قلب تاریخی سمنان – شماره۳۶
شماره ۳۶، چهارشنبه، ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲ خورشیدی، رایگان
شرکتِ مهندسیِ اردیبهشت مهرازان، دفتر معماری سمنان
به کجا می خواهیم برویم؟
شهر در شرایط موجود، ویژگیها و خصلتهایی دارد. از نظر کالبدی، مناسبات اجتماعی، اقتصاد و امنیت و غیره دارای تعریف و توصیف مشخصی است. اگر شهر به حال گذاشتهشود به رشد خود ادامه دهد، پس از دورهای مشخص به ویژگیها و خصلتةای دیگری دست مییابد، که عموما و غالبا ناشی و در امتداد وضعِ موجود است.
بسته به توان درونی و استعداد توسعهای آن، شهر ممکن است در این یا آن جهت رشد و تکامل یابد،یا دچار افول و میرایی شود. متسفانه باید گفت بسیاری از شهرهای امروزِ ما بدون طرح و نقشه از پیش تعریفشده رشد میکنند. برخی رشد موزون و متعالی پیدا میکنند و برخی راه زوال در پیش می گیرند. مثال زیاد است.
گاه شهرهای تاریخی و مهمی چون نایین یا زواره، بدون طرحی بالادستی راه افول می گیرند. شهرهای جدیدی هم داریم که به سببِ نبود طرحی برای آینده و بخاطر فتور در ارکان تشکیلدهندهشان راه زوال میپویند، مثل مسجدسلیمان یا نفتشهر. البته معدودشهرهایی هم داریم که رشد متعالی می کنند بیآنکه طرحی در میان باشد. بهتصادف یا به سبب وجود عاملی خاص امکان رشد مییابند. مثل شهر کاکی در جنوب و کلاردشت در شمال.
اما، روش درست و آرمانی برای توسعه چیست؟
منطق شهرسازی میگوید برای شهر باید برنامه نوشت و مسیر و محور رشد آن را تعریف نمود. در شرایط فوقالذکر، شهر به شرایط موجود خود ادامه میدهد و به مقصدی دیگر می رود. ما باید بپرسیم «شهر را به کجا میخواهیم ببریم؟». این سئوال از اساس با سئوال «شهر بهکجا میرود؟» متفاوت است. در اینجا مدیریت منطقهای و ملی شهر است که میخواهد آینده آن را تعیین و تعریف کند. اینچنین نیست که شهر به حال خود رها شود تا مسیر رشدِ خود را بیابد. اما آیا واقعا دست است که «شهر را به کجا ببریم؟». آری و نه!
آری، چون میتوان با مطالعات پشتیبان، تمام زوایا و استعداهای شهر را شناسخت و دانست شهر در کدامین رشتهها و محورها امکان رشد دارد. با مطالعه میتوان دانست شهر از کجا لطمه میخورد و نقاط ضعفش چیست. باید عمق و عمر تمام امکانات شهر را شناخت. با آگاهی از این استعدادها و امکانات میتوان مسیر حرکت شهر را در چارچوب چشماندازِ مشخص و کاملا منطقی تعریف کرد. اگر چنین کنیم، میتوانیم توسعه و پیشرفت شهر را هدایت و مدیریت کنیم. ولی اگر آینده شهر را تنها بر اساسِ آمال و آرزوهای خود بنویسیم، پاسخِ تاریخ «نه» خواهدبود. شهر بدون پشتوانه واقعی امکان رشد ندارد. هدف، شناختن این پشتوانه است.
سفال و سمنان
سمنان خاکِخوبی برای سفال و سرامیک دارد. بسیاری از سفالکاران ایران از گِلِ سمنان برای سفالگری استفاده میکنند. مخصوصا اگر این گل خوب عمل آوردهشود و ترکیبِ اختلاطِ درستی داشتهباشد. برخلاف گل سفالگری برخی شهرها، گلِ سمنان خوشپخت است و در پخت و آمادسازی ترک برنمیدارد و پس از تبدیلشدن به محصول نهایی، «آلوئک» نمیزند.
