بوشهر: قطب جنوبی دیپلماسی ایران
بوشهر: قطب جنوبی دیپلماسی ایران
بهروز مرباغی
«سال ۱۸۱۲ . . . کار مدیران محلی و دلالها از بین رفت و عنوان نماینده مقیم و نمایندگان محلی مرسوم، و وضع کار تمام دستگاهها سیاسی شد».(۱)
این جمله از آن «لرد کرزن» است که حدود ۱۲۵ سال پیش ایران را دور زده و از جمله بوشهر را دیده و اوضاع و احوال آنجا را سنجیده است. تمام بنیه و بنیان تجاری کمپانی هند شرقی انگلیس در برههای از زمان تبدیل به اندام سیاسی میشود و عنوان «نمایندگی مقیم» را مییابد. و دلالهای محلی تبدیل به کارمندان نمایندگی سیاسی میشوند.
بدین ترتیب تاسیس نمایندگی سیاسی- کنسولگری- انگلستان در بوشهر به ۱۹۷ سال پیش برمیگردد. و به لحاظی شاید نخستین سازمان سیاسی خارجی- به تعریف دقیق دیپلماتیک آن- همین کنسولگری باشد. گو اینکه در دههها و سدههای قبل دولتهای دیگر اروپایی دفاتر و سازمانهای مقیم در بوشهر داشتند و عملا نمایندگی دولت خود را داشتند، ولی در مکاتبات و مراودات، این عنوان را به خود نگرفتند و یا اعلام نکردند.
اروپاییها میآیند!
پرتغالیها در قرن شانزدهم در بوشهر دفتر و تشکیلات زدند و در «ریشهر» برای خود قلعهای ساختند (یا بقایای قلعه باستانی را بازسازی کردند). پرتغالیها در سال ۱۶۲۲ میلادی همزمان با اخراجشان از جزیره هرمز از بوشهر نیز بیرون رفتند. تشکیلات پرتغالیها دقیقا وظایف نمایندگی سیاسی را عهدهدار بود و با استناد به این قدرت به تجارت خود سامان میداد. اما پرتغالیها هرگز نتوانستند با متن جامعه ایران ارتباط گسترده برقرار کنند و به همین خاطر حضور و غیبت آنها در ایران صرفا تابعی بود از موقعیت سیاسیشان در عرصه بینالمللی. هر وقت در عرصه بینالملل راه افول میپیمودند، از صحنه عملیات تجاری در ایران نیز محو میشدند. بدین ترتیب در نیمه دوم سده نوزده، «غرور پرتغالیها از بین رفت و دیگر نام آن کشور در میان نیست و مگر چند قطعه توپهای پوسیده و برجهای فروریخته، اثری از آنها دیده نمیشود»(۲).
هلندیها هم از دولتهایی بودند که قبل از حضور مستمر انگلیسیها در بوشهر، دفتر و دستک در این منطقه داشتند و سیادت میکردند. اما حضور این دولت در آن سالها، بیشتر در جزیره خارک بود نه بوشهر. هلندیها با تشویق حضور «کارملی»ها در بوشهر و ایجاد امکانات برای زندگی و تبلیغ مذهبی آنها، حضوری پررنگ در بوشهر داشتند. ولی به گفته «ویلم فلور» هرگز طرح دراز مدت و کاملی برای حضور در منطقه نداشتند و به همین خاطر پس از شکست از میرمحنا در اواسط قرن هیجده، صحنه را ترک کردند و فقط پس از حدود ۱۵۰ سال، در اواخر سده نوزدهم دفتر سیاسی خود را در بوشهر راهاندازی نمودند.
شهر سیاسی
بوشهر در دوران اوج شکفتگی خود، پذیرای بیش از ۱۰ کنسولگری و نمایندگی خارجی بود. متاسفانه مکان و محل استقرار این نمایندگیها، به دقت، در اسناد موجود نیامده و فقط حدود محل استقرارشان را میشود دانست. البته به جز تشکیلات انگلیسیها که تقریبا تمام اطلاعات لازم را در اختیار داریم. از اسناد موجود میشود دانست که کشورهای زیر حداقل در مقطع چرخش قرن نوزده به بیست، در بوشهر نمایندگی و حضور سیاسی داشتهاند: روسیه، آلمان، فرانسه، آمریکا، انگلستان، بلژیک، کویت، ارمنستان، هلند، نروژ، عثمانی
***
دمدستترین منبعی که از این نمایندگیها خبر میدهد، گزارشهای روزانه بالیوزگری انگلستان در بوشهر است که در خلال گزارشهای روزانه خود، اخبار این نمایندگیها را هم نقل میکند، مثلا:
* «در روز ۲۱ نوامبر، مسيو پاسك «PASSEK» ژنرال كنسول روسيه در بوشهر، به منظور مشايعت از دوستش كه عازم بمبئي بود، با يك فروند قايق بادباني با پرچم كنسولي و تعدادي اسكورت قزاق از محل اقامتش، رهسپار لنگرگاه بيروني شد، و بر عرشه كشتي پستي سريعالسير تجاری
«Fast Mail Steamer» قدم گذاشت. مادام كه كشتي فوق در لنگرگاه مستقر بود، نامبرده و دو نفر از همراهانش در آن به سر ميبردند و آنگاه به محل اقامتش مراجعه كرد» (۳).
