اول صبح زمين صورتي رنگ است!

اولین صبح زمین صورتی رنگ

اول صبح زمين صورتي رنگ است!

نوشته شده در نویسنده 1031

اول صبح زمين صورتي رنگ است!
بهروز مرباغی


به بهانه تولد «دانشكده معماري و شهرسازي» در بوشهر، به اختصارتمام يكي دو «طرح» از زندگي فرهنگي بوشهريان در سال‌هاي «مشروطه ايران» را مرور مي‌كنيم.

دارالفنون، به روايتي، نخستين دانشگاه (يا دانشكده) ايران است؛ از يادگارهاي ماندگار اميردولتمداري نوين ايران. بسياري از بوشهريان را باور بر اين است كه «مدرسه سعادت» بوشهر دومين دارلفنون ايران است. اما «تاريخ مشروطه ايران» هم مي‌گويد «ناصرالدين شاه پنجاه سال پادشاهي كرد، و در زمان او، خواه و ناخواه، پيوستگي ميان ايران و اروپا فزون‌تر گرديد، و چيز‌هاي بسياري . . . از اروپاييان گرفته شد. وزارتخانه به شيوه اروپا برپا گرديد، و دارالفنون براي آموختن زبان فرانسه و پاره‌اي از دانش‌ها، يكي در تهران و ديگري در تبريز بنياد يافت».
همو درجايي ديگر و وقتي كه به زمينه‌هاي پيدايي «نخستين تكان  در توده و آغاز بيداري در مردم ايران» مي‌پردازد، تعداد «دبستان»هاي ايران را بيست‌ويك مي‌داند و مي‌نويسد: «. . . در سال ۱۲۷۹ كه چهار پنج سال از آغاز پيدايش دبستان مي‌گذشت، بيست‌ويك دبستان برپا مي‌بوده (هفده در پايتخت و چهار در تبريز، بوشهر، رشت و مشهد)». و تأكيد مي‌كندكه «اين‌ها همه، پديدآورده خود مردم بوده، و در رفتش را نيز آنان مي‌داده‌اند و دولت را پايي در ميان نبوده».

بدين‌سان، شواهد تاريخي از پيشتاز بودن بوشهر در«آموزش به سبك نوين» مي‌باشد. اين شواهد با نگاه به پيشينه هنرهاي نمايشي بوشهر بيشتر تقويت مي‌شود. جهانشير ياراحمدي، در كتاب «نمايش در بوشهر»، درباب نخستين اجراهاي نمايشي در بوشهر، خاطره‌اي از پيش كسوت تئاتر، جواد تليان، نقل مي‌كند كه نمايي است از نخستين نمايش‌هاي«به سبك امروز». مي‌گويد «مرحوم پدرم تعريف مي‌كرد: در سال ۱۲۸۹ شمسي، در سبزآباد، من و دوستانم مشغول بازي زير درختان و چيدن كنار بوديم كه ناگهان صداي آواز و موسيقي شنيديم. به طرف صدا، كه كنسولگري انگليس بود رفتيم. . . عده‌اي زن و مرد روي صندلي نشسته بودند و روبه‌روي آن‌ها يك سطح بلندتري قرار داشت. . . »
باز در همين ارتباط: «انگليسي‌ها در دو نقطه از بوشهر ساختماني داشته‌اند كه در اصطلاح محلي به آن «بلي روم» مي‌گفته‌اند، . . . كه در اصل سالن باله انگليسي‌ها بوده‌است. ساختماني دو طبقه كه طبقه دوم آن سالن رقص بوده، رقص باله، بالماسكه و شب‌نشيني».

«كرزن» در كتاب «ايران و قضيه ايران»، بوشهر را «نقطه اصلي» انگليسي‌ها در جنوب مي‌داند، و در جاي جاي سفرنامه‌اش از اينكه انگليسي‌ها اين شهر را «به تصرف كامل خود درنياوردند تا اسباب پيشرفت كامل آن را فراهم آورند» صحبت مي‌كند. او نيز بوشهر را از پايگاه‌هاي هنر و فرهنگ در سال‌هاي اول قرن بيست مي‌داند.
«كرزن» از منظره ساحلي بوشهر حرف مي‌زند و دشت‌هاي آن كه «گرمسيري» است و به تپه‌هاي سردسير وصل مي‌شوند. و اينكه «اول صبح زمين صورتي رنگ است، وسط ظهر خاكستري به نظر مي‌رسد و در آن موقع با دوربين مي‌توان شيارهاي زمين را پيدا كرد و در نزديكي غروب آفتاب به رنگ سفيد مي‌نمايد و موقع مغرب به رنگ تيره‌تر و خاكي است!»

منابع

روزنامه اعتماد ملی، شماره ۱۱۲، چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۵، صفحه معماری (۶)

کلید واژه

دانشکده معماری، بافت تاریخی، بوشهر، فرهنگ، مشروطه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *