قلب تاریخی سمنان – شماره ۸۵
شماره ۸۵، چهارشنبه، ۲ مهرماه ۱۳۹۳ خورشیدی، رایگان
شرکتِ مهندسیِ اردیبهشت مهرازان، دفتر معماری سمنان
اسم شهر
تعریف اسم توصیفی برای شهر، آیا، درست است؟ مگر شهر آدم است که اسم داشتهباشد؟ لابد اگر اسم داشتهباشد، حتما اسم فامیل هم دارد!
اما واقعیت آن است که اسم و نام، از ارکان هویتی یک شهر است. البته مشروط بر اینکه درست انتخاب شدهباشد و اسم سیاستزده نباشد. نام شهر باید مبین ریشه و سرشت شهر باشد و وضعیت فعلی را هم کاملا بنمایاند. جالب است برخی شهرها در جهان اسم جغرافیشان هم نشان دهنده این ویژگی است. مثلا در آمریکا شهرهای زیادی هست که همنام شهرهای اروپایی هستند، مثلا سنتپیترزبورگ، یورکشایر و غیره. اینها نشان میدهد ساکنان اولیه این شهرها را اهالی کوچکرده از آن شهرها تشکیل میدادند و نامشان را بر شهر و تاریخ حک کردهاند.
برخی شهرها بخاطر وجود یک شخصیتِ مهم نام آن را گرفته و اگر آن را از شهر حذف کنیم شهر بیهویت میشود. مثل شهر «پوشینسکی گور» در روسیه که بخاطر حضور پوشکین در آنجا نامگذاری شدهاست. گاه نام شهر از دوقسمت تشکیل شدهاست که گویای دو مکان و محوطه یا سرزمین با ویژگیهای خاص است. مثلا رود دانوب که از عناصر مهم هویتی شهرهای اروپا است، در بوداپست مجارستان نقش خاصتری بازی میکند. یک طرف رود «بودا» و طرف دیگرش «پست» است. و مجموعا شهر زیبای بوداپست را میسازند. مثال زیاد است!
اما اینجا صحبت از اسم توصیفی است. مثلا تا میگویند شهر زندهرود، بیاختیار یاد اصفهان میافتیم. یا وقتی صحبت از پهر پل کارون میشود فورا یاد اهواز میافتیم. این اسمهای توصیفی، در حقیقت، موید بخش هویتی شهر هستند. کلمه اهواز، بخودیخود، تصویر خاصی برنمیانگیزد، ولی وقتی پل کارون را میآوریم، اهواز ترسیم میشود. همینطور وقتی میگوییم شهر دنا، یاسوج را بیادمیآوریم. واقعا یاسوج بدون دنا یعنی چه؟ میشود مشهد را بدون حرم امامرضا تصور کرد؟ میشود شهر رشت را بدون باران و سفالهای خیس تصور کرد؟
این ها نشانههای هویتی شهر هستند. با این اسمهای توصیفی چند هدف محقق میشود. نخست آنکه خوانایی ذهنی شهر بیشتر میشود. شنونده میتواند بهراحتی شالوده و ساختار هویتی شهر را تصویر کند. اما نکته مهم دیگری که انتخاب اسم توصیفی برای شهر دارد، تعیین تکلیف عمومی طرحهای شهری آینده است. مشاور نمیتواند بدون اعتنا به نام توصیفی شهر طرح را تهیه و تدوین کند. مشاوری که برای اصفهان طرح تفصیلی یا جامع مینویسد نمیتواند بدون درنظر گرفتن نقش تعیینکننده زایندهرود، آن را بنویسد. مشهد و اهواز و یاسوج هم همینطور!
اما، در این میان، تکلیفِ سمنان چیست؟ اسم توصیفیاش چه میتواند باشد؟ نامیکه ریشه در عمق تاریخ و زندگی شهر داشتهباشد، گویای وضع امروز باشد، چشمانداز آینده را ترسیم کند! کدام اسمِ توصیفی؟
حیف است فراموش شود!