* «در شب ۲۴ اوت در منزل مسكوني عربي به نام نجف بن غالب، نماينده شيخ كويت در بوشهر، سرقتي به وقوع پيوست» (۴).
* «ميرزا حسين، مترجم كنسولگري آلمان، به دو يا سه نفر از اهالي بوشهر گفته است كه قرارداد بين خط كشتيراني هامبورگ- امريكا و نمايندهشان، وانكهوس و شركاء نشان ميدهد كه اين خط آماده است تا بابت سه سال فعاليت كشتيراني در خليج فارس، مبلغ ۳ میلیون مارك ضرر متحمل شود».(۵)
* «دكتر ليستمان، كنسول آلمان، در روز ۱۴ رهسپار تهران شد تا به عنوان مترجم اول سفارت آلمان در تهران انجام وظيفه نمايد.» (۶)
* «موسيو وافلرات كه به تازگي به عنوان مديركل گمركات منصوب شده است. در روز ۱۹ فوريه با كشتي «مظفر» وارد محل مأموريت خود گرديد.» (۷)
* «ظاهراً تيكران ملكم به عنوان نماينده ايالات متحده در بوشهر، راجع به مخالفت روحانيون با نصب ناقوس در كليساي ارامنه به وزير مختار امريكا شكايت كرده است، زيرا چند روز قبل حكمران از وزارت امور داخله تلگرافي دريافت كرد مبني بر اين كه با وساطت وزير مختار امريكا به ارامنه بوشهر اجازه داده ميشود تا در كليساي خود ناقوس نصب كرده و آن را به صدا درآورند. لذا اين ناقوس در روز چهاردهم در ناقوسخانه كليسا نصب گرديد.» (۸)
* «ظاهراً دولت بلژيك در نظر دارد يك نفر را به عنوان كنسول در بوشهر منصوب كند. از اين رو وزارت امور خارجه در بروكسل به اداره كل گمركات نامه نوشته و خواستار كسب اطلاعاتي راجع به آقاي «اس. ژوزف براسو» شده كه متقاضي اين سمت شده است».(۹)
* «كشتي « اوريسلان» در روز ۱۸ فوريه وارد بوشهر گرديد و مادام شالون همسر نايب كنسول فرانسه را به بوشهر آورد» (۱۰)
* «در شب ۲۸ آوريل به كنسولگري فرانسه كه در محله جفره بوشهر قرار دارد تيراندازي شد.» (۱۱)
* «سالروز تولد اعليحضرت هاكون هفتم پادشاه نروژ در روز سوم ماه جاري جشن گرفته شد و به همين مناسبت دكل پرچم نمايندگي سياسي انگلستان آذينبندي گرديد و معاون اول نماينده سياسي- در غياب نمايندگي- از نايب كنسولگري نروژ ديدن كرد.» (۱۲)
* «آقاي واسموس، كنسول جديد آلمان در روز ۲۹ مارس با كشتي كسري وارد بوشهر گرديد.(۱۳)
***
گزارشها نشان میدهند که نمایندگیهای سیاسی دولتهای خارجی در بوشهر، کاملا فعال و پر تحرک بودهاند. طبیعی است که تداوم و رنگ حضور انگلستان از بقیه دولتها بیشتر بود که دلایل مشخص تاریخی و سیاسی دارد.
عمارتهای سیاسی شهر دریایی
از اسناد موجود به نشانی سه کنسولگری در بوشهر دسترسی وجود دارد: انگلستان، عثمانی و فرانسه. به نقل شفاهی از دکتر عبدالکریم مشایخی، رئیس بنیاد بوشهرشناسی، میتوان گفت که اسنادی دال بر موقعیت و نوع معماری کنسولگری هلند نیز وجود دارد که احتمالا در آینده نزدیک منتشر خواهدشد.
درمورد کنسولگری فرانسه همینقدر میدانیم که این نمایندگی در جفره قرارداشته. بیرون از بافت تاریخی شهر در کنار دریا. این منطقه الان نشان و اثری از عمارتی قدیمی ندارد و اینکه ساختمان کنسولگری کجا بوده به دقت معلوم نیست.
