنان در توسعه محله (بررسی موانع و معرفی تجربه‌های ساده از مشارکت زنان در توسعه)/ پروین پاکزادمنش/ ۳۵
تسهیلگری و مدیریت محله‌ای: مفهوم شناسی تسهیلگری/ سعید نوری نشاط/ ۴۱
محله؛ مفهوم و ویژگی‌های آن در شهرهای امروزی/ خشایار کاشی‌جو، ایل‌ناز فتح‌العلومی/ ۴۷
سرمایه‌های مکانی و برنامه‌های زیست‌محیطی در سطح محله/ زهره فنی/ ۵۵
کند و کاوی در باب ناکارآمدی شیوه‌های موجود تأمین منابع مالی در بافت‌های فرسوده و ارائه راهکارهای جدید/ فرزان زیادلو/ ۶۳
فضا و محله در نظریه‌های جامعه شناسی/ عبدالحسین کلانتری، ستار پروین، مرتضی نوریان/ ۶۹
نگرش‌هایی تحلیلی در توسعه محله‌ای/ علیرضا بندرآباد/ ۷۵
اهمیت پرداختن به موضوع حس جمعی در طرح‌ها و پژوهش‌های توسعه محله‌ای/ امیرحسین زمردیان/ ۷۹
مروری بر مفاهیم نظری و تجارب جهانی توسعه محله‌ای پایدار/ مجتبی رفیعیان، هانیه هودسنی/ ۸۳
اجتماع محلی محله/ آلن جرارد بورکی، ترجمه محمد تقی‌زاده مطلق/ ۹۵
نگاهی به داستان جنگ حیدری و نعمتی در شهرهای ایران/ جستارهای شهرسازی/ ۱۰۱
نگاهی به شهرک آپادانا (شهرکی که می تواند یک باغشهر خوب باشد)/ عباس جهانگیریان/ ۱۰۳
نقش و جایگاه مجموعه های تاریخی- فرهنگی در توسعه محله (مطالعه موردی: دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز)/ احد ابراهیم نژاد، سلوی کی‌نژاد/ ۱۰۸
رویکرد سیستمی به اقتصاد محله (مطالعه موردی محله شارق)/ الدار صداقت پرست/ ۱۱۵
معرفی کتاب: باغ، پارک و طراحی پردیس شهری/ ۱۲۲
نگاهی به نظام محل های در شهر قدیم یزد/ مهدی دهقان/ ۱۲۳
بررسی کیفیت زندگی در محل ههای شهری (مطالعه موردی: مقایسه تطبیقی چندین محله شهری شیراز)/ حیدر عباسی/ ۱۲۴
تدوین چارچوب‌های طراحی فضاهای عمومی با هدف دست یابی به رضایت کاربران (بر اساس بهبود عملکرد اجتماعی و هویت پذیری از شهر)/ محمدرضا عطایی همدانی، سیدعبدالهادی دانشپور/ ۱۲۹
دیوار نگاری یا گرافیتی/ تنظیم و تلخیص: بهناز رحمت آبادی/ ۱۳۸


سخن روز

محله، نماد پايداري سكونت است. روابط همسايگي و پيوندهاي محلي، مبنا و اساس مشاركت اجتماعي در سكونتگاه‌هاي انساني است. در قديم مناسبات قومي و مذهبي بر محله و روابط اجتماعي آن چيره بود، كه با رشد شهرنشيني و جايگزيني نسبت جمعيت شهري به روستايي، ملاك مناسبات محلي مبتني بر قدمت ساكنين هر محل و سابقه آشنايي همسايگان و هم محله‌اي‌ها گرديد، كه اين مناسبات نيز در اثر افزايش شتاب و شدت رشد شهرنشيني و گسترش افسار گسيخته كلانشهرها بر پهنه‌هاي طبيعي هر چه كمرنگ‌تر و ضعيف‌تر شد. ولي برنامه‌ريزي شهري بدون مشاركت و همكاري مردم، و مشاركت مردم جدا از چارچوب فضايي پهنه‌اي به‌نام محله، نميتواند هدايتگر توسعه شهري باشد چرا كه آشنايي‌ها و روابط همسايگي شالوده مشاركت است، براي مقابله با مشكلات و كوشش براي حل مسائل شهري اعم از مسائل اجتماعي، اقتصادي، محيطي يا كالبدي نظير مسائلي همچون امنيت اجتماعي و فرهنگي، ايجاد شغل، همكاري در رفع آلودگي‌هاي محيطي يا پرهيز از آلوده ساختن محيط، اهميت به زيبايي و پاكيزگي بناها و انعكاس آن در فضاي بيروني، رعايت حريم فضايي همسايگان و … همه در تبديل شدن به يك خواست عمومي در پيوند با محل سكونت افراد و خانواده‌ها، منجر به شكل‌گيري مشاركت محلي خواهد بود كه نقش عمده‌اي در توسعه پايدار شهري خواهد داشت…