اینها از مزایای خاک سمنان و گل سفالگری آن است. اینرا هم اضافه کنیم که اگر ترکیب مواد این گل را درست تعریف کنیم، از نظر مقاومتِ محصولِ نهایی می توان سفال و سرامیک سمنان یا سفال و سرامیک تولیدشده با گلِ سمنان را در زمره کالاهای سختجان و محکم توصیف نمود. گل سفال سمنان تاب تحمل کوره ۱۱۵۰ تا ۱۳۰۰ درجه را دارد و در صورتیکه رنگ و لعاب خوب و استاندارد استفادهشود تلالو و ظرافت سفال را بسیار بالا میبرد.
اینک آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد، جنبهها و وجوه زیباییشناسی کار است. محصولات سفالی یا سرامیکی باید دارای چنان طراحیها و رنگآمیزیهایی باشند جایی در سبد لوازم خانه سمنانیها و ایرانیها پیدا کنند. قابلقبول نیست سفال و سرامیک هنرمندانه سمنانی از فهرست کالاهای قابل استفاده روزمره خانوادهها خارج شود. مگر فرش دستباف بخاطر حضور و رونقِ فرش ماشینی از خانههای مردم خارج شده؟ درست است که قیمت یک تخته فرش ماشینی چند برابر ارزانتر از یک تخته فرش دستباف است، ولی بازهم مردم فرش دستباف میخرند. همه زندگی که با مقیاس ریال سنجیده نمیشود! ارزشهای هنری و فرهنگی هم نقش خود را در زندگی و انتخاب مردم دارند. این ارزشها را بشناسیم و توسعه دهیم. زندگی را زیباتر کنیم.
شهر از آسمان
یکی از بهترین روشها برای شناخت شهر، دیدنِ شهر از بالا است. اصطلاحا، دیدِ پرنده از شهر. وقتی داخل کوچه و خیابانِ شهر حرکت میکنیم، معمولا نمیتوانیم آرایش و چیدمان شهر را درک کنیم. مقیاس قد و قواره انسانِ ناظر در قیاس با ارتفاعِ جدارهها و محیط مصنوع اطراف، مانع از آن میشود بتوان کلیت شهر را حدس زد.
عکسِ هوایی فرصت خوبی است برای شناخت بهتر شهر. در ایران، متاسفانه، آلبومها و کتابهای کافی برای دیدن و شناختن شهر از آسمان وجود ندارد. حدود هشتاد سال پیش پژوهشگری آلمانی به نام «اشمیت» عکسهایی از بالای شهرهای ایران گرفت که بخشهایی از آنها بعدها در کتابی چاپ شد.
این کتاب، که امروز سندی بسیار مهم و معتبر برای مطالعات شهری و تاریخی است، عکسهایی است از بالای محوطههای تاریخی و شهرهای مهم. در سالهای اخیر هم کتابِبسیار با ارزشی به نام «از آسمانِ ایران» با این موضوع منتشر شد که عکسهای زیبای «جاسم غضبانپور» از بالای شهرهای مهم ایران را در قطع رحلی در برمی گیرد. با دیدنِ این عکسها، به جرات میتوان گفت، تصور شخص از شهر عوض میشود. شهرهایی که استحکام و شالوده تاریخی دارند، کاملا متفاوتتر از شهرهایی مینمایند که جدیدالاحداث هستند و متاسفانه دارای طرح و نقشه اصولی نیستند.
گاهی وقتی شهر را از بالا می »ینیم، متوجه می شویم چقدر شلختگی در چیدمان شهر وجود دارد. احساس میکنیم شهر نه ثقل مشخصی دارد نه خوانایی قابلقبول.
دانه بندی شهر، محورها، شوارع و معابر، ارتفاع و رابطه توده و فضا در تصویر شهر از آسمان بخوبی قابل تشخیص است. در کتابِ «از آسمان ایران» چهار پنج عکس از منطقه مرکزی شهر چاپ شدهاست. عکسها مربوط به سال ۱۳۷۵ یا ۱۳۷۶ است. جالب است بدانیم در همین فاصله زمانی محدود تغییرات زیادی در بافت مرکزی شهر اتفاق افتادهاست.