واقعا غروب پاییز با غروب تابستان فرق دارد؟ آیا رنگ و حس غروب روزهای اول بهار با غروب روزهای اول پاییز متفاوت است؟ شاید آری، شاید نه! ولی پاسخ هرچه میخواهد باشد، غروبِ اینروزها را از دست ندهید. حیف است. سمنان موقعیت خوبی برای تماشای غروب آفتاب دارد. چون از جنوب رو به کویر دارد. هر قاب تصویری در این منطقه میتواند خاطرهای ناب باشد.
در سمت دیگر هم موقعیتهای بسیار ناب از طبیعت وجود دارد. جاده سمنان به فیروزکوه، همهاش کمتر از ۷۰ کیلومتر است، ولی اگر بخت با شما یار باشد، در این محور کوتاه، بیش از ۷۰ قاب زیبای تصویر طبیعت میتوان یافت. این جاده، از چند جهت شایسته دقت و لذت بردن است. نخست آنکه نیمی به استان سمنان مربوط است نیمی به استان تهران. دوم آنکه، مرز بین این دو استان درست در نقطهای که که مرتفعترین بخش جاده است. از سمنان به سمت فیروزکوه آنقدر راه میپیماییم تا به سرازیری کاملا مشخصی برسیم. از آنجا به بعد استان تهران شروع میشود. این خطالراس نشانههای دیگری هم دارد؛ مثلا تنها قهوهخانه سرراه در همین نقطه است. اسمش «قهوهخانه عمو حسن» است. برق ندارد، پس با غذاهایی که نیاز به یخچال داشتهباشد پذیرایی نمیشوید. مثلا کره و خامه ندارد. صبحانه را نیمرو یا املت میل میفرمایید. ناهار را هم همینها بهاضافه آبگوشت. شام که دیگر خبری نیست! برق ندارد تا چراغی روشن باشد!
نشانه دیگرش قله پرشکوه دماوند است. بهترین نقطه در طول جاده که بتوان دماوند را دید همین نقطه است. البته اگر اقبالتان بلند باشد و اطراف دماوند را دود و دم یا مه وابر نگرفتهباشد. از این نقطه میتوان دماوند را در بستری از کوهو کوهپایههای متنوع مشاهده کرد. زیاد نگران نباشید اگر خود قله قابل رویت نباشد، منظر زیبای غروب را میتوان دید. این عکس از این نقطه است و از این منظر. تقدیم شما عزیزان!
ماشاءالله
روز اول مهر، یک میلیون و سیصدهزار دانشآموزِ کلاسی اولی وارد مدرسه شدند. ماشاللا. این تعداد دانشآموز در ۶۰ هزار مدرسه مشغول به تحصیل میشوند. شاید کشورهایی باشند که کل جمعیتشان اینقدر است. یا پایتخت هایی که جمعیتشان از تعداد بچههای کلاس اولی ایران کمتر است. روز ورود کلاساولیها به مدرسه، روز شکوفهها، معمولاً مدارس برنامه شاد و متنوعی را برای استقبال از دانشآموزانی که برای بار اول در محیط مدرسه قرار میگیرند، تدارک میبینند. به گفته مقامات، در کشور حدود ۳۰۶ هزار کلاس ابتدایی داریم که از این تعداد ۵۲ هزار کلاس «چندپایه» است؛ همچنین در هر پایه ابتدایی یعنی اول تا ششم حدود ۵۰ هزار معلم داریم.
اینها عددهای درشتی هستند. واقعا کنترل اینهمه دانشآموز و مدرسه و معلم کار سادهای نیست. بویژه اگر قرار باشد اینان روزها و ماههای شاد و شاداب در مدرسه داشتهباشند و با شور و استیاق درس بخوانند تا حفرهای خالی دانش در کشور را پر کنند. برای تمام کودکان محبوب و معلمانِ عزیزشان این روز و این روزها را تبریک میگوییم. پایدار و سرافراز باشند.
