با این حال، حد ما یک متر و شصت سانتیمتر است، نه بیشتر!
ما هم جزو آسیا هستیم، اگر نه جزئی از جهان!
با این حال، حد ما یک متر و شصت سانتیمتر است، نه بیشتر!
بهروز مرباغی
درحوزه معماری، با تمام عظمت و صلابتی که در تاریخ داریم، امروز، متاسفانه حرف زیادی برای گفتن نداریم. هیچ بنا و اثری که گامی کوچک از غولهای گذشتهمان جلوتر زده باشد نداریم. اگر در اصفهان فرهنگسرایی داریم که با معماری ایرانی و اجرایی مدرن ساخته شده، اگر در قم صحن جدید حضرت معصومه را داریم که کمی رهاتر از سنتهای صلب گذشته توانسته فضایی پاک و دلنشین فراهم آورد، اگر در تهران تک و توک ساختمانهایی داریم که توانستهاند خواستهای مخاطب از بنا را پاسخ گویند، با این حال و با این موارد هم، شاهد آن چیزی نیستیم که بشود نامش را پیشرفت در معماری گذاشت. اینها، به باور من، حداقلهای معماری در جهان امروز هستند. هیچکدامشان در قد وقوارهای نیستند که بشود در سیاهه بناهای ماندگار ثبتشان کنیم.
در میانه همایشی که اردیبهشت ماه در اصفهان و در مدح و توصیف شیخ بها برپاشده بود، و سخنرانان بیهیچ استثنا شیخ را تا اوج فلک بالا میبردند و وصفهایی درحد معجزات از شیخ برمیشمردند، و هیچکس دنبال این نبود که چه شد که این جماعت معمار، نوادگان تاریخی همان شیخ بها نمیتوانند یک دهم معجزات فنی و معماری او را به عرصه رسانند، دکتر شاه کرمی، دبیر علمی همایش، در گفتگویی کوتاه بر این نکته انگشت گذاشت که «معماری همیشه سوار بر مهندسی است». به سخنی دیگر، هر زمان که ما مهندسی قوی و محکمی هم داشتیم معماریمان هم بالیده و بالا آمده است. به اعتقاد ایشان، در حال حاضر، توان مهندسی ما پایین آمده-البته در قیاس با دیگران. من برای همین یک نکته مصداقی فنی را میآورم.
تعلیق، گشایش فضا و رهایی
یکی از زیباییهای معماری امروز جهان، استفاده از تعلیق در بناست. تعلیق ذاتی پیچیدگیهای جهان امروز است. ساختمان از حجم و فرمهای ساده و متقارن و یک فرم خارج شده و لایههای نامتعارف و استعاری دارد. در شعر و ادبیات هم چنین است و روایت جای خود را به داستانهای کوتاه چندساحتی داده و در رئالترین داستانها هم فلاشبکهای سوررئال حضور مستمر دارد، همچنانکه فیلم هم آن فیلم ساده داستانی ساده و تقابل روایی خیرو شر نیست. تعلیق جزئی از ساختار فیلم است و فیلمساز افتخارش به ساختن تیپ نیست و میکوشد لایههای تودرتو شخصیت داستان را چنان ظریف دربیاورد که فردیت شخصیت برجستهتر شود. در معماری، تعلیقها عموما در پر و خالی فضاها و کنسولها و منفی و مثبت حجمها خود را نشان میدهد.
آلدینگر برای نشان دادن فلسفه رهایی در آموزش مدرسهای، اتاقهایی از مدرسه را بهصورت کنسول ۶ متری زده تا با این تعلیق فیزیکی آزادی بچهها از هرآنچه که آنها را زمینگیر میکند، نمایش دهد. رم کولهاوس پس از اینکه یک سال جنگید و آییننامهای ساختمانی چین را بازویرایی کرد تا بتواند ساختمان معروف رادیو و تلویزیون مرکزی چین را بسازد، پای این حرف ایستاده بود که اگرساختمانی که میسازم نتواند خود را از جبر زمین و قوانین قدیمی آزاد کند، برنامههای تلویزیونیتان صدسال سیاه هم نخواهد توانست روح آزادی و آزادگی را در بینندهها بوجود آورد. برنارچومی در نیویورک مجتمعی مسکونی ساخته که به صورت برج است ولی در کمرگاه به شکل دوک در میآید و به ساختمانهای اطراف سایه میاندازد. چومی اعتقاد دارد که حتی برجهای مسکونی هم باید تبدیل به بخشی از منظر شهری شوند.