عکسی که الان میبینیم، از بخش نوساخته شهر است که در سال ۹۰ برداشته شدهاست. میشناسید این خیابانها و ابنیه را؟
از زبانِ آمار
سخنگفتن با عدد و رقم چقدر خوب است! نگاهی بسیار اجمالی به آمار رسمیِ «تعداد پروانهاحداث ساختمان مسکونی بر حسب مساحت زمین و استان» در زمستان ۹۰٫ منبعِ آمار سازمان ملی آمار است.
در این فصل در کل استان سمنان ۵۵۱ پروانه احداث ساختمان مسکونی صادر شدهاست! در ایلام، ۴۷۶ پروانه. در استان بوشهر که جمعیت و وسعتی کمتر از سمنان دارد، در این فصل، ۱۵۸۹ پروانه صادر شدهاست. حدود سه برابر سمنان. در استان آذربایجان غربی هم ۲۱۵۸ پروانه ساختمان صادر شدهاست.
در استان های قویتر و پر تراکم تر موضوع، البته، متفاوتتر است. مثلا تعداد پروانههای ساختمان صادرشده در استان اصفهان در این فصل، نزدیک به ششهزار (۵۹۴۲) فقره است. خودِ همین چند عدد نشاندهنده حجم فعالیت ساختمانی در این چند استان میتواند باشد. اما، علاوه بر همین قیاسِ عمومی، دانهبندی زمینها هم نکات جالبی دارند. در اصفهان حدود ۳ درصد از زمینها مساحتِ زیر ۱۰۰ متر مربع داشتند. در ایلام هم همین درصد حاکم بود. در سمنان حدود ۲ درصد از پروانهها برای زمینهای زیر ۱۰۰ متر مربع بود. در آذربایجان غربی و بوشهر کمتر از یک درصد پروانهها برای زمینهای زیر ۱۰۰ مترمربع صادر شدهبود.
در تمام این چندشهر، بالاترین درصد پروانهها برای زمینهای بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ مترمربع صادر شدهاند، به استثنای بوشهر که بیشترین پروانه ساختمان برای زمینهای ۲۰۰ تا ۲۵۰ مترمربع صادر شده. نسبت پروانههای صادرشده برای زمینهای ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر مربع به کل پروانهها، در اصفهان حدود ۴۳ درصد، در آذربایجان غربی حدود ۳۵ درصد، در ایلام بیش از ۴۸ درصد، در بوشهر بیش از ۲۱ درصد و در سمنان بیش از ۲۷ درصد است. در بوشهر نزدیک به ۳۴ درصد از پروانهها برای زمینهای ۲۰۰ تا ۲۵۰ مترمربعی صادر شدهاست. در سمنان هم پروانههای صادرشده برای زمینهای ۲۰۰ تا ۲۵۰ مترمربعی درصد نسبتا بالایی دارد (حدود ۲۴ درصد).
به هرحال، این آمار، برای این شهرها، در مجموع، نشان می دهد «مجموعهسازی» و تولید صنعتی مسکن، هنوز، جایگاهی در تولید مسکن ندارد و حالا حالاها باید منتظر بود. اینکه طرحهای جامع و تفصیلی شهر چه نقشی در این مورد دارند، موضوع قابل تاملی است.
خانهای برای عروسیها!
اهالی محل خاطره خوشی از عمارت طاهری دارند. مالکِ عمارت خوشحال میشد اگر همسایهها عروسیهایشان را در آن خانه برگزار کنند.
خانهای بزرگ و اعیانی با امکاناتی کافی و فاخر. امروز دیگر از آن برنامهها خبری نیست. در عمارت بسته است و مردم را راهی به آن نیست. خانه خالی است و بیسکنه. مور و موریانه است که این عمارت پر صلابت را به سلطه درآورده. امکانی زیبا در دلِ بافت، اما بی استفاده و بیبهره!