اما در این میان، «برادلی پیت» در کتاب خود به نام «از خلیج فارس تا دریای خزر از طریق ایران» که گزارش سفر او در اوان جنبش مشروطه خواهی است، و در سال ۱۹۰۹ در لندن چاپ شده است، تصویر بسیار زیبایی از ردیف برخی ساختمانهای سیاسی در بوشهر میدهد:
« نخستین بار که کشتی به لنگرگاه نزدیک میشود، از برابر ساختمان نمایندگی سیاسی انگلستان در محله «سبزآباد» واقع در شش مایلی شهر بوشهر می گذرد، آنگاه عمارت های زیبای تلگراف شرکت هند و اروپ واقع در محله ریشهر را پشت سر میگذارد. روزگاری قلعه قدیمی پرتغالیها در ریشهر برپا و برقرار بود، اما اکنون تنها آثاری از این قلعه برجای مانده است. کشتی که بیشتر و بیشتر به شهر نزدیک میشود، عمارتهای قونسولگری آلمان و روسیه پدیدار میگردند. قنسولگری روسیه عمارتی است زیبا که در دو طرف آن برجهایی بنا شده و بر روی هریک از این برج ها پرچم آن کشور با رنگ های شاد خود با نسیم در جنبش و اهتزاز میباشد. کمی بیشتر که کشتی به لنگرگاه نزدیک میشود عمارت ژنرال قنسولگری انگلستان که مشرف بر دریا واقع شده، نمایان میگردد. چوب پرچم این عمارت از کلیه ساختمانهای بومی اطرافش بلندتر و مرتفعتر است.» (۱۴)
کنسولگری عثمانی، که «شهبندر» نامیده میشد، در دو عمارت مستقر بوده. یکی در نزدیک آبانبار قوام در کنار ساحل، تقریبا روبروی ژنرال کنسولگری بریتانیا، دیگری در داخل بافت در محله شنبدی و روبروی حسینه کازرونی. عمارت اول، سالها و سالها پیش از بین رفته بود و خاطرهای از آن نیست، ولی عمارت دوم، که شاید بیشتر حکم «رزیدنس » داشته، تا سال ۱۳۸۲ سرپا بود که بدلیل عدم توجه اولیاء امور و نبود بهرهبردار مستقر در آن، بالاخره در همین سال فرو میریزد یا فرو میریزانند و خاطرهاش به تاریخ میپیوندد. الان، تکههایی از ارسی و درو پنجرههای این عمارت در بنیاد بوشهرشناسی نصب و به یادگار مانده است.
انگلیسیها
اصلیترین عمارتها، متعلق به نمایندگی سیاسی بریتانیا است که خوشبختانه اطلاعات تقریبا منسجم درباره آن هم وجود دارد.
بریتانیاییها، عمدتا در دو عمارت مستقر بودهاند. یکی در دل بافت تاریخی و دیگری در بیرون از آن در «سبزآباد». نخستین استقرار انگلیسیها در عمارت و بنای اول است و بعدها در نیمه دوم قرن نوزده عمارت سبزآباد را میسازند و سالها به عنوان رزیدنس مورد استفاده قرار میگیرد، ضمن اینکه مدتهایی طولانی نیز به عنوان کنسولگری عمل میکرده است. به همین خاطر، گاه اغتشاشی در تبیین عملکرد این دوبنا بوجود میآید و برخیها عمارت سبزآباد را عمارت کنسولگری و عمارت شهری را نایب کنسولگری مینامند، در حالی که معماری عمارت سبزآباد نمیتواند معماری کنسولگری باشد و غلبه فضاهای نیمه باز در آن نشانه خواست کارفرما بر معماری خصوصیتر و آزادتر از معماری فضای عمومی کنسولگری است و در غالب سفرنامهها نیز از عمارت شهری به نام «ژنرال کنسولگری» یاد میشود. در این نوشته از این دو عمارت به نام عمارت شهری و عمارت سبزآباد نام خواهم برد.
عمارت شهری
مشخصات عمومی عمارت شهری:
تصویر کرزن از این بنا چنین است: «عمارت بزرگی است دارای دو حیاط و جلو دروازه آن همیشه نگهبانی هندی ایستاده است.» (۱۵). دکتر عبدالکریم مشایخی، تصویری تقریبا کامل از این بنا میدهد. او این تصویررا به «بنای جدید» متصف میکند، که قاعدتا همان عمارت شهری است در دوره کمال خود:
«عمارت جدید دارای ساختمان مستطیل شکل به طول ۲۰۰ متر و عرض ۱۰۰ متر و شامل سه حیاط تو در تو بود. اتاقها در چهار طرف بنا در دو طبقه قرار داشتند که هم از طرف کوچه و هم از سمت حیاط اصلی، توسط راهروها و ایوانهایی (طارمههایی) محاط شده بودند.
