قلب تاریخی سمنان – شماره ۱۹
شماره ۱۹، چهارشنبه، ۱۳ دی ۱۳۹۱ خورشیدی، رایگان
شرکتِ مهندسیِ اردیبهشت مهرازان، دفتر معماری سمنان
شهرِ سرزنده!
سلام،
امروز شهرهای عالم در رقابتند تا خود را برتر و شادابتر از بقیه نشان دهند. سازمانهای متعددی وجود دارند که شهرهای مهم و اصلی کشورها را مرتب پایش میکنند و در جدولی جهانی جای میدهند. ممکناست برای برخی از کشورها و شهرها این جور کارها «عبث» و «بیثمر» جلوه کند، ممکن است این معیارها چندان هم دقیق نباشند، ولی به هرحال عاملی است برای تشویقِ شهرها برای بهبود شرایط زندگی و اجتماعی مردمشان.
شهرهای برتر، علاوه بر جذابیت توریستی، بیشترین فرصت را برای جذب سرمایههای جهانی مییابند.
«واحد سنجش و ارزیابی اکونومیست»، یکی از معتبرترین رتبهبندی های جهانی، در آخرین ارزیابی خود که مربوط به سال ۲۰۱۱ است، ده شهرِ برترِ جهان (از میان ۱۴۰ شهرِ ارزیابیشده) را چنین معرفی میکند:
ملبورن (استرالیا)، وین (اتریش)، ونکوور (کانادا)، تورونتو (کانادا)، کالگاری (کانادا)، سیدنی (استرالیا)، هلسینکی (فنلاند)، پرت (استرالیا)، آدلاید (استرالیا)، آئوکلند (نیوزیلند). قبل از آن، در ده سالِ گذشته، ونکوور برترین شهر دنیا بود، ولی در سالِ ۲۰۱۱، به سببِ بستهشدنِ متناوب و محدود یک بزرگراه به نام «مالاهات» که رتبه زیرساختهای حملونقل ونکوور را اندکی کاهش داد، از مقامِ اولی به رتبه سوم رسید.
از ده شهر برتر جهان، چهارشهر به استرالیا و سه شهر به کانادا تعلق دارد. اما ارزیابیها برچهاساس صورت میگیرد؟ وین در رتبه بندی سازمانِ معروفِ «مرکر» هم برای چهارمین سال پیاپی برترین شهر اروپایی نام گرفتهاست.
پنج رشته عوامل برای ارزیابی یک شهر عبارتند از: ثبات، بهداشت، فرهنگو محیط، آموزش، و زیرساختها. در بخشِ «ثبات» به فاکتور هایی مثل «رواجِ جنایتهای خرد»، «رواج جنایتهای خشن»، «خطر برخورد و ناآرامی داخلی» میپردازند. در مقوله بهداشت عواملی مثلِ «دسترسی خصوصی و عمومی به بهداشت»، «بهداشت فردی و عمومی» و «دسترسی به دارو و درمان» مورد بررسی قرار میگیرد. وضعیت ورزش، فرهنگ، سانسور، غذا و دما و آسایش عمومی جزو مقوله فرهنگ و محیط است.
دسترسی به آموزش خصوصی و عمومی در بخش آموزش بررسی میشود، و موضوعاتی چون کیفیت شبکه زمینی و حمل و نقل عمومی و زیرساختهای ارتباطی هم در بخش زیرساختها قرار میگیرند. عرض و طول خیابان و کوچه جزو عوامل اصلی نیستند. مهم کیفیت ارتباطات و زیرساختهای شهری است. میتوانیم امیدوارباشیم سمنان هم خود را نامزد قرار گرفتن در فهرست شهرهای برتر جهان بداند؟ انشاالله.
هم طبیعت، هم تاریخ!
در هفتههای پیش، از جاده سنگفرشِ ۳۵ کیلومتری شاهعباسی گفتیم که در جنوب غربی استان سمنان است که «به عنوان یکی از شگفتانگیز ترین آثار تاریخی» استان از که «قدمتِ آن به ۳۸۰ سال میرسد»، جادهای تاریخی که امروزهم «امکان عبور کاروانها را از میان اراضی باتلاقی و شورهزارهای حاشیه دشت فراهم» میکند. جالب است بدانیم بخشی از این جادهِ زیبا در منطقهای قرار دارد که به «پارک ملی کویر» معروف است.