سالها قبل مرکز اتحادیه قایقرانان آمریکا ساختمانی را افتتاح کرد که بر محوری مقطع مستطیل سوار است و از دو جناح تا ۱۲ متر کنسول شده و دفاتر اداری در این فضای کنسول شده مستقر هست و با این تعلیق زیبا حرکت موج شکاف قایقهای تندرو در دل آبهای خروشان را به تصویر کشیده است. تام مین در طرح زیبای دانشکده معماری یکی از ایالات آمریکا، آتلیه را با دو ستون نازک در یک سمت آن، بصورت تعلیقی روی محوطه باز و سبز دانشگاه کنسول کرده است. در مصاحبهای که پس از افتتاح این بنا داشت، وقتی خواسته در مورد این کنسول حرف بزند، به همین یک نکته اشاره کرده و گذشته که فقط باید توی این آتلیه باشید تا بفهمید چه احساس آزادی و رهایش دارید! و در چنین آتلیهای است که معمار بوجود میآید نه در اتاقهای مثل اتاق ادارات؛ و صدها مثال از این دست.
حداکثر یک متر و شصت سانتیمتر!
ما چون در ایران زندگی میکنیم، چون سرزمین ما زلزله خیزاست، چون ما استانداردهایمان بالاتر از هر جای دیگری دردنیاست، اجازه نداریم از چنین فضاهای تعلیقی در معماریمان استفاده کنیم. آییننامهها به ما اجازه میدهند فقط ۱۶۰ سانتیمتر کنسول داشته باشیم. من به عنوان عضو کوچکی از جامعه معماران این مرز و بوم، شاهد نمونههای فراوانی هستم که معمار مجبور میشود خود را سانسور کند و شاخ و برگ و گاه تنه و اندام آرزوها و تواناییهای معماری خود را بزند تا در قفس تنگ آییننامهها جای بگیرد. نتیجهاش هم همین ساختمانهایی میشود که اگر کمی بدبین باشیم میتوانیم از صفت معماری دادن به آنها بگذریم و فقط «ساختمان» بنامیمشان.
این امر البته دوسویه است و دو دلیل دارد. از یک جهت قوانین و آییننامههای ما بسیار محافظهکار وقدیمی است، از سوی دیگر توان مهندسی ما پایین آمده است. و من بیشتر دنبال سویه دوم این نقص هستم: ضعف توان مهندسی ما. من شخصا در چندین مورد با مهندسان سازه این موضوع را بحث کردهام و غالبا ازشان خواستهام که به فرض نادیده انگاشتن آیین نامهها، سازه مناسب برای حجم پیشنهادی معمار را طراحی کنند، که عملا نتیجه این شده که خود را سانسور کنیم بهتراست. یکی از بزرگان سازه پایتخت خاطرهای تعریف میکرد که عبرتانگیز است. میگوید در انگلستان مامور شده بوده پلهای را طراحی و محاسبه نماید و نهایتا ضخامت پله شده بود ۴۰ سانتیمتر! سرمعمار و مدیر پروژه وقتی طرح را میبیند شاخ در میآورد و طبعا رد میکند طرح را. مهندس ما میگوید تمام محاسبات من درست است چرا باید غیر از این باشد؟ رئیس پروژه جواب میدهد چون شما بتن را ۲۵۰ گرفتهای و ما درانگلستان بتن کمتر از ۵۰۰ نداریم! اصلا نمیتوانیم تولیدکنیم حتی اگر بخواهیم. به همین سادگی است عقبماندگی ما در بخش مهندسی، و به تبع آن در معماری. تعارف ندارد. این همه ستایش گذشته، فقط میتواند جلد شناسنامهمان را طلاییترکند، نه بیشتر. آنچه که مهم است، این است که از فضل پدر ما را چه حاصل؟
آییننامهها را کیها مینویسند؟