دالان ورودی بنا در زمان آبادانی بنا دارای دو در داخلی و خارجی بود و در این دالان برای استقرار و استراحت نگاهبانان دو اتاق کوچک روبروی هم وجود داشت. بر بالای سردر بنا آرم مخصوص دولت بریتانیا خودنمایی میکرد و برپشت بام ساختمان و بر بالای سکوی پلکانی، پرچم انگلیس برافراشته میشد. این پرچم غیر از علم کوتی بود که پایه آن روبروی زمین یا به قول انگلیسیها بر روی خاک ایران قرار داشت.
در اطراف حیاط اول و در طبقه اول، سالنهای بزرگ، انبارها و اتاقهای هشتی قرار گرفته و در طبقه دوم اتاقهای مجللتر جهت سکونت ماموران انگلیسی در نظر گرفته شده بود. سالن رقص، بیلیارد و سالنهای پذیرایی و دفتر نماینده مقیم یا کنسول در این طبقه بود. حیاط اول به دو حیاط دیگر، یکی در قسمت شمالی و دیگری در قسمت غربی میپیوست. حیاط شمالی به دو در ختم میشد یکی به طرف شمال و دیگری به طرف غرب که در انتهای غربی، بهداری انگلیسیها قرار داشت.» (۱۶) دکتر مشایخی از کلیسای کوچکی در قسمت شرقی حیاط ساختمان یاد میکند، «کلیسای کوچکی به نام کلیسای ظهور عیسی مسیح». . . «که هنوز هم قسمتهایی از ویرانههای آن موجود است. . . . این کلیسا در سال ۱۹۱۱/ ۱۳۳۰ ق. توسط نورمن شارپ انگلیسی تاسیس شد».(۱۷)
این عمارت، به اعتراف غالب بازدیدکنندگان، در موقعیت شهری ممتازی قرار داشته است. در جبهه غربی بوشهر که «مقابل دریاست و آبرومندترین ناحیه شهر است، زیرا که محل نمایندگی بریتانیا در همین طرف است. . . و خانههای افراد سرشناس اروپایی و تجارتخانهها نیز در همین جاست و بعضی از آنها ساختمانهای سنگی دوطبقه با ایوان در جبهه دریاست.» (۱۸)
در نوشتههای لردکرزن صحبت از «محله انگلیسی» هم میشود که ظاهر محل استقرار این عمارت و ساختمانهای تابعه یا اطراف آن را شامل میشود. به اعتقاد او «از لحاظ ظاهر و طرز بنا، محله انگلیسی این شهر شباهتی با ایستگاه خط آهن در هندوستان ندارد.» (۱۹)
این حرف نشان میدهد که انگلیسیها در ساخت ابنیه خود در بوشهر، گوشه چشمی به معماری هندی داشتهاند. بویژه وقتی شروع به ساخت عمارت سبزآباد میکنند، اساس ایده خود را روی معماری هندی-اروپایی میگذارند. ترکیبی از دو معماری که هم ته رنگ سلایق اروپا را داشته باشد و هم –به باور غلطشان- همخوانی با ایران داشته باشد، چراکه هند هم از زمره کشورهایی چون ایران است! نکته بسیار مهم در این خصوص آن است که نه عمارت شهری و نه عمارت سبزآباد انگلیسیها هرگز نشانی از معماری غیربومی ندارد و این شاید از شاهکارهای معماری و معماران بوشهر باشد که ضمن برآوردن خواست کارفرما، نتیجه معماری شان کاملا خودی و بومی درآمده است. این نکتهای بسیار اساسی و مهم است و هرچند جای بحثش در این نوشته نیست، ولی باید حداقل اشاره نمود که از دید نویسنده این مقاله، معماری بوشهر، در قرن نوزده چنان استحکام و بنیانی داشته که میتوانسته خواستهای فرهنگی آن روز کارفرماهای اروپایی و غیراروپایی متمایل به اندیشههای مدرن را بازبتابد ولی هرگز از خصوصیتهای معماری بومی خارج نشود. همین خصلت است که معماری بوشهر را میتواند تبدیل به سنگ بنای معماری مدرن ایران نماید. معماری مدرن نه به مثابه معماری بتن و شیشه، بلکه معماریای که از قید قرون وسطی و باید و نبایدهای متصلب، متقارن، و متعصب فضایی درآمده و رهایش و آزادی کامل در خلق فضا دارد. ساختمانهای این دوره معماری بوشهر، دقیقا روح مدرنیته را دارند، «هم با درون کار میکنند و هم با بیرون».
سبزآباد و بوشهر
عمارت سبزآباد، در بیرون بافت تاریخی بوشهر قرار دارد. لازم است توضیح داده شود که تا اوایل سده هیجدهم، دقیقا تا زمانی که نادرشاه افشار تصمیم میگیرد که بوشهر را تبدیل به مرکز فرماندهی نیروی دریایی ایران نماید، زندگی در بوشهر، عموما در آبادیهای «ریشهر»، «بهمنی»، «چاهکوتاه» و «امامزاده» مستقر بود. اینها که در آن روزگاه ده یا آبادیهای کوچک در بخش جنوبی شبه جزیره بودند، امروز محلههایی از بوشهر هستند. «بوشهر قدیم» در آن سالها لنگرگاهی کوچک در نوک شمالی همین شبه جزیره برای ماهیگیری بود که سکنه بسیار محدودی در آن زندگی میکردند. با توجه حکومت مرکزی به بوشهر، این دماغه تبدیل به شهر بندری بوشهر و بزرگترین حلقه اتصال ایران با خارج گردید.
با افزایش تراکم بافت شهری بوشهر، و با افزایش حجم تجارت و توجه خاص به ایمنی و امنیت اجتماعی، کمکم همان مناطق جنوبی شبه جزیره مورد توجه قرار گرفتند و ابنیه و عمارتهایی در آنجاها ساخته شدند. «ساکنان ثروتمند شهر، از علما و صاحب منصبان دولتی و تجار گرفته تا کنسولهای کشورهای خارجی، دارای باغ و عمارت مجلل در بخش جنوبی شبه جزیره (سبزآباد) بودند که هر روز با درشکه یا چهارپا به محل کار خود در شهر رفت و آمد میکردند.» (۲۰)
در حقیقت شهرسازی بوشهر با گسترش این مناطق، شکل تازهای گرفت و به مرور مناطق جدیدی در شهر شکل گرفت. این گسترش دارای سه گونه شهری بودند که به اختصار به آنها اشاره میکنم:
گونه نخست، تداوم و امتداد بخش های شهری به بیرون حصار (آن موقع) شهر بود که طبعا در جنوب و غرب حصار بوجود آمد و شهررا به صورتی خطی گسترش داد. این همان «خیابان و محله سنگی» است که در اوایل قرن بیست و اواخر قرن نوزده شکل گرفت و الان بخش مرکزی شهر را تشکیل میدهد. ساختمان «مدرسه سعادت مظفری» یکی از شاخصترین بناهای این پهنه است.
گونه دوم اسکان و استقرار بخشهای فرودست شهر بود که جایی در درون «شهر» داخل حصار نداشتند و به جبر یا به دلخواه به منطقهای در بیرون شهر کوچیدند و نام محله خود را «ظلمآباد» گذاشتند. این محله اکنون «صلحآباد» نام دارد و در کنار اسکله والفجر واقع است. نام آن موقع محله هم برگرفته از ظلمی بود که انگلیسیها یا حکومت یا تجار برای بیرون راندنشان از داخل «شهر» به آنها روا داشتند. نکته بسیار مهم در خصوص این محله ، تیپ و چهره ساختمانهای آن است. اینجا در حقیقت «بافت تاریخی دوم» بوشهر است. بافت اول همانی است که امروزه به ثبت رسیده و ترکیبی از عمارتها و ساختمانهای دو تا سه طبقه است و فاقد فضاهای فرودست و توسری خورده میباشد، در حالیکه بافت دوم که عموما در نیمه دوم قرن نوزده شکل گرفته عموما ساختمانهای تک طبقه و فاقد شاخصههای خاص معماری هستند. از نظر مبانی نظری نیز معماری این محله کاملا اسیر اقلیم و بدون شان و تشخص خاص فلسفی است درحالی که بافت اصلی دارای منزلتی اندیشگی و مدرن است.
گونه سوم، گسترش شهری در منطقه سبزآباد یا ریشهر سابق است. سبزآباد و ریشهر دارای چاههای آب شیرین بودند و تنها منابع آب شرب مطمئن شهر به شمار میآمدند و مثلا « اندر بندر» که بهترین آب شرب را داشته، و الان در حوزه زمینهای نظامی قرار دارد، از اصلیترین منابع آب شرب شهر بود که با وجود فاصلهای بیش از شش کیلومتر با بافت شهری، مورد مراجعه جماعت بود.
در نیمه دوم قرن نوزده این مناطق مجددا این بخشها مورد توجه قرار گرفتند و تک عمارتهای شاخصی در آنجاها ساخته شد که از جمله عمارتهای « ملک»، «تنگستانی» و «هفت بنگله» هستند. عمارت سبزآباد-رزیدنس کنسول بریتانیا- هم در همین منطقه ساخته شد.
