قلب تاریخی سمنان – شماره ۷۳
شماره ۷۳، چهارشنبه، ۴ تیرماه ۱۳۹۳ خورشیدی، رایگان
شرکتِ مهندسیِ اردیبهشت مهرازان، دفتر معماری سمنان
بدهبستان جهانی
یکی از اصولِ چهارگانه توسعه راهبردی شهر (سی.دی.اس) استعداد بدهبستان شهر با دیگرشهرهای جهان است. طبق این نظریه، شهری اگر نتواند در جریان بدهبستان جهانی چیزی ارائه کند، نخواهدتوانست به حیات خود ادامه دهد. این گزاره را درباره کشورها هم میتوان بهکار بست. جشن بزرگِ فوتبال جهان در برزیل، در کنارِ همه حواشی و زرق و برق حوادث، نشان داد، هر کشوری توان پذیرایی از جهان را ندارد. برای پذیرایی از جهان اصالت و سابقه لازم است. امروز در سایهِ قرار گرفتن برزیل در صدر اخبار جهانی، متوجه شدیم این کشور چه سابقه و تفاخر تاریخی و فرهنگی دارد. اگر ریودوژانیرو را عدهای فقط به ورزشگاه آن میشناسند، تعداد کثیری نیز متوجه شدهاند این شهر شهری جهانی و ثبتشده است و بزرگترین افتخارش نه فقط فوتبال و والیبال، بلکه، بیش از آنها، موسیقی و هنر و معماری است. امروز اجراهای موسیقی کلاسیک در این شهر در زمره اجراهای جهانی قرار دارد. شهرهای دیگر برزیل هم شایستگیهای خاص خود را دارند. بیدلیل نیست که این کشور مقبولیت لازم برای پذیرایی از چنین جشنی را پیدا کردهاست.
رویدادهای بزرگ جهانی، امروز ثابت شدهاست، تنها به اعتبار پول و نفت و دلار تعیین نمیشوند. همین جشن ثابت کرد هرچه به زمان برگزاری رویدادهای بزرگ سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ نزدیک میشویم چونوچرا درخصوص اعطای میزبانی به کشوری که صرفا بخاطر امکانات مالی و نفتی به چنین شانسی دست یافتهاست، بیشتر و بیشتر میشود. جهان دریافتهاست مردم نیاز به احترام و تکریم دارند نه دیدنِ برق سکههای دیگران. و جشن بزرگ برزیل این موضوع را حساستر از گذشته نشان داد. فقطی کشوری چون برزیل با کشوری مقایسه میشوند که تمام داشتهها و نداشتههایش در ارتباط با سرریز دلارهای نفتی به کالبدهای غولآسای شهری تعریف میشود و قرار است در آینده میزبانی جشن جهانی را به عهده بگیرد، عمق نیاز به شناخت شهر و جامعه احساس میشود. امروز مردم جهان متوجه هستند اگر قرار است به جشنی باشکوه بروند، صاحبخانه باید اصالت وسبقه تاریخی برای پذیرایی از آنها را داشتهباشد. امروز، افتخار به ساختن بزرگترین یا بلندترین بنای عالم، کسی را صاحباعتبار نمیکند. مدنیت و تاریخ مهمتر از این ساختمانها است. این یکی از مهمترین درسهای جشن جهانی فوتبال است.
اینجاست که ارزشِ تلاشهای یک ملت و دولت برای ثبت آثار تاریخی و فرهنگیاش هویدا میشود. بالاخره، سلیقه و خرد جهانی با همین آثار در مورد یک کشور قضاوت میکند. وجود جنین آثار و محوطههایی شرط لازم برای جذبشدن مردم برای ارتباط با آن کشور است. آنچه پس از اولین آشنایی پیش میآید، امری دیگر و وابسته به شرایطی دیگر است.
تدارک
یکی از بزرگانِ معماری، در توصیفِ معماری ایران، میگوید: ما حجم میسازیم ، نقشه نمیکشیم. یعنی حاصل کار میتواند برحسبِ نیاز زمانه، کاربری متفاوت داشتهباشد. اگر روزی کاروانسرا ساختیم و امروز کاروانسرا نقشی در زندگی اقتصادی ندارد، میتوان آن را تبدیل به بازارچه یا رستوران یا بارانداز کرد. حتی، با شرایطی، میتوان از آن به عنوان پایگاه گردشگری، یا حتی بیمارستان بهره گرفت. ساختارِ معماری ایران چنان است که چنین استعدادی را بروز میدهد.