به باور من، علت اصلی محافظه کاربودن آییننامههای ما آن است که مهندسان ما محافظهکارند و از توان رایج جهانی دورند. تا آنجا که میدانیم، همه این آییننامهها را مهندسان و دانشآموختههای عمران و معماری نوشتهاند. من حتی گفتگویی دارم با یکی از این بزرگان که اعتراض میکند به اینکه، آییننامه را او نوشته و یک سال هم رویش زحمت کشیده ولی به اسم فلان معاون وزیر چاپ شده! قطع و یقین بدانیم که هیچیک از سیاسیون و مدیران حکومتی نه وقت و فرصتش را دارند و نه توان و ظرافت اندیشگی و فنی را که بتوانند این آییننامهها را بنویسند. همه را همین زعمای مهندس و معمار نوشتهاند. ولی چرا چنین شده؟ چرا حد ما شده یک متر وشصت سانتیمتر؟ آیا در دنیا تنها کشور عزیز ماست که زلزله دارد؟ ممالک دیگر افتخار پذیرایی از این غول خانه خرابکن ندارند؟ که در عین مصیبت نعمت هم هست؟ (هرجا که زلزله هست، حتم بدانیم که مخازن زیرزمینی نفت وگاز و سفرههای فراوان آب هم هست). من دو نمونه اخیر معماری از دوکشور زلزله خیز آسیایی را به صورت خلاصه میآورم. هرچند که معماران هر دو این بنا بومی این کشورها نیستند (که به زعم من فرقی در اصل موضوع ندارد)، مهم آن است که چنین تعلیق و چنین پوشش دهنه بزرگ در این کشورها اجرا شده. این را هم بگویم که این جا قصدم تایید یا رد فرم معماری این دو اثر نیست، هرچند که معماری «گی ره» را دوست میدارم. صحبت سر پشتوانه مهندسی و آییننامهای معماری در این کشورهاست.
ورزشهای آبی المپیک پکن
مرکز ورزشهای آبی المپیک پکن، با مراسمی باشکوه افتتاح شد. این مرکز، و درکنارش، استادیومی که «هرتسوگ و دمرون» میسازند، دو فضای ورزشی المپیک هستند که معمارانشان بر اساس مسابقهای بینالمللی برگزیده شدند و از همان اول در مرکز توجه اجتماع بودند و هستند. پوسته این مرکز ورزشهای آبی تشکیل شده از ۳۰۰۰ «بالشتک» هوای با پوشش تفلون، از یک طرف سبکی فیزیکی را به نمایش میگذارد و از سوی دیگر نوعی شگفتی و زیبایی خاص شهری دارد. وزن سبک دیوارها سبب شده که ریسک تخریب شدید در برابر زلزله به حداقل برسد، و نمود شفاف و نما وحجم نامتعارف آن، به نوعی نشانه ای «ویترینی» بودن بازیهای المپیک ۲۰۰۸ میتواند باشد.
سازه اسکلت فلزی ساختمان با زاویههای قائم، درست است که نخستین اثر از این نوع در چین بشمار میرود، ولی از نظر بزرگی هم در دنیا تک است (۱۱۰ هزار مترمربع). بدنه، درحقیقت کاملا درزگیری شده و بدون امکان پرت حرارتی است و به همین خاطر به راحتی میتوان گرمای بالای صفر را حتی در ماههای زمستان هم در داخل سالن حفظ کرد. در تابستان سامانه سرمایش ساختمان عمل میکند که مبتنی است بر تبادل حرارتی بین داخل و بیرون. آفتاب تاثیری در داغ کردن داخل سالن ندارد چون غشای داخلی بالشتکها از تفلون مات ساخته شدهاند که جلو نفوذ تابش را میگیرد. دیوارها نیاز چندانی به تمیز کردن ندارند چون سطح بیرونی بالشتک چنان صاف و صیقلی است که حتی گوشههای تابیده آنها هم با آب باران شسته میشوند. سازه مرکز- «جعبه آبی»-چنان ساده و شفاف است که حداقل عمر ۱۰۰ ساله را برایش پیشبینی میشود کرد. تنها خطری که ساختمان را تهدید میکند، از جانب مردم است- هرچندکه نهر عریضی که دورتادور ساختمان کشیده شده، به مردم اجازه نمیدهد که این «حبابکهای رویایی» را لمس کنند. اساس سازه سالن بر این ایده اولیه بنا شده که ساختمانی بوجود آورد که از بیرون به مانند مجموعهای از سلولهای ارگانیزمهای زنده و کریستالهای معدنی دیده شود. بدین ترتیب، علیرغم نمود و نمای «ارگانیک» آن و صورت نامنتظمش، ساختش بسیار ساده بود.