نیمهخصوصی
«یکی از فعالیتهای مردم روستانشین، پخت نان در منازل میباشد. انجام این فعالیت در خانه مستلزم وجود تنور میباشد. تنورهای مشاهدهدشه در منازل (روستاهای هرمزگان)، اغلب بصورت روباز و در حیاط میباشد و در برخی موارد تنورخانه در قالب یک سایبان و گاها بصورت فضای ساختهشده مشاهده میشود. پارکینگ (گاراژ) در منازل روستایی در صورت نیاز ساکنین منازل، در حیاط به صورت سایبان یا ساختهدشه توسط مصالح بنایی تعبیه می شود. یکی از فضاهای مورد نیاز زندگی روستایی، فضای دامی میباشد چرا که اکثر روستاییان حتی اگر معیشت دامداری نداشتهباشند، معمولا چند راس دام جهت رفع نیازهای اهالی خانه نگهداری می کنند. این فضاهای دامی در اکثر موارد مشاهده شده، بهدلیل گرمای هوای استان به صورت آغلهای نیمهباز و یا کپر در محوطه حیاط میباشد. . .
در روستاهای ساحلی که آبو هوای بسیار مرطوب دارند،شاهد شکلگیری فضایی تبستاننشین به نام اتاق بادگیر هستیم. که امروزه به دلیل وجود تاسیسات سرمایشی در بنا، استفاده از اتاق بادگیر بسیار محدود شدهاست و اکثرا این اتاقها به محل دپوی وسایل اضاففی تبدیل شدهاند. یکی از عوامل تاثیرگذار در معماری، به عنوان فرهنگ و مذهب معرفی شد. آنچه که در استان (هرمزگان) و روستاهای مورد مطالعه مشاهده میشود، تفاوت در نیمه غربی و سااحل خلیج فارس با دیگر مناطق است. عملکردها در این بخش متنوعتر و کامل ٱر و فضاها دارای تعاریف خاص و مشخص می »اشند. یکی از عملکردهای اصلی اینگونهها، پیش ورودی و دهلیز می»اشد. فضای پیشوردی یک بخش کوچک مسقف مقابل درب خانه است که جهت انتظار در سایه،نشستن و گفتوگو با همسایگان و فعالیتهایی از این دست استفاده میشود.
دهلیز فضایی است که یک مرحلهبه فضای خصوصی نزدیکتر و بخش نیمهخصوصی خانه می»اشد. فضاهایی چون پذیرایی زنانه و مردانه و گاها انبار به دهلیز دسترسی دارند. دهلیز به عنوان فضای انتظار افراد نامحرمی است که اجازه ورود به داخل حیاط را ندارند. درب های دهلیز در جایی تعبیه می شوند که از بیرون فقط دیوار روبرو دیده شده و دید مستقیم به جیاط مسدود میشود که این نوع دهلیز را خواجهگردون مینامند. تمام این ویژگیها نشانگر میزان اهمیت به محرمیت میباشد. یکی از عملکردهای شکلگرفته در برخی از نمونهها، مهمانسرا میباشد که در یکی از روستاها نمونههای این مورد مشاهد شد. مهمانسرا اتاقی است که خارج از بنا با دسترسی کاملا مجزا از بنا شکل میگیرد. یکی دیگر از عملکردهای خاص اتاق بالاخانه است که در روستاهای شهرستان بستک واقع در شمال غربی استان از بخش اصلی بناست. این، اتاقی است با بازشوهای متعدد روبروی هم در کف و به عنوان تابستاننشین استفاده میشود».
(برگرفته از «گونهشناسی مسکن روستایی استان هرمزگان»، سعید امینیان/ بهروز جانیپور/ ثریا سهرابی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰، ص ۸۶)
خوبه!