یکی از مزایای مهم این نوع معماری آن است که فضاها حتی در طول حیات اصلیشان، برحسبِ نیاز و موقعیتها پذیرای فعالیتهای متفاوت باشند. گاه این گونه فضاها تبدیل به فضاهای مهم شهری میشوند. شاید یکی از نمونههای مهم چنین فضاهایی، تکیه و حسینیه زواره است که در قلبِ بازار و شهر قرار دارد و در روزهای خاص عاشورا و تاسوعا بیشترین حجم زائر و عزادار را می پذیرد و در روزهای عادی به فعالیت خدماتی و تجاری شهر یاری میدهد. در سمنان تکیه پهنه و تکیه ناسار این خصلت چندوجهی را دارند. در حالی که در روزهای پرشمار سال محل فعالیت روزمره تجاری و خدماتی است،
در روزهای خاص محرم و رمضان و غیره تبدیل به میعادگاه عشاق میشود. چندوجهی بودن فضا خاصیت ارزنده دیگری دارد، و آن بستر تعامل و مشارکت عمومیِ مردم است. این فضاها، خواه ناخواه، سبب جلب مشارکت مردم میشوند، چون آنکسی که باید پذیرای عزاداران شود، کسی است که دکان و کاسبیاش را در طول سال در همان مکان دارد، انگار عزاداران میهمانان او هستند. به همین خاطر، آمادهسازی موقعیت و نصب پرده و چراغ و زنبوری و امثالهم توسط خود اهالی و کسبه انجام میشود. گاه، مدیریت موفق و خوب اوقاف یا واقف این امکان را میدهد که هزینههای مراسمات از قبل رقبات تکیه یا مسجد تامین شود، گاه چنین نیست و مردم خود به روشی سنتی و تاریخی هزینهها را بدوش میکشند. اهمیت اینگونه فضاها آنگاه اهمیت خود را بیشتر نشان میدهند که با معماریهای نا همخوان امروز فضاهایی ایجاد شده که فقط روزهای خاصی از سال استفاده میشوند و در بقیه روزها سرمایه هدررفتهای هستند که بیمصرف و بلا استفاده ماندهآند.
شهر سوخته جهانیِ صلح!
در نشستِ امسالِ سازمان میراث جهانی، که در دوحه قطر برگزار شد، شهر سوخته زابل در فهرست جهانی محوطههای باستانی به ثبت رسید. نشانهای دیگر از پذیرش جهانی عظمت و صلابت تمدنی ایران و فرهنگ پرشکوه باستانی ما. در گزارشها گفته شده این اثر بدون حتی یک مخالف به ثبت رسید و نیازی به دفاع از جانب نمایندگان ایران برای اقناع حاضرین نبود. یکی از ویژگیهای مهم این شهر باستانی آن است که ظاهرا زیاد درگیر جنگ و خصومت نبودهاست. بهگفته باستانشناسان، هیچ وسیله نظامی یا جنگی در میان یافتهها نیست، در مقابل، یافتههای بسیار جذاب و متنوعی از جلوههای پیشرفت و تمدن نشانگر آن است که شهر باستانی ما مرکز بدهبستان علمی و فرهنگی بودهاست. گاه گفته میشود چشم مصنوعی در یکی از جمجمههای یافتهشده در این سایت نشاندهنده اوج پیشرفت پزشکی و جراحی آن روزگار در این شهر است، و یا دیدهشدنِ عینک و از این دست موضوعات. بهنظر میآید بهتر است، صرفا به حاصلهای پژوهشها و حفاریها توجه، و از اغراقگویی اجتناب شود.
در روزگاران دور که بشر تازه یکجا نشین شده بود، شهری در سیستان پدید آمد که به گفته باستانشناسان به لحاظ بافت شهری، جمعیت، برنامهریزی شهری و … از اولین شهرهای جهان بود. شهر سوخته در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل – زاهدان واقع شدهاست. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایهگذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سالهای ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشتهاند. محوطه باستانی شهر سوخته در هزاره دوم و سوم قبل از میلاد، توسط مهاجرانی كه از چهار گوشه عالم به آن مهاجرت كردهاند، بنا شدهاست. سند یا کتیبهای که نام واقعی و قدیمی این شهر را مشخص کند هنوز به دست نیامده و به دلیل آتش سوزی در دو دوره زمانی بین سال های ۳۲۰۰ تا ۲۷۵۰ قبل از میلاد «شهر سوخته» نامیده میشود. «کلنل بیت» یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتشسوزی را دیدهاست. شهر سوخته دارای تشکیلات مرتب و منظمی بوده و از بعد سازماندهی اجتماعی نیز جزو شهرهای پیشرفته زمان خود بودهاست. وجود نظام مرتب و منظم آبرسانی و تخلیه فاضلاب، دانش پزشکی پیشرفته و صدها عامل دیگر بر اهمیت این منطقه افزوده است.