سالن ورزشهای آبی المپیک پکن دومین فضای جدید المپیکی پکن است. نخستین ساختمان را میتوان تالار بزرگ تئاتر خلق پکن، اثر پل آندرو دانست که اواخر سال گذشته میلادی افتتاح شد. استادیوم بزرگ المپیک «هرتسوگ و دمرون» و فرودگاه بینالمللی جدید پکن با طرح نورمن فاستر، از قرار معلوم، باید تا مارس ۲۰۰۸ آماده شوند. اما مجموعه مرکز تلویزیون چین با طرح معروف رم کولهاوس به بازیها نمیرسد. افتتاح آن میافتد به سال ۲۰۰۹٫
فروشگاه بزرگ «گی ره»، توکیو
فروشگاه بزرگ «گی ره» توکیو که توسط دفتر معماری هلندی NVRDV طراحی شده است، افتتاح شد. این فروشگاه بزرگ در منطقه فروشگاه گرانقیمت «آماتساندو» قراردارد، اما متفاوتتر از غالب مغازهها و بوتیکهای آنجاست: اگر به صورت عام، مغازههای آنجا هر یک به نمایش و فروش پوشاک و لباس تک برندهای معروف بسنده میکنند، این فروشگاه بزرگ در پنج طبقه، در مغازهها و غرفههای خود، دهها کافه و دکان دارد که تنوعی از محصول وخدمات را ارائه میکنند، همچون نامش که در زبان ژاپنی به معنی «توفان» است- رنگین و توفنده و متلون. نام فروشگاه در راهحلهای فرمی هم تاثیر خود را گذاشته است: کل بنا از حجم و تراسهایی تشکیل شده که در جهات مختلف چرخیده و به هم وصل شدهاند. بدین ترتیب، ساختمان به صورتی انرژیک بالا میآید و حول محور مرکزی خود خوشه میشود. جهت حرکت عمودی نیز برای بهرهبرداران فروشگاه حائز اهمیت است. معمار در این خصوص استفاده از آسانسور و پلهای را توصیه میکند که در جداره بیرونی «توفان» قراردارد. در وسط و مرکز بنا آتریوم هست، به نام «چشم توفان». چشم توفان فقط فضای رابط بین بقیه فضاها نیست، مرکز و مکانی نمایشگاهی است برای عرضه و نمایشهای ویژه که میتواند عموما عکس و تصویر باشد. محل نمایش اشیاء نمایشگاهی جوری تدارک و طراحی شده است که بتوان تصویر آنهارا در صفحات نمایشگری که در طبقات مختلف ساختمان کار گذاشته شدهاند، تماشا نمود.
دیوارهای بیرونی و سقف بنا از نوعی سرامیک ویژه ساب خورده ساخته شده است. کف ساختمان پوشش چوب مصنوعی دارد. و اما بزرگترین امتیاز این بنا: معمار بنا به این افتخار مینازد که ساختمان در برابر زلزله مقاوم است.
منابع:
روزنامه اعتماد ملی، پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۶، شماره ۸۵۴، صفحه معماری (ص ۹)
کلید واژه:
معماری، عمران، آییننامه، کنسول، گیره، هرتسوگ و دمرون، پکن، توکیو