پارک ملی کویر در «جنوبِ گرمسار و حدفاصلِ کویر مرکزی ایران و دریاچه نمک واقع شدهاست. ۴۵۰ هکتار مساحت دارد. دارای زمستانهای معتدل و تابستانهای گرم است. از اینرو جزو مناطق خشک معتدل طبقهبندی میشود. پوشش گیاهی منطقه اندک و کمتنوع، شامل گونههای گیاهی بیابانی و نیمهبیابانی و در بخشهای کوهستانی دارای گونههای گیاهی با سیمای «استپی» است. پارک ملی کویر، «گونههای مختلفی از حیات وحش را که زیستگاه آنها کویری، دشتی، تپهماهوری و صخرهای هستند، در خود جای دادهاست».
علاوه بر جاذبههای طبیعی و بکر، جاذبههای انسانساختِ تاریخی پارک واقعا کمنظیر اند. «بنای مشهور «قصر بهرام» که در واقع یک کاروانسرای شاهعباسی است، کارانسرای «عینالرشید» در ۲ کیلومتری جنوبشرقیِ قصر بهرام، «آبراهِ سنگی سیاهکوه» که آب مورد نیاز قصر بهرام را تامین میکردهاست، بقایای «ساختمانِ حرمسرا»، کارانسرای «سفیدآب»، کارانسرای «لکاب» و آبانبار «قیلوله» آثار برجسته تاریخی این پارکِ زیبا هستند.
اینهمه اثر تاریخی در یک قطعه نه چندان بزرگ، آیا، نشانِ حضورِ مدنیتی فاخر در منطقه نیست؟ زمانیکه این منطقه چنین صلابت و تفاخری داشته، چندان قدیم و باستانی نیست. چند قرن بیشتر فاصله ندارد. چه شد که چنین شد؟ قدرِ شناسنامه اصیل و پر افتخارمان را بدانیم.
شهرِ شنبهها
نکتهای که در «وین» کاملا به چشم میخورد، کافهها و چایخانهها هستند. نخستین قهوهخانه واقعی اتریش در سال ۱۶۸۳ در وین بازشد. زمانی که ارتش شکستخورده عثمانی وین را ترک کرد و بار بزرگ قهوه را به جا گذاشت. یک افسرِ لهستانی، با قهوههایی که از ترکهای عثمانی گرفته و نگهداشته بود، این اولین قهوهخانه را دایر کرد. او در اشاعه قهوه خوری در میانِ اروپاییان، افزودن شیر و شکر به قهوه را باب کرد تا قهوه باب طبعِ اروپا را رواج دهد. هنوز هم به نظر میآید کافیشاپ در وین بیشتر از دیگر شهرهای اروپایی وجود دارد.
وین، مشهور به شهر شعر و موسیقی، پایتخت امپراطوری سابقِ «پروس» بود که در سدههای گذشته و در جنگهای مختلف، با ازدست دادنِ بسیاری از سرزمینهای خود، نهایتا با نامِ اتریش در نقشه امروز جهان شناخته میشود. کشورهایی چون مجارستان،چک، اسواکی و یوگسلاوی از این امپراطوری بوجود آمدند. وین، پایتخت اتریش، از پایتختهای فرهنگی اروپا به شمار میرود و موزههای هنری آن زبانزد عام و خاص است.
آنانکه طالبِ هنرهای مدرن هستند میتوانند روزها و ماهها و سالهای متمادی در وین سرگرمِ دیدن نمونههای شاخص هنری و تماشای باله و موسیقی باشند. وین برخلاف برخی پایتختهای اروپا، مرکز عیشونوش های ولخرجانه و بیقاعده نیست. در رفتار و کردار مردمِ اصیلِ وین، نوعی تفاخر و آرامش وجود دارد. معروف است که وینیها تالارنشین و هنرشناس هستند نه خیابانگرد و عربدهجو. معماری اتریش، بویژه معماری وین مصداق معماری فاخر و اصیل است. امروز در کوچه و خیابانهای وین، برای تمامِ نیازهای امروزی ساکنان و اهالی، پاسخهای لازم وجود دارد، در عینحال که شهر سیما و زیبایی تاریخی خود را حفظ کردهاست. آرامشِ کوچههای وین آرزوی اروپاییان و فرهیختگان عالم است.