خانه طاهري درمحله اسفنجان (درجنوب غربي شهر ) قرار دارد. در اين محله به لحاظ سكونت تجار كه از تمكن مالي نسبـتاً خوبي برخوردار بودند، بناهاي تاريخي با ارزشي وجود داشته. محله با مركزيت تكيه پهنه با قدمت بيش از ۳ هزار سال تشكيل شده و بناهائي هـمچون مسجد امام، مسجد جامع، بازار وحمام پهنه وتكيه پهنه را در خود جاي دادهاست .خانه طاهري با فاصله كمي در جـهت جنوبي حسينيه اعظم ساخته شدهاست.
بنا در تاريخ ۱۳۴۶هجري قمري ساخته شدهاست. سبك و سياق اين بنا هنوز ياد آور معماري اواخر دوره قاجار و اوايل پهلوي است. كتيبه بالاي در ورودي تاريخ ساخت خانه راكه به روي يك آجر خطائي حك شدهاست نشان ميدهد: «عمل كربلائي علي اكبر معمار۱۳۴۶». حدود یکصد سالِ پیش! اگر قدرِ داشتههای خود را میدانستیم باید برایش جشن تولدِ بزرگی تدارک میدیدیم. معماری این عمارت تاریخی ترکیبی زیبا از معماری کویر با معماری مازندران است. اتصالِ دوفضای باز (حیاط) با رواقی سرپوشیده و تبدیل فضای دومی به مکانیِ خصوصیتر برای اهالی خانه، از ویژگیهای خوبِ این بنای تاریخی است. ایوانبندی و پلههای جلو ایوانها نیز از ظرایف معماری خانه است.
جنگی کنم که . . .
«در حدود سال ۶۵۷ هجری، یا اندکی پس از آن، در خانوادهآی از ملکان سمنان به دنیا آمدم که احمد نام کردند و طبق مرسوم بهموقع، به مکتبخانه سمنانم گذاردند. من در خانواده محتشم به نوجوانی رسیدم به هرکاری راضی نمیشدم و ملازمت هرکسی را نمیپذیرفتم، مگر خدمت و ملازمت سلطانِ روزگار را که «ارغون» بود. چون به پانزده سالگی رسیدم، به خدمت او شتافتم و دهسال بیطمعِ خلعتی و مالی، همت بهعملپیشگی او پرداختم. اخلاص من در ملازمت و خدمت به سلطان از دیگر ملازمان و عملپیشگان ممتازم کرد و مورد توجه و عنایت سلطانم گردانید.
سالها با خلوص تمام در دستگاه ارغون خدمت کردم. در این مدت نکاتی را از مسائل دیوانی- که آنها را «فضلیات» میخوانم- میدانستم و اندکی از علوم عقلی و نقلی آموختهبودم و از قرآن نیز چند سوره حفظ داشتم؛ اما چون ارغون پاکی و طوع مرا در ملازمت دید، به خودش مقربم گردانید بطوری که محسودِ دیگر امرا و وزرا شدم. و از غایتِ رغبتی که به خدمتگذاری ارغون داشتم، گاهگاهی از ادای نماز باز میماندم، و هم نمیرسیدم که خواندهها و آموختههایم را فرایاد آورم یا چیزی بر آنها بیفزایم.
دهسال بر این منوال گذشت تا آنگاه که به سال ۶۸۳ هجری، ارغون و دیگر شاهزادگان مغول از پذیرفتن اسلام توسط «احمد تگودار» برنجیدند و با او به جنگ شتافتند. من نیز- که بیست و چهار پنج سال بیش نداشتم- با ارغون در این جنگ همراهی کردم و از روی غرور جوانی با خود گفتم: جنگی کنم که پسندیده پادشاه افتد. . . . .»
(بخشی از زندگینامه «شیخ علاء الدوله» سمنانی، برگرفته از «مصنفات فارسی»، به اهتمامِ نجیب مایل هروی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نخست، ۱۳۶۹، صص نه و ده)
ضیافتِ چشم!
مزرعه گندم و جو هم میتواند منظری زیباتر داشته باشد! چه ترکیبِ زیبا و خوشرنگی از درختان رعنا و راستقامت با مخمل طلایی کشتزار! کمباین هم به رنگآمیزی این تابلو افزودهشده! زیبایی را قدر بدانیم. «او زیباست و زیبایی را دوست میدارد!».