سخن سردبير

«روزگارِ غریبی است تارانتابابو»
بهار ۱۳۸۱، «شماره اول» جستارهای شهرسازی درآمد. اینک اسفند ۱۳۹۱ است. پایان یازده سال انتشارِ تقریباً مداوم و مستمر فصلنامه. با تمام کم‌وکاست‌ها و البته شیرینی‌هایش. اینک، پس از یازده سال، شماره سی‌ونهم فصلنامه را پیشِ رو داریم. در این مدتِ نه چندان‌ کم، چه مسیری را پیمودیم، با کدام بزرگان و فرهیختگان آمیختیم و چه توشه‌ای گرفتیم؟ این استمرار، به‌خودیِ خود، یک سرمایه است. بالاتر از آن، این دیگر سرمایه‌ای شخصی نیست، داشته و عملی اجتماعی است. تداومِ از این به‌بعدش نیز وظیفه‌ای اجتماعی است نه شخصی…

جایگاه محله در شهرسازی امروز از محله فئودالی تا محله مدنی

يكي از چالش‌هاي اصلي شهرهاي بزرگ و پيچيده امروزي از دست رفتن يكپارچگي و هويت در اجتماع‌هاي كوچك و پاشيدگي نظام محله‌اي است. در واكنش به اين چالش بزرگ است كه جامعه‌شناسان به «برنامه‌ريزي جماعت محور» و شهرسازان به «طراحي محله محور» روي آورده‌اند. اما بازگشت به ساختار محله‌هاي سنتي، كه بر روابط خويشاوندي، قومي، مذهبي و شغلي همراه با جنگ و خونريزي استوار بوده، امكان‌پذير نيست و نياز به بازانديشي و نوزايي در مفهوم و ساختار محله دارد. محله امروزي، از ديدگاه جامعه‌شناختي، بر پايه روابط شهروندي و جامعه مدني (فراتر از روابط خويشاوندي و قومي و …) استوار است و از ديدگاه برنامه‌ريزي و طراحي شهري نيازمند خلق يكپارچگي در فضاهاي عمومي و سرزنده و باهويت است.

نقش محله در توسعه بافت‌های فرسوده

هر دانه يا پلاك شهري، با هر اندازه، به ناگزير در يكي از پهنه‌هاي شهري با نشان كار و فعاليت، خدمات يا گذران اوقات فراغت، پهنه‌هاي سكونتي يا سبز و باز واقع شده، و در توسعه شهري نقش دارد. انواع كاربري‌ها و فعاليت‌هاي شهري در روند توسعه شهر در ارتباط با محورهاي ارتباطي و خدماتي، كانون‌ها يا ميدان‌ها و محله‌هاي شهري قرار دارند. پهنه‌هاي سكونتي در روند توسعه شهري مقدم بر كاربري‌ها و فعاليت‌هاي ديگر در پيوند با محله‌هاي مسكوني قرار دارند و به آنها شكل مي‌دهند.
توسعه شهري در واقع توسعه پهنه‌هايي است كه در ارتباط با محورها و كانون‌ها و محله‌هاي مسكوني رخ ميدهد، و در مقابل مايه توسعه آنها مي‌شود. توسعه محله‌ها بيش از همه با اجتماع محلي و مشاركت آنان در امر توسعه بستگي دارد. اساساً مشاركت مردم يا مشاركت اجتماعي در توسعه شهري از طريق محله‌ها با غلبه پهنه‌هاي سكونتي امكان‌پذير است. در غير اين صورت مشاركت اجتماعي قابل تحقق نخواهد بود.
در آغاز قرن گذشته و قبل از رشد سريع شهرنشيني، كه منجر به تحولات برقآسا و بروز ناهنجاري‌ها، از هم گسيختگي پهنه‌ها و جوامع شهري شد، رشد شهرها با محله‌هاي شهري پيوندي ناگسستني داشت، ليكن پس از آن با مخدوش شدن تركيب اجتماعي محله‌ها و تعريف پهنه‌هاي محلي با مرزهاي مصنوعي و طبيعي مفهوم محله از نظر كالبدي، اجتماعي، اقتصادي و مديريتي دستخوش نامعلومي‌ها و آشفتگي گرديد. پيامد اين اتفاق كمرنگ شدن نقش مردم براي مشاركت در توسعه شهري است كه به‌ويژه از طريق جوامع محلي و محله‌هاي شهري امكان‌پذير مي‌شود . . .

نقش زنان در توسعه محله (بررسی موانع و معرفی تجربه‌های ساده از مشارکت زنان در توسعه)

شواهد زیادی حاکی از آن است که مشارکت زنان در توسعه یک جامعه، در فرآیند سیاست‌گذاری و در جریان تصمیم‌سازی، نه تنها بر وضعیت زنان یک محله تأثیر می‌گذارد، بلکه بر تمام محله به عنوان یک کل مؤثر است. در بسیاری از نقاط دنیا تعداد زیادی از زنان همچنان در انزوا به سر می‌برند، به چشم نمی‌آیند، فقیر هستند و برخی از ساختارهای اجتماعی‌ فرهنگی و حقوقی دسترسی و مشارکت آنها را در جریان توسعه محدود کرده است. با وجود این، امروزه، در بسیاری از نقاط جهان زنان مشارکت‌کنندگان فعال و پیشکسوتان فرآیند توسعه شده‌اند.
مقاله حاضر به بررسی مشارکت زنان در فرآیند توسعه‌ي یک محله و یک جامعه خواهدپرداخت و از این منظر به این مقوله توجه خواهدکرد که مشارکت زنان در توسعه و مدیریت محله نه تنها حق شهروندی آنان محسوب می‌شود، حقی که سالیان متمادی نادیده گرفته شده‌است، بلکه یک امتیاز برای کل محله نیز شمرده می‌شود. نوشتار حاضر علاوه بر آنکه از لحاظ نظری موضوع مشارکت زنان در محله را بررسی می‌کند، تجاربی از الگوهای موفق مشارکت زنان در کشور خودمان را نیز معرفی می‌کند.

تسهیلگری و مدیریت محله‌ای: مفهوم‌شناسی تسهیلگری

توسعه محله فرآیندی است که باید با مشارکت اعضای محله صورت گیرد. در این فرآیند آنچه اهمیت دارد فعالیت‌های جمعی مردم محله است نه فعالیت‌های فردی و موردی آنها. انرژی‌ها و سرمایه‌های فردی باید در جهت رسیدن به اهداف مشترک بسیج شود و همه هماهنگ با هم پیش بروند. برای آنکه این فعالیت‌های جمعی شکل سازمان‌یافته و منظمی داشته‌باشد، هر گروه نیازمند فرد یا افرادی است که از ویژگی‌های تسهیلگری برخوردار باشند و بتوانند فرآیند تعامل در محله را به وجود آورده با افزایش مشارکت مردم در توسعه محله احتمال موفقیت این گروه را تضمین کنند. چنین فرد یا افرادی همواره توجه دارند که مردم یک محله ارزشمندترین منبع برای توسعه همه‌جانبه آن محله محسوب می‌شوند و با بهره‌گیری از فنون و روش‌های ارتباط مؤثر با مردم و نیز روش‌هایی که تعامل میان مردم محله را افزایش می‌دهد، می‌توانند فعالیت‌های گروهی را در بین اعضای یک محله تسهیل کنند.
بخش اول مقاله­ حاضر، علاوه بر تعریف مفاهیم تسهیلگری و بررسی نقش تسهیلگران در جلب مشارکت مردم در توسعه محله، به ویژگی‌های نگرشی، مهارتی و دانشی یک تسهیلگر می‌پردازد و در واقع به این پرسش پاسخ می‌دهد که تسهیلگر کیست و از چه روش‌هایی در تسهیلگری بهره می‌جوید. همچنین روش‌هایی را معرفی می‌کند که تسهیلگر برای تقویت تعامل در گروه، انجام فعالیت‌های گروهی، حل تعارض در گروه و تضمین موفقیت گروه نیاز دارد. در بخش دیگری از این مقاله به برخی از اشتباهات رایج در تسهیلگری در محله پرداخته خواهد شد و در واقع به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که تسهیلگر چه کسی نیست؟ در هر بخش، تلاش می‌شود که ارتباط مفهومی لازم با اصول اولیه تعریف شده برقرار شود.

محله؛ مفهوم و ویژگی‌های آن در شهرهای امروزی

شهرها به عنوان پیچیده‌ترین مصنوعات بشری و سامانه‌های یکپارچه زیستی از اجزاي گوناگونی تشکیل یافته‌اند که در تعامل با یکدیگر یک کلیت واحد را به وجود می‌آورند. «محله» قسمتی از شهر است که از یک ساختار همگن کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی تشکیل شده‌است. محله همواره به عنوان بخش مهمی از ساختار شهرها دارای کارکردهای گوناگون بوده، اما امروزه و به‌ویژه با مطرح‌شدن مفاهیم جدیدی چون مشارکت مردمی و توسعه پایدار شهری که به یکی از مهم‌ترین اهداف مدیران شهری بدل شده‌است رویکرد و توجه به محله نسبت به گذشته دچار تغییر شده‌است. هدف از این نوشتار، بررسی مفهوم و ویژگی‌های محله در شهرهای امروزین است. نگارش مقاله به صورت اسنادی و توصیفی تحلیلی و بر مبنای مطالعه معتبرترین منابع مرتبط انجام گرفته‌است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد محله، به مثابه کوچک‌ترین واحد سازمان فضایی شهری، نقشی اساسی را در پایداری شهری ایفا نموده و از این رو، توجه و تأکید بر آن، در حال حاضر، از جایگاه ویژه‌ای در برنامه‌های توسعه شهری برخوردار است.