عمارت سبزآباد
عمارت سبزآباد بر روی تپه کم ارتفاعی ساخته شده که شاید بلندترین نقطه در آن بخش باشد. حدود هزارمتر از دریا فاصله دارد. چاههای آب شیرین کافی و منظری زیبا داشت و الان هم زیاد بدمنظر نیست. انگیزه ساخت این بنا با جنگ ایران و انگلیس در دهه ۵۰ سده نوزده به وجود آمد. نمایندگی سیاسی انگلیس که در عمارت شهری مستقر بود، به دلیل بروز جنگ بین ایران وانگلیس مقر خود را به جزیره خارک منتقل کرد و در طول این غیبت، ساختمان نمایندگی دچار تغییراتی شد و«بخش اعظم خانههای مسکونی اطراف مقر نمایندگی به سبب اصابت گلوله توپهای کشتیهای بریتانیا، تخریب شد. در سال ۱۸۵۸م./۱۲۷۵ه.ق. به درخواست جونز- نماینده مقیم- محل جدیدی مدنظر قرار گرفت. هماهنگی با تهران به عمل آمد و مقدمات احداث بنای ساختمانی به سبک انگلیسی-هندی فراهم آمد. مقارن همین ایام، بنای کاملتری به عنوان مقر تابستانی نمایندگی در سبز آباد واقع در زمین مرتفعی در ده کیلومتری بوشهر احداث شد، که بعدها به مقر دائمی اقامت نماینده و دفتر وی تبدیل شد». (۲۱) به این ترتیب « طی ثلث آخر قرن نوزدهم میلادی/سیزدهم قمری، عمارت نمایندگی بریتانیا در بوشهر عبارت بود از یک ساختمان بزرگ با پلکان و ایوانی در طبقه فوقانی. اتاقهای این ساختمان، کوچک و با دیرکهایی خراطی شده تزیین شده بود. با فاصلهای حدود چهل وشش متر-۵۰ یارد- از دروازه ورودی نیز یک ایوان رو به دریا قرار داشت» (۲۲)
عمارت سبز آباد که گاه به عنوان رزیدنس و گاه به عنوان مقر سیاسی انگلستان مورد استفاده قرار میگرفت، در زمینی حدود ۱۳ هکتار قرار دارد. عمارتی است دو طبقه با ترکیبی از حجمهای متقارب و بدون تقارن مرکزی و تناسبان متصلب. این عمارت قرار بود به سبک هندی-انگلیسی ساخته شود ولی عمارت است کاملا بوشهری.
کنار این عمارت، با فاصله ای ۱۵۰ متری عمارت کوچکی هست به نام عمارت کلاه فرنگی که یک طبقه است و در ارتفاعی کمی بالاتر از کف عمارت سبزآباد قرار گرفته. معماری این عمارت که از چند اتاق و تراس و حیاطی پشتی تشکیل شده، نشان میدهد که فضایی کاملا خصوصی بوده و قطعا محلی برای پذیرایی از مهمانان خاص بوده و یا برای اقامت خصوصی استفاده میشده است. داخل حیاط پشتی، حوض و باغچه کوچکی هست که فضا را برای استراحتی دنج و گذران بیاغیار روزگار ممکن میسازد. این عمارت به اعتباری محل سکونت کنسول بوده و ساختمان اصلی هم مقر سیاسی بوده است. و در روزها و سالهایی هم که فعالیت کنسولی فقط در عمارت شهری انجام میشده، عمارت سبزآباد محل سکونت کنسول و عمارت کلاه فرنگی محل پذیرایی از مهمانان ویژه بوده است.
هر دو این عمارتها الان وجود دارند. عمارت کلاه فرنگی، با حفظ فرم وشالوه کامل خود، در سالهای دهه ۴۰ شمسی، ظاهرا آن موقع که در اختیار ارتش قرار میگیرد، بازسازی و سقفها تیرآهنگذاری میشود.
عمارت اصلی سبزآباد هم در چندین مورد مرمت و بازسازی میشود که در مقاطعی، پوشش چوبی بعضی از سقفها عوض میشود و از تیرآهن به جای آنها استفاده میشود. بدین ترتیب امروز بخشهایی از سقفهای این عمارت یگانه، تیرآهنی است، بخشی نیز چوب چندل. با این حال شالوده و فرم بنا همان است که بود و هیچ تغییری نکرده است، خوشبختانه.