این شهر از نادرترین شهرهای باستانی است که در آن، زنان عهده دار امور مالی خانوادهشان بودهاند. بر مبنای یافتههای باستان شناسان، شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان میدهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخشهای مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپههای متوالی و چسبیده به هم واقع شدهاند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بودهاست. در شهر سوخته انواع سفالینهها و ظروف سنگی، معرقکاری، انواع پارچهو حصیر یافت شده که معرف وجود چندین نوع صنعت، به ویژه صنعت پیشرفته پارچهبافی در آنجاست. شهر سوخته بدون شک جز شهرهای بسیار پیشرفته زمان خود بودهاست.
آب در کوزه و ما . . .
نگاهِ غالبِ ما به داشتهها و ثروتهای تاریخیمان، متاسفانه، نگاه مثبتی نیست. نوعی گریز از گذشته داریم. انگار گذشته دیگر گذشته و هیچ استفادهای هم در نگاه به گذشته نداریم. این نگاه غیر علمی بویژه در مورد برخی شگردهای مهندسی آب، ظلم به خود، ظلمبه تاریخ و ظلم به طبیعت است. دو مثالِ سادهو مشخص در این مورد، میتواند عمقِ داستان را بیان کند: سامانه قنات، و سامانه آبانبارها.
در ایران، به روایتی، ۳۰ هزار کیلومتر قنات داریم. هنوز بسیاری از این قناتها فعالند و آبِ بخشی از کشاورزی ما را تامین میکنند. این چاهها را پیشینیان ما کندهاند و برای ما به رایگان به ارث گذاشتهاند. چه دلیلی دارد که از آنها استفاده نکنیم؟ امروز با گسترش حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق در جایجای ایران، سطح آبهای زیرزمینی بین ۷۰ تا ۲۰۰ متر پایین رفته. این امر یک نوع فاجعه زیستمحیطی ملی است. این در شرایطی است که برخی از مناطقی که مردم با حفر چاه آب مورد نیاز را تامین میکنند، قناتهایی هست که با اندک تلاش و لایروبی میتوانند مورد استفاده باشند. امروز، جهانِ متمدن به ارزش قناتها پیبرده و آن را در فهرست میراث جهانی کشاورزی ثبت میکند، ولی ما غافلیم از آن.
آبانبارها هم چنین سرنوشتی دارند. در بسیاری شهرهای ما، بویژه در اطراف کویر و در صفحات جنوبی، آبانبارهایی به رایگان در اختیار ما است که همین ۵۰ سالِ پیش تنها منبعِ آب شرب و فنی مردم بودند. الان که در شهرهای ما آب لولهکشی شهری وجود دارد، این آبآنبارها را ترک کردهایم. کسی توصیه نمیکند با جمعآوری آب در آنها از آن آبها به عنوان شرب استفاده شود، ولی مگر نمیشود آبیاری باغ و باغچهها را با آب ذخیرهشده در آبانبارها تامین کرد؟ مگر برای این کار باید تاسیساتی ساخت؟ آبانبار ها وجود دارند و تنها منبعشان هم آب باران است، آب بارانی که چون ما مسیر آب انبار را کور کردهایم در کوچه و خیابان شهر یا در مسیلهای صحرا هرز میرود. شایسته است آیا؟
قنات هم جهانی شد
فرودینِ امسال، بهکمک و دلسوزی عزیزان و فرهیختگانی از حوزه میراث و کشاورزی، قناتهای ایران تحت عنوان میراث جهانی کشاورزی در فهرست سازمان جهانی کشاورزی وابسته به سازمان ملل به ثبت رسید. طبیعی است اسناد و مدارکی که برای کسبِ چنین افتخار شایستهای باید تدارک دیده میشود، بسیار زیاد و وسیع بود و تهیه و تنظیمِ آنها انرژی زیادی طلب مینمود. ولی اینکار شد و قنات به ثبت جهانی رسید و لوح و گواهی هم رسما به دولت ایران تقدیم شد. به این بهانه، یکی از قدیمترین قناتهای ایران را باهم آشنا می شویم.