سرمایه‌های مکانی و برنامه‌های زیست‌محیطی در سطح محله

محیط‌گرایی شهری یکی از مباحث بنیادی در حوزه تحقیقات شهری دوره معاصر است که به موضوع سیاست‌ها و برنامه‌های زیست‌محیطی در شهرها می‌پردازد و در واقع پیوندی علمی، برنامه‌ای و اجرایی میان شاخه‌های علمی برنامهریزی شهری، جغرافیا و محیط زیست پدید آورده‌است. این جریان آکادمیک و حرفه‌ای، به اهمیت ارتباط میان حوزه شهروندی، اجتماعات کوچک و محیط‌گرایی، از یک سو، و سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌های اجرایی ویژه این حوزه از سوی دیگر، میپردازد. این مقاله، با تأکید بر این جریان، درصدد یافتن پاسخ‌های متفاوت، از آنچه تاکنون طرح شده، به پرسش‌هاي زير برآمده است:
سرمایه مکانی چیست؟ قدرت این سرمایهها در بازساخت اکولوژیک و پایداری محله‌های شهری چگونه است؟ سرمایه‌های مکانی محله‌های شهری چه جایگاهی در سیاستگذاری‌ها و برنامه‌های زیست‌محیطی شهر دارند؟ این مطالعه اسنادی تحلیلی، مبتنی بر مشاهدات میدانی در سطح محله‌های برخی از شهرهای کانادا و اسناد و گزارش‌های کتابخانه‌ای و اینترنتی به نتایجی دست یافته‌است که: برنامه‌ریزان شهری، با همکاری متخصصان محیط زیست و مسئولین دولت محلی، می‌توانند با ارائه راهکارهای قابل اجرا و سازگار با فرهنگ بومی و مبتنی بر مکان (خیابان‌بندی، حمل‌ونقل، بازارها، اصلاح بازساخت فیزیکی و ایجاد فضاهای محله‌ای پایدار) کنترل و ارتقاي کیفیت زندگی و محیط زیست آنها را به خود ساکنین واگذار کنند. با آشنایی و شناخت ساکنان هر محله از اصول، نظامات، تعهدات، مدیریت و اجرای برنامه‌ها، آنها در عرصه کار قرار می‌گیرند و به طور مستقیم آن را به پیش می‌برند. در واقع، این سیاست شهری، مردم مشتاق توسعه و بهبود زندگی و محیط زیست را در قالب شبکه‌هایی از گروه‌های محله‌ای، سازمان‌ها و ادارات مدیریت شهری و محلی منسجم میسازد تا به بهسازی، سرزندگی و رونق محله خود بپردازند.

کند و کاوی در باب ناکارآمدی شیوه‌های موجود تأمین منابع مالی در بافت‌های فرسوده و ارائه راهکارهای جدید

در تبیین علل زوال‌پذیری بافتهای شهری و تبدیل آنها به بافت‌های فرسوده نظریه‌های مختلفی وجود دارد که هر یک از آن به عامل پديدآورنده فرسودگی از زوایا و مناظر مختلف پرداخته‌اند. یکی از این نظریه‌ها نظریه «فیلترینگ» است. مطابق نظریه فیلترینگ، جابه‌جایی و تحرک مکانی در بافت‌های مسکونی و شهری امری طبیعی است؛ عدهای از سکنه به دلایل مختلف از نقطه قبلی به نقاط دیگر کوچ می‌کنند و عدهای کم‌درآمدتر جای آنان را میگیرند. این پدیده امری خودبه‌خودی است که از آن گریزی نیست. اما نکتـه مهم این اسـت که می‌تـوان جلـوی تأثيرات منفی فیلترینگ را گرفت تا بافت‌های قدیمی در جریان فعل و انفعالات خودبه‌خودی دچار فرسودگی شدید نشوند.

فضا و محله در نظریه‌های جامعه‌شناسی

ارتباط بین شهرنشینی و مدرنیته ارتباطی ناگسستنی است به‌طوری که برخی «تجربه مدرنتیه» را با شهرنشینی برابر دانسته‌اند (تاجبخش، ۳۱:۱۳۸۷) از اینرو، بیشتر متفکرانی که قدم بر ساحت تحلیل مدرنیته و دنیای سرمایه‌داری گذارده‌اند خواه ناخواه به تأمل در مفهوم شهر و شهرنشینی پرداخته‌اند. جامعه‌شناسی نیز، به اقتضای موضوع کارش، به‌طور وسيع با این مفهوم سروکار پیدا کرده است و جامعه‌شناسان، در یک طیف گسترده، با تحلیلی کلان‌نگر مثل تحلیل طبقاتی شهر تا تحلیلی خردنگر شامل فضاها و محلات شهری و شهروندان در این زمینه ایده‌پردازی‌ها کرده‌اند. این مقاله درصدد است تا با تحلیل و کنکاشی نظری در آرای برخی جامعه‌شناسان کلاسیک (مارکس، وبر، دورکیم، زیمل) و متأخر (گیدنز، هاروی، هالبواکس…) به بررسی این موضوع بنشیند که فضا و محله چه جایگاهی در نظام اندیشگی متفکران مورد بررسی داشته و آنها چه نوع استدلالی را در مسیر این عطف توجه یا بی‌توجهی ارائه داده‌اند. در نتیجه چنین تحلیلی مشخص خواهد شد اهمیت مناطق و فضاها و محله‌هاي شهری، چه در مباحث نظری جامعه‌شناختی پیرامون شهر و چه در عرصه چاره‌جویی برای حل مسائل و آسیب‌های اجتماعی در شهرها، دو چندان شده است. قبل از دهه ۱۹۸۰، تصور می‌شد که حل مسائل اجتماعی صرفاً در گرو تغییرات کلان اجتماعي‌‌ سیاسی است و مسائل، مشکلات و آسیب‌های اجتماعی در شهرها نیز جز از همین طریق قابل حل نخواهند بود. اما رفته‌رفته این گفتمان گسترش یافت که فضاها و محله‌ها از ویژگی‌های ممتازی برخوردارند و هویت‌های متمایزی برای ساکنان خود می‌آفرینند و با مسائل اجتماعی کمابیش مجزایی نیز مواجه هستند. اين ديدگاه به‌تدريج تثبيت شد كه براي حل مسائل شهري بايد به پژوهش و سياستگذاري بر اساس ويژگي‌هاي منطقه‌اي و محلي روي آورد و در چنين فضايي بود كه حتي جنبش‌هاي اجتماعي محله‌محور ظهور كردند كه هدف آنها برجسته كردن مسائل و مشكلات محله‌ها و تأثيرگذاري بر فرآيند مديريت آنها بود.