انشالله که اوضاع خوب است! شهرهای ما کمکم به سمت نما ها و مصالح مناسبتر و خودیتر میروند. دیر نیست روزگاری که در و دیوار شهر و آبادیهای ما را سنگ چینی سفید خاکستری نواری پر کردهبود. تمام شهرها آلوده این مصالح در نماسازی بودند، غافل از اینکه آیا این سنگ سازگاری با محیط دارد یا نه. از این سنگ هم در همدان استفده می کردیم هم در مشهد و هم در اهواز. انگار نه انگار که مصالح ساختمانی خواص و ویژگیهایی دارند که باید در معماری مد نظر قرار گیرند. واقعیت آن است که آنها اصلا معماری نبودند، ساختمان بودند. رنگوبویی از هنر نداشتند.
امروز اما انگار مردم کمکم به سلیقه و تفاخر دیرین برمیگردند. نماها را با دقت بیشتری میسازند. خوشبختانه، در بعضی شهرها گستردهشدن روح معماری در شهر را میتوان حس کرد. قزوین و همدان از این دسته هستند. وقتی در شهر قدم میزنیم احساس میکنیم موج «بساز بفروشی» افسار گسیخته چندان قوی نیست، مردم دوست دارند پولی که برای ساختمان و نمای آن مصرف میکنند، نشانه شخصیتشان باشد و اصالتی داشتهباشد. در چنین شرایطی، آجر یکی از بهترین گزینهها است. این ماده ساختمانی از چند جهت ارزش دارد،که شاید رفتار آن در برابر سرما و گرما مهمترینش باشد. استفاده از آجر در نما یا ساختار دیوارها و جداکنندهها میتواند در تنظیم حرارتی ساختمان بسیار موثر باشد. آسایش حرارتی و محیطی ساختمان با آجر تطابق بیشتری دارد.
علاوه بر آن، نماسازی و ظریفکاریها با آجر راحتتر و اجراییتر است. آجر بدلیلِ سابقه بسیار طولانیاش در بناهای ایران، با روحیات ما سازگارتر است. یکی از بزرگان معماری ایران گفته، «آجر میتواند حلقه اتصالِ معماری گذشته با معماری مدرن ایران باشد». خوشبختانه، امروز در ایران تنوع بسیار مطلوب آجر تولید میشود. از آجر سنتی قم تا آجر نسوز رنگی. هرکس مطابق با سلیقه خود میتواند یکی از انواع و اقسام آجرها را انتخاب کند. معمارانِ صاحبسبک زیادی هستند که هنوز با آجر سنتی ابلقی قم زیباترین نماها را می سازند. دیگرانی که نما را با آجر نسوز مقاوم و جدید میسازند. خوبه که آجر دوباره در شهرهای ما رواج پیدا میکند. خوبه که در برخی شهرها، شهرداریها استفاده از آجر را در نماها- یا در بخشی از نماها- الزامی میکنند. خوبه که دوباره در دیوار شهر با ما صمیمی میشوند. خوبه!
یک عکس و هزار . . .
این یک عکس است. از باغ شازده کرمان. هنرمند بزرگ، کامران عدل، این عکس را گرفتهاست. فقط باید لذت برد و به وجود چنین صحنهها و منظرهایی در ایران شکرگزار بود. باید ممنون بود که چنین هنرمندانی داریم. هنرمندانی که «چشم زیبایی بین» دارند و روحِ سرشار از زیبایی و زیباییدوستی. حیف است این عکس در چنین قاب کوچکی دیدهشود. ظرایف عکس بسیار زیاد است. هم ظرایف فنی دارد و هم ظرایف محتوایی. باغشازده یکی از نه باغ ثبتشده جهانی ایران است. بهشتی در دل کویر و نشانی از مهندسی بینظیر آب و طراحی شگرف باغ. عکس بخوبی این تلاطم روحی و این شادابی طبیعی را نشان میدهد. عمارتی شاخص در میانه بالای قاب، گستره آب در میانه پایین. دو عالم صلب و سیال. هر دو زیبا و مکمل یکدیگر. این سلیقه عکاس است که پایه عکس را با ردیفی از شمعدانیها میسازد. و تنها در این بخش است که رنگ قرمز جوان و شاداب خود را به رخ میکشد و آرامش و لطافت سبز و آبی را رنگین و پر تحرک میکند. عکس را باید دید و فقط لذت برد. همین.