معماری آزاد بوشهری
معماری تمام عمارتهای کنسولگری بریتانیا در بوشهر، در سبزآباد و درشهر، معماری بوشهر است. در جای جای آن میتوان نشانههایی غیرسازهای و غیر شالودهای از معماری آن ور آب را دید، بخصوص در عمارت شهری، ولی اینها در حدی نیست که اثر را بیگانه با محیط نماید. استفاده از ستونهای گرد و هشت گوش در بنا، پروخالیهای زیگزاکی کنج دیوارها، تزیینات ساده و کمرنگ در نماها، و سرستونهایی با نقش برجسته گل و مرغی، نشانههایی از تجمل معماری انگلستان و یا هندی میتوانند باشند، ولی اینها نقشی تعیینکننده در کلیت بنا ندارند. این نوع تزیینات در عمارت شهری وجود دارند ولی در عمارت سبزآباد همینها هم دیده نمیشوند. عمارت سبزآباد نشانه شاخص و یگانهای است از نوعی معماری آزاد با فضاهای باز و سلسله مراتب متخلخل و تو در تو بدون هیچ نوع تصلب در سلسله مراتب فضاها. در عمارت سبزآباد سطوح کاملا خالص و بدون هیچ حرکت اضافی است. چرخش فضاها کاملا آزاد و بدون قید است.
در داخل فضاهای مسقف سبزآباد عناصری از معماری اروپا را میشود دید که برای معماری بوشهر غریبه تلقی میشوند، مثل شومینههایی که در برخی اتاقها کار گذاشته شده است، اما همین شومینهها هم رنگ و بوی ایرانی گرفتهاند، ولی نه با سلیقه مدرن، آمیختهای از سنت و مدرن: کاشی در کنار سطوح صاف چوبی.
جالب است که شومینه در برخی دیگر از عمارتهای بوشهر وجود داشته که عموما متعلق به کسانی بوده که رفتوآمد بیشتری به اروپا داشتهاند، مثلا در عمارت ملک. اما در عمارت سبزآباد این عنصر معماری در چندین جا استفاده شده است والحق طرحهای زیبایی هم دارند.
مملکت قانون دارد!
نکته زیبایی که در خصوص عمارتسازیهای انگلیسیها در آن موقع وجود دارد، لزوم تبعیت آنها از «نقشههای مصوب» بوده است. و اگر در هر مرحلهای بنایی میساختند و مطابق با نقشههای اولیهای نبوده که به تصویب دولت ایران رسیده، تخریب میشود. مثلا «درسال ۱۷۶۰م/۱۲۷۷ه.ق.، یک خانه یک طبقه کوچک برای جراح در داخل نمایندگی ساخته شد. . . . بعدها به سبب تجاوز از محدوده تعیین شده و عدم مطابقت بنای در دست ساخت با آن چه در نقشه ثبت شده بود، دولت مانع از این کار شد.» (۲۳) در اوایل کار، دولت ایران علیرغم تخلف ساختمانی مشهود، واکنشی نشان نمیدهد ولی وقتی کوچکترین اختلاف و کدورت سیاسی بین دو دولت پیش میآید، این خانه اولین آماج دولت ایران برای تخریب میشود. «به دنبال مذاکرهای در اکتبر سال۱۷۶۱، در خصوص مالکیت ایران بر بحرین و دیدگاه نماینده بریتانیا نسبت به این امر، دولت ایران دستور تخریب خانه را صادر کرد و این بنا در شب پنجم ژانویه همان سال ویران شد و بخش دیگری از املاک نمایندگی نیز مورد تهدید قرار گرفت.»(۲۴)
در خصوص تجهیزات خاص عمارتها هم دولت ایران این حق را برای خود محفوظ میداشت که تکلیف نهایی را تعیین کند. مثلا اضافه کردن خط تلگراف یا تلفن. صفورا برومند میگوید: «به مرور ایام، تجهیزاتی به محل بنای سبزآباد افزوده شد. مدتی بعد، در سال ۱۸۹۶م/ ۱۳۰۹ه.ق. حکومت ایران اجازه استفاده از خطوط تلگراف را برای ارتباط با نمایندگی در شهر صادرکرد و بدین ترتیب، نماینده بیشتر اوقات در این محل مستقر بود» (۲۵) گو اینکه در مواردی هم انگلیسیها با حکومت تهران حتی مشورت هم نمیکردند. «مقارن ماه مه ۱۹۰۵م/ ۱۳۲۳ ه.ق. با توافق حکومت هند و تصویب سفیر بریتانیا در تهران و بدون مشورت با حکومت ایران، ارتباط تلفنی نیز بین سبزآباد و اداره شهری برقرار گردید».(۲۶)