نگرش‌هایی تحلیلی در توسعه محله‌ای

مفهوم توسعه محله‌ای قدمتی چند ده‌های در علوم اجتماعی دارد. اما ارتباط مستقیم این مبحث با مفاهیم شهرسازی، از یکسو، و مسائل و پیچیدگی‌های زندگی انسان شهرنشین امروزی، از دیگر سوی، باعث شده تا مبحث توسعه محله‌ای همچنان جذابیت‌های خود را نزد کارشناسان و نظریه‌پردازان حفظ کند. صرفنظر از ارتباط معنادار توسعه پایدار شهری با مفهوم توسعه محله‌ای، که از آن به عنوان توسعه محله‌ای پایدار یاد می‌شود، توسعه اجتماعات محلی به خودی خود دارای مبانی و مفاهیم گسترده‌ای است که شرح و بيان آنها در کتب و متون متعدد علمی منتشر شده است. این نوشتار بر آن است تا از طریق برجسته‌سازی نگرش‌های جامع و امروزین پیرامون توسعه اجتماعات محلی، مبانی نظری و مفاهیم جاری در مبحث توسعه محله‌ای و چالش‌ها و انتقادات مطرح در این زمینه را- هرچند به صورت خلاصه مرور نماید.

اهمیت پرداختن به موضوع حس جمعی در طرح‌ها و پژوهش‌های توسعه محله‌ای

رشته توسعه محله‌ای (توسعه جماعتی) به تازگی مورد توجه محافل علمی و دانشگاهی ایران قرار گرفته و تعدادی پژوهش و پایان‌نامه در چارچوب ادبیات و مفاهیم این رشته پیشرو انجام و منتشر شده‌است. بیشتر پژوهش‌هایی که در ایران در باب توسعه محله‌ای انجام شده‌اند بر دو مقوله اساسی این رشته، یعنی مشارکت و توانمندسازی، تمرکز داشته‌اند و ضلع سوم مثلث توسعه محله‌ای، یعنی حس جمعی، کمتر مورد توجه قرار گرفته‌است. حس جمعی عبارت است از نوعی احساس تعلق و یکپارچگی با سایر اعضاي جمع که مفهوم انتزاعی محله بر مبنای آن شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، صرف همجواری باعث ایجاد محله نمی‌شود، بلکه محله اضافه بر موقعیت مکانی بر مبانی احساس عضویت، تأثیرگذاری، برآورده‌سازی نیازها و پیوستهای عاطفی است که شکل می‌گیرد. مقاله حاضر در پنج بند اصلی به تعریف‌های ارائه شده برای حس جمعی، مؤلفه‌های اساسی حس جمعی، اهمیت مفهوم حس جمعی در طرح‌های توسعه محله‌ها، تأثیر توسعه محلی بر مشارکت و توانمندسازی و در نهایت معرفی مقیاس‌های معتبر برای اندازه‌گیری حس جمعی می‌پردازد.

مروری بر مفاهیم نظری و تجارب جهانی توسعه محله‌ای پایدار

توجه به مباحث توسعه پايدار محله‌اي، هر چند به ريشه‌هاي نظري مفهوم توسعه پايدار در اواخر دهه ۸۰ ميلادي بر مي‌گردد، ليكن مي‌توان آن را با توجه به نگرش ويژه به سلول‌هاي كوچك عملكردي شهر (در قالب اجتماعات محله‌اي)، مفهومي جديدتر محسوب كرد. الگوي توسعه محله‌اي در قالب نگرش‌هاي سنتي در شهرسازي سابقه‌اي ديرينه دارد. در دوره‌هاي متأخر، بهويژه در نيمه دوم قرن بيستم، بسياري از نظريه‌پردازان شهري، به‌خصوص در چارچوب مكتب محيط‌گرايان فرهنگي، رويكرد مجدد به بازآفريني كاركردهاي «محله مقياس» را مورد تأكيد قرار دادند. اين توجه مجدد هر چند با بازآفريني كاركردهاي نوين براي اجتماعات محله‌اي (هم در حوزه كالبد محيط و هم روابط انساني) توأم بود، به دليل تغييرات شگرف صورت گرفته در جامعه معاصر، داراي ابعاد و ويژگي‌هاي كاملاً متمايزي است. در اين مقاله، با توجه به ادبيات نظری مرتبط با توسعه پايدار محله‌اي در سال‌های اخیر، تلاش شده‌است زمينه‌هاي بروز و گسترش اين مفهوم در تئوري‌هاي توسعه شهري بررسی شده و با اشاره به برخي مصداق‌هاي كاربردي وجوه مختلف اين مفهوم ارائه شود. با توجه به اهمیت این رویکرد، هم چنین ابعاد ساختاري آن با اشاره به تجارب جهاني و نتايج تحقيقات انجام شده به شكل جامع مطرح و پيش‌نيازهاي اساسي مورد نياز جهت تحقق و دستيابي به اهداف اين رويكرد نیز ارائه شده است.