رود دانوب، رودِ پر آوازه اروپا از میان وین میگذرد. دانوب بیش از اینکه رودخانهای طبیعی باشد، سرچشمه ذوق و هنر اروپاییان بهشمار میرود. شعر و نواهایی که در وصفِ دانوب سرودهشده، بخشهایی از هنر و ادبیات اروپا را تشکیل میدهد. وین با فرصتها و مکانهای بسیار برای گذرانِ اوقاتِ فراغت، به «شهر شنبهها» معروف است.
شهر و فرهنگ
«علاقمندم تاکید کنم فرهنگ را به مثابه نیرویی ببینیم که نه تنها میتواند اقتصاد شهر را ارتقا دهد، بلکه کیفیت زندگی و مدنیت آن را هم بهبود میبخشد و به دغدغههای زیستمحیطی نیز جواب میدهد. فرهنگ، تبدیل به منشوری میشود که با آن میتوان سیاستها و راهبردهای توسعه شهری را رصد کرد. اما این دورنما وقتی محقق میشود که ما فاتنزی بر ساکنان شهر تحمیل نکنیم، بلکه روند جامع سیاستسازی از پایین به بالا را مهندسی کنیم که به معنی تکیه بر تحرک روبناهای جامعه مدنی بومی است. در بسیاری از شهرها، جامعه مدنی ضعیف است و باید تقویت شود».
این چند جمله را از «دراگان کلایک» نقل کردیم. او از برنامهریزان شهری اروپا است. در نوشتهای که از او در سایت «دیالوگ» آمده، عنوان میشود «فرهنگ است که شهرهای ما را میسازد». او با بررسیِ نظرگاه های مختلف، از جمله این نظر که اقتصاد و تولید عامل شکلگیری و تداوم شهرها است، به نقشِ پررنگِ فرهنگ در زندگی شهر میرسد و ابعاد مختلفِ زندگی شهری را با این پارامتر میسنجد. نگفته پیداست که نقلِ نظرات این پژوهشگر معتبر به معنی نفیِ آرای دیگر علمای شهرسازی نیست. بویژه آرای نظریهپردازانی که تولید را پایه و اسکلت اصلی یک شهر میدانند و معتقدند «شهر بدون تولید میمیرد». بازتاب و آزمون این نظریه را در ایران و جهان فراوان داریم.
شهرهایی چون مسجدسلیمان و نفتشهر از یکسو و روستاهای گردشگری معروفِ ابیانه و میمند از سوی دیگر، موید این مطلب هستند که اساسِ ماندگاری هر سکونتگاهِ انسانی به تولیدِ معاش و (به دنبالِ آن) تولیدِ مثل انسانی بستهاست. با اینحال، در هر آبادی و شهری، عامل فرهنگ به عنوان نخ تسبیحِ جامعه عمل میکند و سبب تداوم و ماندگاری مدنی آن میشود.
به باورِ دراگان کلایک، «فرهنگ تبدیل به منشوری میشود که با آن میتوان سیاستها و راهبردهای توسعه شهری را رصد کرد»، اما او بلافاصله تاکید میکند ما حق نداریم «فانتزی بر ساکنانِ شهر تحمیل کنیم». و این نکته بسیار مهمی است که متاسفانه در طرحهای «ساماندهی» شهریِ بسیاری از کشورها، ازجمله ایران کاملا ندیده گرفته میشود و امر ساماندهی را در حد تزییناتِ سطحی یا عمقی در کف و بر و جداره خلاصه میکنند. طبیعی است این فانتزیها راه به تجدیدحیات نمیبرند.
«دراگان کلایک» به درستی اشاره میکند که «روند جامع سیاستسازی از پایین به بالا» جوهر چنین تفکری است و با غیر از این روش، ما راه بهجایی نخواهیم برد. این نکتهای است که ما در بحثِ «روندِ طراحیِ پایدار» به آن خواهیمرسید.
(برگرفته از گزارش «شکوه قلبِ تاریخی، مبانی و گزارش فرهنگی»، شرکت مهندسی اردیبهشت مهرازان، نوروز ۱۳۹۱)
در کوچههای «بافت»!
پیرمرد، پیرِ بافت است. از روزهایی میگوید که جوی آب در بافت جاری بود. روزهایی که درختِ کوچکِ مقابلِ دکانِ ساده و صمیمی او سایهای صمیمی و خودمانی داشت. از روزهایی میگوید که صدای بچههای دبستانی شاد و شاداب مدرسه صادقیه او را به وجد میآورد. روزهایی که هنوز «طوطی» بود و یاد دویستسال پیش را زنده میکرد.