اسباب حکومت
عمارتها و بناهای دیگری نیز در بوشهر هستند که به نوعی به نمایندگیهای سیاسی وصل میشوند. از جمله ساختمان تلگرافخانه، ساختمان پست، گورستان و امثالهم. انتساب این ابنیه به نمایندگیها از آن جهت بیشتر تقویت میشود که بدانیم این ابنیه توسط خارجیها با اجازه رسمی و دولتی ایران بوجود آمدند. گذشته از آن، فضایی مثل گورستان برای اتباع خارجی در یک کشور نشان میدهد که عزم دراز مدتی برای حضور و اعمال فرهنگی از جانب آن دولت وجود دارد و نفس این عمل، یعنی حضوری سیاسی. اسناد سیاسی گویای آنست که احداث گورستان انگلیسیها در زمان کریم خان تصمیمگیری شده است. «با اعطاء فرمان مورخ ۲۳ ذیالحجه سال ۱۱۷۶ه.ق/ ۲ جولای ۱۷۶۳ م. کریمخان مبنی بر تایید مناسبات تجاری شرکت هندشرقی بریتانیا با ایران. . . . به موجب ماده اول قرارداد فوق، شرکت هند شرقی از توانایی انتخاب زمین مورد نیاز برای احداث یک نمایندگی در بوشهر یا هر بندر دیگر خلیج فارس برخوردار شد. . . بر طبق ماده یازدهم، . . . قطعه زمینی برای دفن اموات اتباع بریتانیایی نیز در نظر گرفته شد که در صورت متعلق بودن به اراضی خالصه، این زمین به رایگان در اختیار شرکت قرار میگرفت و در غیر این صورت، نمایندگی موظف به پرداخت اجاره آن بود.» (۲۷). این فرمان به حدود ۴۸ سال قبل از تبدیل دفتر هندشرقی به نمایندگی سیاسی بریتانیا در بوشهر است. امروز گورستان انگلیسیها، هنوز در بوشهر وجود دارد. از «هفت بنگله» نیز تعدادی سرپا هستند و تعدادی نیز از بین رفتهاند. عمارت تلگرافخانه، متاسفانه، به کلی از میان رفته است.
پانوشت:
۱- کرزن، جرج.ن. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی: ایران و قضیه ایران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، جلد دوم، چاپ چهارم، ۱۳۷۳، تهران، ص ۶۵۸
۲-همان، ص ۶۶۰
۳- زنگنه حسن (مترجم)، بالیوز گری انگلستان در بوشهر: مشروطیت در جنوب، بنیاد بوشهرشناسی، ص ۱۸
۴- همان، ص ۲۰
۵- همان، ص ۳۰
۶- همان، ص ۴۵
۷- همان، ص ۴۶
۸- همان، ص ۷۵
۹- همان، ص ۷۵
۱۰- همان، ص ۱۰۰
۱۱- همان، ص ۱۰۱
۱۲- همان، ص ۱۰۰
۱۳- همان، ص ۱۶۳
۱۴- زنگنه حسن (گردآوری و ترجمه): جنوب ایران به روایت سفرنامه نویسان، انتشارات نوید شیراز، چاپ اول، ۱۳۸۰، صص ۱۷۶ و۱۷۷
۱۵- کرزن، جرج.ن. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی: ایران و قضیه ایران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، جلد دوم، چاپ چهارم، ۱۳۷۳، تهران، ص ۲۸۵
۱۶- مشایخی عبدالکریم: خليج فارس و بوشهر، روابط سیاسی و اقتصادی ایران و اروپا، بنیاد بوشهرشناسی، چاپ اول، صص۱۲۵ و ۱۲۶
۱۷- همان ص ۱۲۶
۱۸- کرزن، جرج.ن. ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی: ایران و قضیه ایران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، جلد دوم، چاپ چهارم، ۱۳۷۳، تهران، ص ۲۸۵
۱۹-همان ص ۲۸۸
۲۰- فلور، دکتر ویلم، ترجمه حسن زنگنه: ظهور و سقوط بوشهر، چاپ اول، پاییز ۱۳۸۷، ناشر: طلوع دانش، تهران ص۴۳ و ۴۴
۲۱- برومند، صفورا: سرکنسولگری بریتانیا در بوشهر (۱۳۳۲-۱۱۷۷ ه.ق/ ۱۹۱۴-۱۷۶۳ م)، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۱ص ۳۴۹
۲۲- همان، ص۳۵۰ و ۳۵۱
۲۳- همان، ص ۳۴۹
۲۴-همان، ص ۳۴۹
۲۵- همان، ص ۳۵۱
۲۶-همان، ص ۳۵۱
۲۷- همان، صص ۳۴۶-۳۴۵
منابع:
مجله معمار، شماره ۵۵، به تاریخ خرداد و تبر ۸۸، ص۹۷ تا ۱۰۱
کلید واژه:
بوشهر، معماری، میراث فرهنگی، کنسولگری