اجتماع محلی محله/ آلن جرارد بورکی، ترجمه محمد تقی‌زاده مطلق

واژه و مفهوم COMMUNITY در اصل مربوط به دانش جامعه‌شناسي است كه براي تفكيك جامعه‌هاي كوچك سنتي (روستايي و محله‌اي) در برابر جامعه مدرن و كلان (SOCIETY) و مقايسه آنها به كار مي‌رود. اما در چند دهه اخير اين مفهوم اهميت و كاربرد وسيع‌تري در حوزه جامعه‌شناسي خرد، برنامه‌ريزي و طراحي و مديريت شهري پيدا كرده است. در زبان فارسي در برابر اين مفهوم واژه‌هاي گوناگون مثل جامعه محلي، اجتماع، جماعت، اجتماع محلي، باهمستان، باهمبود و محله به كار رفته است، ولي شايد بتوان گفت كه در حوزه علوم اجتماعي برابر نهاد «اجتماع محلي» گوياتر و جاافتاده‌تر است و در حوزه برنامه‌ريزي و طراحي شهري واژه «محله» بسيار به آن نزديك است و همخواني زيادي با بار تاريخي و فرهنگي محله در شهرسازي و جامعه‌شناسي شهري ايران دارد. بنابراين در ترجمه اين مقاله، با توجه به رويكرد و محتواي آن، از واژه‌هاي «اجتماع»،«اجتماع محلي» و «محله» به عنوان مفاهيم مشترك و همپوشان استفاده شده است.

نگاهی به داستان جنگ حیدری و نعمتی در شهرهای ایران

یکی از ویژگی‌های اجتماعی‌فرهنگی در تاریخ شهرسازی و شهرنشینی ایران پیدایش و رواج جنگ‌ها و کشاکش‌های محله‌ای است، به طوری که در بسیاری از شهرهای ایران محله‌ها به دو دسته رقیب و جدا از هم تقسیم می‌شدند. این پدیده از نظر تاریخ اجتماعی ایران و جامعه‌شناسی شهری بسیار اهمیت دارد که به طور پراکنده به آن پرداخته شده ولی نیاز به پژوهش‌های جامع‌تر و امروزی‌تر دارد. در اینجا، به منظور آشنایی کلی با این موضوع، مقاله‌ای از کتاب «دایره‌المعارف فارسی» نقل می‌شود که سرنخ‌هایی از این پدیده شگفت به دست می‌دهد.

نگاهی به شهرک آپادانا (شهرکی که می تواند یک باغشهر خوب باشد)

شهرك آپادانا از نسل دوم شهرك‌هاي كلانشهر تهران است كه در اواخر دهه ۱۳۵۰، با گرته‌برداري از الگوي باغشهرها و واحد همسايگي، ساخته شده‌است. ويژگي بسيار خوب اين شهرك تركيب هوشمندانه ساختمان‌ها با انبوه فضاهاي سبز و باز است كه سيمايي طبيعي، نيمه‌وحشي و پرجاذبه به كالبد سنگين و سيماني آن بخشيده‌است. اما كمبود چشمگير و حيرت‌انگيز شهرك، از نظر طراحي شهري، عدم اجراي مكان‌هاي تعريف‌شده براي «پاركينگ» است كه، بر خلاف اصول اوليه طراحي باغشهرها، سازمان فضايي شهرك و جداسازي مطلوب فضاهاي سواره و پياده را درهم ريخته‌است.
آشنايي با كيفيت زندگي روزمره در اين شهرك‌ها و درسآموزي از تجربه‌هاي خوب و بد آنها يكي از روش‌هاي كارآمد براي شهرسازان، برنامه‌ريزان اجتماعي و مديران است تا بتوانند سرنوشت بهتري را براي بهبود محيط‌هاي مسكوني در حال و آينده رقم زنند.

نقش و جایگاه مجموعه‌های تاریخی ‌فرهنگی در توسعه محله (مطالعه موردی: دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز)

مفهوم توسعه در قالب عام رویکردی است که همواره در ساحت‌های گوناگون علمی، پژوهشی و اجرایی مورد توجه قرار گرفته است؛ لیکن آنچه که توسعه را از مفهوم رایج و تاریخی خود متمایز می‌سازد همراهی توسعه با توجه به اتفاقات روی داده در محل یا توسعه زیست‌بوم (ECODEVELOPMENT) است. در رویکرد جدید، توسعه مبتنی بر توانمندي‌هاي منطقه‌اي با بهره‌برداری عقلایی از فناوری‌های جدید در راستای حفاظت از توانمندی‌ها و قابلیت‌های زیست‌محیطی، تاریخی و فرهنگی است. نگاه به توسعه‌های شکل‌گرفته در شهرسازی‌های سنتی نیز اهمیت توجه به این موضوع را آشکار می‌سازد؛ توسعه در گذشته، نمادی کامل از توسعه زیست‌وم بوده است؛ به گونه‌ای که تمامی عناصر شهر همانند محله، زیرساخت‌ها، گذربندی، دسترسی‌ها و مفاهیمی از این قبیل بر پایه توجه به عناصر طبیعی و محیطی، فرهنگ و اجتماع شکل می‌گرفته است.
محله اساسی‌ترین عنصر زنده شهری است که واسطه تعامل شهر با شهروندان شمرده می‌شود. بدیهی است هر مؤلفه‌ای که در ارتقای کیفیت و پویایی آن مؤثر باشد میتواند نقشی تعیین‌کننده در بالابردن کیفیت زندگی شهروندان ایفا کند. پژوهش حاضر سعی در پاسخ‌یابی به این سؤال بنیادی ندارد که نقش و جایگاه مراکز و مجموعه‌های تاریخی در توسعه محله در مفهوم جدید آن چیست و چگونه موضوعیت می‌یابد. در فرضیه اولیه اینگونه به نظر می‌رسد، با توجه به تعاریف مذکور از مفهوم توسعه و مؤلفه‌های آن، مراکز تاریخی در بالا بردن مؤلفه‌های توسعه از قبیل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نقش مستقیم و روشنی دارند. برای این منظور با گزینش رویکرد استقرایی و برای یافتن مؤلفه‌های کیفی تأثیرگذار در توسعه محله، مجموعه خانه‌های تاریخی محله مقصودیه تبریز انتخاب گردید که در حال حاضر به عنوان دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز مورد بهره‌برداری قرار میگیرند. مؤلفه‌های کیفی توسعه تأثیرگذار در محله‌هاي تاریخی با اتکا بر مطالعات میدانی و کتابخانه‌ای شناسایی شده است.