روزهایی نه چندان دور. پیرِ بافت هفت دهه از عمر نازنینِ خود را در بافت گذرانده. بالا و پایینِ بسیار دیدهاست. آنانی را که به بافت خدمت کردند میشناسد. به نیکی ازشان یاد میکند و خاطرهها میگوید. پیرِ بافت قدرشناس است. او دستهای شریفِ زحمتکشِ خود را نشانِ مهمانش میدهد و افتخار میکند با همین دستان پینهبسته فرزندانی به جامعه تحویل داده که هرکدامشان فخری برای خانواده هستند. یکی وکیل است یکی اداری و آن دیگری خدمتگذاری در سازمانی دیگر. او هنوز عشقِ بافت را دارد. هنوز ته امیدی برای احیای زیباییها و خصوصیتهای یگانه بافت دارد.
پیرِ بافت از بوی تند آسفالت و دودِ اگزوزِ ماشینهای عبوری راضی نیست. «میگوید همهجای شهر مالِ شما، بگذارید ما در اینجا با خاطرههای گذشتهمان زندگی کنیم». او به پاکی آدمهای بافت و زیبایی رابطهها اعتماد دارد. او دل در گرو روزهای ساده و صمیمی گذشته دارد. وقتی از کوچه و نهرِ آب روانِ آن حرف میزند، بغضش میگیرد.
پیرِ بافت را دوست میداریم. آرزوهایمان را باهم تقسیم میکنیم. او و دیگر پیران و جوانان بافت مایه دوام و بقای بافت هستند.
میراثِ جهانی معماری خشتی
معماری خشتی یکی از اصیلترین و نیرومندترین نمودهای توانایی ما برای خلق محیط مصنوع با منابع موجود و قابل دسترس است. این معماری انواعِ سازهها را دربرمیگیرد: از مساجد، قصرها و انبارهای غله تا مراکز تاریخی شهرها، منظرهای فرهنگی و محوطههای باستانشناسی. اهمیت فرهنگی این معماری برای جهانیان روشن است و به همین خاطر به عنوان میراث مشترک انسانی تلقی میشود و موجب جلب حمایت و حفاظت بین آلمللی شدهاست.
در سالِ ۲۰۱۱، حدود ۱۰ درصد از میراث فرهنگی چهانی را آثار معماری خشتی تشکیل میداد. قابل حصولبودن و کیفیت اقتصادی مصالح، بدین معنی است که این معماری میتواند نقشِ مهمی در تخفیف فقر و توسعه پایدار داشتهباشد.
با اینحال، به سببِ تهدیدهای طبیعی و انسانی (مثل سیل و زلزله، صنعتیسازی، شهرنشینی، فنآوری های مدرن ساختو ساز، از بین رفتن تجربه سنتی محافظت) لازم است توجه ویژهای برای حفاظت از آثار معماری خشتی به عمل آید. طبقِ آمار، حدود یکچهارم آثار «درمعرض خطر» میراث جهانی از این نوع آثار هستند. در میان این آثار، ارگِ بم کرمان یکی از شاخصترینها است که متاسفانه صدمه شدیدی از زلزله اخیر دید.
فرزندانِ بافت
میدانیم و میشناسیم فرزندانی از بافت را که بسیار درسخوان هستند و با نمرات بالا هر سال را به امید رسیدن به درجات علمی بالاتر سپری میکنند. بچهها باید بدانند همه اهالی بافت درس خواندن آنها را پاس میدارند. اینروزهاع روزهای امتحان دانشآموزان است و روزهای هیجان. بچههایی که درسشان خوب است و در هر امتحان نمره عالی میگیرند، با شادی و بازی و شیطنت به خانه برمیگردند و دوست دارند تا خبرِ نمره خوب را به مامان و بابا دادند، مورد تشویق قرار گیرند.
بچههای بافت آینده اینجا را رقم خواهندزد. این بچهها باید بدانند دل بزرگترها برای موفقیتشان میتپد. باید قدر هوشیاری و کوشش بچهها را دانست. شاگرد اولها و دانشآموزان ممتاز را شناسایی کنیم و ازشان قدردانی کنیم. برای آنها مسابقه داستاننویسی راه بیاندازیم و به بهترینها جایزه بدهیم. با تشکر از بچهها، از زحمات مربیان و آموزگارانشان هم قدردانی کنیم. کودکانِ بافت روشنی دلهای امیدوار ما هستند.