قنات زارچ طولانيترين و يكي از كهنترين قناتهاي كشورمان به شمار ميرود كه سابقهاي بيش از ۳۰۰۰ سال دارد. از ويژگيهاي قنات زارچ مقطع مربعي چاهها است كه پيشينه حفر آن به زمان زرتشت بر ميگردد.
در مجموع، طول كوره اين قنات بيش از ۷۱ كيلومتر و تعداد چاههاي آن ۲۱۱۵ حلقه شمارش شدهاست. عمق مادر چاه آن به ۸۵ متر ميرسد و آبدهي آن ۲۵ ليتر در ثانيه گزارش ميشود كه در مقايسه با آبدهي سالهاي دور كه معادل ۱۵۰ ليتر در ثانيه ذكر شده، رقم قابل توجهي به شمار نميرود. علت اين امر افت شديد سطح آبهاي زير زميني منطقه براثر استفاده بيش از حد و نامناسب از آنهاست.
از ويژگيهاي ديگر قنات زارچ ميتوان به مربعيبودن مقطع چاههاي آن در مقايسه با همتايان ديگر كه مقطعي بيضوي و يا دايره وار دارند، اشاره كردكه پيشينه حفر چنين چاههايي به زمان زرتشتيان بر ميگردد.
مظهر اين قنات در شهر زارچ استان يزد واقع شده و داراي سه شاخه يا تونل زير زميني جدا از هم است كه «شيرين»، «شور»و «ابراهيم خويدكي» نام دارند. دو شاخه شيرين و ابراهيم خويدكی، شاخههاي خشكشده قنات زارچ هستند و هم اكنون تنها شاخه شور به طول ۷۲ كيلومتر آبدهي دارد. امروز، از آب قنات زارچ ۸۰۰ خانوار كشاورز استفاده ميكنند و دهها هكتار سطح زير كشت باغي از جمله باغات انار، انگور، انجير، سيب، پسته و هلو به همراه ۴۰۰ هكتار سطح كشت زراعي تحت پوشش اين قنات قرار دارد. قبل از خشکشدن دو شاخه قنات، طول عمومی آن ۱۰۰ کیلومتر بود. پس از ورود اسلام به ايران، مسجد جامع تاریخی شهر يزد نيز در حريم قنات زارچ ساختهشد و چند ميله چاه اين قنات در محدوده اين مسجد قرار گرفت تا علاوه بر پر كردن آبانبار وسيع زير مسجد، نمازگزاران بتوانند از طريق پاياب براي وضوگرفتن از آب قنات استفاده كنند.
فوتبال در بستر تمدن و تاریخ
برزیل، فقط پایتخت فوتبال جهان نیست. کشور متمدنی است و سابقه درخشان تاریخی و باستانی دارد. ۱۹ اثر فرهنگی و طبیعی در این کشور به ثبت جهانی رسیدهاست. اگر آن را با ایران مقایسه کنیم، ما کم میآوریم. ایران با آخرین اثر ثبتشدهاش- شهر سوخته- مجموعا ۱۵ اثر جهانی دارد. پس برزیل ۴ اثر جهانی بیشتر از ایران دارد. آخرین اثر جهانی برزیل که در سال ۲۰۱۲ به فهرست جهانی پیوست، شهر ریودوژانیرو، منظری بین کوهستان و دریا است.
این محوطه تاریخی جهانی، زیستگاهی است انسانی با منظری شگفت از جنگل و کوه و دریا. از بلندترین نقطه در کوهستان پارک ملی که حدود ۱۷۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد، تا دریا. در این محوطه که اینک شهر ریودوژانیرو است، باغ گیاهشناسی بزرگی هست که در سال ۱۸۰۸ ساختهشده. تندیس بزرگ مسیح بر بالای کوه کورکووادو، و تپهماهورهای اطراف خلیج گوانابارا از دیگر شگفتیهای این شهر جهانی است. این شهر، ضمنا، معروف به حمایت و یاریهایی است که برای هنرمندان، موزیسینها و معماران فراهم میکند. بناهای مرتفع و عموما سفید رنگ شهری بصورت خوشههایی تعریفشده و منظم در طول محوری از عمق دره بین کوهها تا لبه خلیج مستقر شدهاند. شهر مجموعهای است از منظرهای طبیعی، تندیسها، معماری باشکوه، دریا و ساحل و . . . . . شهر همه آنچیزهایی را دارد که لازمه شهری جهانی است.