رویکرد سیستمی به اقتصاد محله (مطالعه موردی محله شارق)

در میان مباحث شهری، اقتصاد یک محله فرسوده در منطقه مرکزی شهر با کاربری غالب مسکونی، با هیچ یک از روش‌های یک‌بعدی حتی اقتصاد شهری قابل بررسی نیست. نگرش اقتصادی به موضوعات شهری همان کاستی‌ها را با خود دارد که در موضوعات به ظاهر صرف اقتصادی از قبیل تورم، اشتغال و تولید نیز با آنها مواجه است. بخش عمده‌ای از این ضعف‌ها به کشیدن خط مرز بین عوامل غیرمؤثر و عوامل تأثیرگذار برمی‌گردد. فرض ثبات سایر عوامل، که در تحلیل‌های اقتصادی معروف است از همان ابتدا مورد نقد اندیشمندان اقتصادی و اجتماعی بوده است.
در واقع پیچیدگی، چندبُعدی و چندلایه‌بودن موضوعات است که با مقابل قرار دادن آنها، با روش‌های تحلیلی موجود، چنین ادعایی را مطرح می‌كند. اما پیچیدگی پنهان در این موضوع چیست و چه رویکردی برای تحليل آن مناسب است؟ آیا رشته‌های شناخته‌شده علمی و فنون مورد استفاده در آنها از عهده بررسی این قبیل موضوعات برنمی‌آیند؟ خیر. به همین سبب است که در دهه‌های اخیر با پدیده رویکردهای بین‌رشته‌ای یا چند رشته‌ای مواجه هستیم. در اصل، این رویکردها ترکیبی از چند رشته علمی برای تحلیل موضوعاتی هستند که اگر با یک نگرش به آنها پرداخته شود (در بیشتر مواقع)، نتایج غیرقابل انتظاری به دست می‌آید. تحلیل سیستمی در رأس این رویکردها قرار دارد. رویکرد سیستمی، که محصول نگرش کل‌گرایانه به هستی و پدیده‌های آن است، تاریخی طولانی دارد که به کنکاش‌های کلنگرانه ارسطو از عالم هستی بازمی‌گردد. در مقابل رویکرد جزئینگر با حذف ارتباط‌های به ظاهر نامؤثر به اجزای تأثیرگذار می‌پردازد. البته قرار نیست به آسیب‌شناسی این دو رویکرد پرداخته شود تنها به این نکته اشاره می‌شود که موضوع مورد بررسی باید روش کار را تعیین نماید، نه محقق، کارشناس، کارفرما، سازمان و غیره.

معرفی کتاب: باغ، پارک و طراحی پردیس شهری

کتاب باغ، پارک و طراحی پردیس شهری که کتابی الکترونیکی است، در حوزه طرح‌هاي معماري، معماري منظر و طراحي شهري محيطي است. نگارنده ضمن مرور و معرفي برخي از پارك‌هاي مطرح دنيا و باغ‌ها و پارك‌هاي ايران، آراي و نظريه‌هاي خود را بر اساس تجربه‌هاي طرحهاي متعدد خويش ارائه کرده است.
با توجه به نگرش وسیع و عمیق نویسنده می‌توان به برخی از هدف‌های کتاب به شرح زیر اشاره کرد، نخستین هدف كتاب ارائه الگو يا الگوهايي از باغ‌هاي عمومي در مقياس‌هاي شهري است كه در آن ضمن استفاده از تجربيات گذشته به مسائل و نيازهاي جامعه امروز پاسخ گفته، رابطه انسان شهرنشين با طبيعت را برقرار ساخته و فضاي سبزي را مطرح مي‌نمايد كه بتواند در مقابل فشار توسعه شهري و آلودگي‌هاي ناشي از آن مقاومت كرده و مورد استفاده كامل ساكنان شهرهاي بزرگ در حال حاضر و آينده قرار گيرد.

نگاهی به نظام محله‌ای در شهر قدیم یزد

شهر سنتی یزد مجموعه‌ای از محله‌های متجانس و همگن و با هویت بود که اساس آن را روابط و وابستگی‌های مذهبی و شغلی تشکیل می‌داد. از یک سو محله‌ای اقلیت‌نشین زرتشتی و یهودی در گوشه وکنار شهر و در کنار محله‌‌های اکثریت مسلمان‌‌نشین شکل گرفته بود، به طوری که، در سده ۱۱ ه. ق، محله زرتشتیان بزرگ‌ترین محله شهر بود. از سوی دیگر اسامی برخی محله‌های قدیمی شهر بر پایه شغل و حرفه ساکنان استوار بود، از جمله دستبافان، ترمه‌بافان، مسگران، یا صنف حلوایی بیشتر در محله‌‌های خاص خود ساکن بودند…

تدوین چارچوب‌های طراحی فضاهای عمومی با هدف دست یابی به رضایت کاربران )بر اساس بهبود عملکرد اجتماعی و هویت پذیری از شهر)

ساخت جامعه شهری زندگی‌پذیر تلاش پیچیده‌ای است. با افزایش جمعیت شهرنشین دنیا، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، و تأثيرات زیست‌محیطی و اقتصادی اجتماعی نامطلوب ناشی از آن، امروزه تلاش‌های زیادی در جهت ارتقای توسعه پایدار در شهرها، به‌خصوص در سطح محله‌هاي شهری میشود. با ارتقای توسعه پایدار در محله‌های شهری، کیفیت زندگی در آنها افزایش می‌یابد. از این‌رو، کیفیت زندگی ارتباط متقابل با بحث توسعه پایدار دارد. کیفیت زندگی دربرگیرنده معیارهای مختلف کالبدی، اجتماعی و اقتصادی است. با در نظر گرفتن این موضوع، مقاله حاضر به بررسی و تبیین نقش عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی در محله‌های شهری شیراز پرداخته است. به اين منظور، متغیرهای مربوط به کالبد و خصوصیات اقتصادی اجتماعی خانوارها در دو محله شهری کلانشهر شیراز مورد مطالعه قرار گرفته‌است. این محله‌ها به ترتیب در بافت قدیم و بافت جدید کلانشهر شیراز واقع شده‌اند. روش استفاده‌شده در این تحقیق، تحلیلی توصیفی بر اساس مطالعات کتابخانه‌ای و برداشت میدانی است. برای دستیابی به اطلاعات کالبدي و خصوصیات اقتصادي اجتماعی خانوارها از نقشه‌هاي GIS شهر شیراز و پرسشنامه استفاده شده است. نتایج پژوهش، با توجه به متغیرهاي مطالعه‌شده، بیانگر بالا بودن سطح کیفیت زندگی در محله واقع در بافت جدید است.

بررسی کیفیت زندگی در محله‌های شهری (مطالعه موردی: مقایسه تطبیقی چندین محله شهری شیراز)

با رشد همه‌جانبه شهرها و افزایش جمعیت شهروندان، تأمین سرانه‌های استاندارد فضاهای عمومی و در دسترس شهروندان مشکل بوده. برای طراحان ضرورت دارد تا با خلق فضاهای عمومی، که شهر را معرفی می‌نماید، علاوه بر پاسخگویی به نیازهای کاربران، رضایت آنان را از محل سکونتشان تأمین نمایند. پژوهش حاضر در پی چگونگی افزایش حضور مردم در فضاهای عمومی، ارتقاي رابطه معنایی انسان و محیط و بالا بردن سطح توانش‌های محیط است و بر این باور است که افزایش انگیزه برای حضور مردم در فضاهای عمومی در کنار نمایان‌ساختن ویژگی‌های ممتاز شهر و مکان قرارگیری رضایت کاربران را به همراه دارد؛ بدین ترتیب، اساس نظری پژوهش بر مبانی شکل‌دهی به فضا با رویکرد «انگیزه مبنا» استوار است. داده‌های گردآوری شده به روش‌های اسنادی و کتابخانه‌ای به صورت تحلیل محتوا و استدلال منطقی ارزیابی مي‌شود. در پایان الگوهای طراحی در دو قالب بهبود کاربری و هویت‌پذیری از شهر ارائه خواهد شد.

دیوارنگاری یا گرافیتی

دیوارنگاری یا گرافیتی GRAFFITI به تصویر درآوردن نقش‌ها، اشکال، حرف‌ها، نشانه‌ها، نمادها، الگوها و کلمه‌ها بر روی دیوارها در عرصه عمومی گفته می‌شود، دیوارهایی که بتوان از آن به عنوان مکانی برای نوشتن، نقاشی، کنده‌کاری و خط‌کشی کردن استفاده کرد. دیوارنگاشته‌ها هرگونه علامت‌گذاری به حساب می‌آیند که میتوانند در شکل‌های نوشتن ساده حرف‌ها تا نقاشی‌های استادانه ظاهر شوند. دیوارنوشته‌ها از دوران باستان، براي مثال یونان باستان، امپراتوری‌های روم، چین و ایران وجود داشته‌اند. گرافیتی‌ها اشکال مختلف و گوناگونی دارند، از نوشته‌‌های ساده یک کلمه‌ای تا نقاشی‌های بزرگی که بر روی یک دیوار چند متری کشیده شد‌ه‌اند، همه آنها روش‌هایی هستند که یک هنرمند خیابانی استفاده می‌کند تا حرف خود را به شهروندان با نگاه‌های مختلف بزند. گرافیتی‌ها اغلب خیلی ساده، اما بسیار تأثیرگذار هستند…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *