قلب تاریخی سمنان – شماره۳۵

قلب تاریخی سمنان35

قلب تاریخی سمنان – شماره۳۵

نوشته شده در نویسنده 1020

شماره ۳۵، چهارشنبه، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ خورشیدی، رایگان
شرکتِ مهندسیِ اردیبهشت مهرازان، دفتر معماری سمنان


شهرهای آینده

می‌گویند، و درست می‌گویند که در دهه‌های آینده نه چندان دور، شهرها باید چنان ویژگی‌هایی داشته‌باشند که بتوانند هم در مقیاس ملی و هم در مقیاس جهانی بتوانند دوام آورند. «طرح راهبردی شهر» بر اساسِ چهار اصل بنیادینِ خود، ویژگی‌های شهرهای آینده را ترسیم می‌کند. دومین اصل این راهبرد «رقابت‌پذیری شهر» است.

شهرهای سی یا چهل سالِ آینده باید بتوانند با دیگر شهر‌ها رقابت کنند. نه فقط شهرهای کشور، بلکه شهرهای جهان. از شهر خواسته‌خواهدشد که چه چیزی به جهان عرضه می‌کند. شهر باید در بده‌بستانِ دوطرفه با جهان چیزی برای عرضه داشته‌باشد. شهرها نمی‌توانند بسته و محدود به منابع داخلی خود بوده ارتباطی با دیگر شهرها هم نداشته‌باشند.

البته امروز هم هیچ شهری بدون رابطه با شهرهای دیگر نیست، اما همه می‌دانیم بسیاری از شهرهای امروز ما و دیگران آویخته به بودجه سراسری هستند. این شهرها نمی‌توانند با اتکا به منابع و توانایی‌های خود و در یک رابطه دوسویه با دیگران، مسائل خود را حل کنند. در «طرح راهبردی شهر»، کشور و شهرهای هم‌جوار مجاز به تغذیه بی‌حد و حساب شهرهای ناتوان همسایه نیستند. آنان خود باید چاره‌ای بیندیشند.

با این حساب، اگر شهر نتواند رقابت مثبت با بقیه برقرار کند، سرنوشتش چه خواهدبود؟ بر اساسِ پیش‌بینی جامعه‌شناسان و شهرسازان، این‌گونه شهرها، متأسفانه، رو به افول خواهندگذاشت. رشدشان متوقف خواهدشد و به مرور از گردونه شهرهای فعال خارج خواهندشد. اگر چنین است، چه باید کرد؟

تمام رقابت‌ها و برنامه‌هایی که امروز در سطح جهانی بین شهرها برگزار می‌شود، در حقیقت، با همین بن‌مایه است. مثلاً انتخابِ شهر سرزنده دنیا صرفاً یک تفریح و تبلیغ نیست، بستری است برای ارتقای کیفی شهر و توانایی‌های توسعه‌ای آن‌ها. یا برنامه‌های جهانی که در قالب کمک‌های آمایشی به کشورها می‌شود این هدف را پی می‌گیرد که شهرها، کم‌کم، خود را به چنان سطحی برسانند که باری بر دوش شهرهای دیگر نباشند.

از سوی دیگر، این بیم هم هست که با افول برخی شهرها، تراکم در برخی دیگر از شهر افزایش نا معقول پیدا کند. تصورش را بکنید افول شهرها باعث پیدایش کلانشهرهایی شود که بستر لازم برای توسعه درون‌زا ندارند. شهرهای آینده مسائل تازه و مهمی خواهندداشت، از حالا باید به فکر بود. جریان‌های اجتماعی منتظر ما نخواهند ماند. رشد شهرها تابع قوانین داخلی رشد هستند، ما می‌توانیم با تسلط بر این قوانین مسیر دلخواه را به رشد شهر ببخشیم.

گردو

گردو از میوه‌های زیبا و مقوی طبیعت است. گردو گرم و خشک است. روغن گردو از قدیم برای پختن غذاها مورد استفاده قرار می‌گرفت. روغن گردو دارای رنگ زرد روشن و طعم مطبوع و ملایم است. گردو خون‌ساز و تصفیه‌کننده خون است. این میوه مسکن دل‌پیچه و درمان‌کننده بیماری‌های ریوی است. دم‌کرده برگ درخت گردو برای درمان مفاصل مفید است. در طب قدیم، جوشانده برگ درخت گردو درمان‌کننده سردرد، سرماخوردگی و بیماری‌های پوستی است. برگ تازه درخت گردو حشرات موذی مثل بید و ساس را از بین می‌برد.

شهمیرزاد پر از درخت‌ گردو است. در این شهر ییلاقی زیبا، درخت گردو از سنت‌های طبیعی شهر به‌شمار می‌آید. تداوم همین سنت است که امروز تولید گردو در سطح وسیع کشت ‌و صنعت را شاهدیم. از قرار معلوم این کشت ‌و صنعت بزرگ که بنوعی شکل تعاونی هم دارد، بیش از ۷۰۰۰ نفر عضو دارد. می‌گویند بزرگ‌ترین باغ گردو جهان است. خدا عالم است.

در منطقه سیاه‌آفتاب ایوانکی، یک درخت کهنسال گردو وجود دارد. فاصله سیاه‌آفتاب تا مرکز شهر ایوانکی ۲۵ کیلومتر است. سن درخت کهنسال گردو سیاه‌آفتاب ایوانکی با توجه به قطر تنه و ارتفاع آن و هم‌چنین گزارش کارشناسان متخصص و اطلاعات محلی منطقه، حدود ۵۰۰ سال است.

خیابان هنر

در دلِ دوست، به هر حیله رهی باید جست! مدیریت‌های شهری در تمامِ دنیا، هر روز راه و گام تازه‌ای برای ارتباط با مردم کشف می‌کنند. در این میان، موثرترین را‌ه‌ها آن‌هایی هستند که ارتباط بین مردم با هم دیگر را گرم می‌کنند. بازار یا خیابان‌های موقت هنر از این دسته فضاها هستند. در روزی از هفته یا شاید ماه، خیابانی از شهر، که معمولاً پاتوق اوقات فراغت مردم است، در سلطه هنرمندان و خوش‌سلیقه‌های شهر قرار می‌گیرد.

جماعت هنرمند بساط خود را در پیاده‌روها یا خیابان پهن می‌کنند و روزی شاد را برای هم‌شهره‌ها رقم می‌زنند. این برنامه سال‌ها و سال‌ها است که در اروپا و آمریکا رایج است و تنوع بسیار وسیعی هم دارد. گاهی اوقات این بازارها برای انسجام بین جامعه مخاجر با کلیت شهر هدف‌گذاری می‌شود گاه بین اقشار مختلف سنی یا هر گروه دیگر. به‌هرحال، این خیابان‌ها بی‌هدف و بی‌مبنا نیستند. اما این هدف‌گذاری به قصد رسمی‌کردن یا کسالت‌بار کردنِ مراسم نیست. نهایتاً، هدف تمام این برنامه‌ها کمک به شادابی و سرزندگی حیات اجتماعی است. در پایتخت ایران، سال‌هایی، چنین برنامه‌هایی بود و الان هم تک‌وتوک و بصورتی نامنظم برگزار می‌شوند.

به تعریفِ شهرداری تهران:

«خيابان هنر مجموعه‌اي است از خلاقيت‌ها و نقش‌آفريني‌هاي هنرمندانه كه با اهدافي مانند ايجاد ارتباط گرم اجتماعي بين مردم، بومـي‌سازي فرهنگ و احياي هويت شهر، در خيابان‌هاي پرتردد شهر خلق مي‌شود. اين خيابان با مطالعه در خيابان‌هاي هنر لندن، مسکو، ادين‌بورو، برادوي و مناسب با سنت‌هاي موجود در جامعه و در هنر اصيل ايراني طراحي شده‌است».

از زبانِ آمار

نرخ تراکم جمعیت، نرخ قابل توجهی در برنامه‌ریزی‌های شهری است. به چند عدد و رقم دقت می‌کنیم. در سال ۱۳۵۵، تراکم جمعیتی در ایران ۲۱ بود، یعنی ۲۱ نفر در هر کیلومتر مربع. به عبارتی دیگر، ۲۱ نفر در یک میلیون مترمربع. بیش از ۴۷ هزار مترمربع برای هر نفر! در سال ۱۳۹۰، طبق آخرین نتایج سرشماری نفوس و مسکن، در هر کیلومترمربع از خاک ایران، ۴۶ نفر زندگی می‌کنند.

بیش از ۲۱۷۰۰ مترمربع برای هر نفر. تا این‌جا، ساختار کلی تراکم جمعیت ایران را دیدیم. اما جالب می‌شود این آمار را با برخی کشورهای دیگر هم مقایسه کنیم. در دنیا کشورهایی هستند که تراکم جمعیتی بیش از ده برابر تراکم ایران را دارند.

مثلاً کشور کوچک کره‌جنوبی، نرخی برابر با ۴۹۱ نفر در کیلومتر مربع دارد. بیش از ده‌برابر ایران. پر تراکم‌ترین کشور دنیا، کشورک کوچک موناکو است که تنها دو کیلومتر مربع مساحت دارد. در این کشور کوچک در هر کیلومتر مربع بیش از ۱۶۲۰۰ نفر زندگی می‌کنند. یعنی تراکم جمعیتی این کشور بیش از ۳۵ برابر تراکم ایران است. در پله‌های بعدی کشورهای پرتراکم می‌توان به این کشورها اشاره نمود: سنگاپور با ۶۳۸۶ نفر، مالتا با ۱۲۶۱ نفر، مالدیو با ۱۱۶۴ نفر، بحرین با ۱۰۳۵ نفر، بنگلادش با ۱۰۰۲ نفر، واتیکان با ۱۱۰۰ نفر، باربادوس با ۶۴۸ نفر.

کشورهایی هم هستند که تراکم جمعیتی بسیار پایینی دارند. در این میان کشور استرالیا جالب‌ترین مورد است. در این کشور پهناور، با مساحتی حدود ۵ برابر ایران، فقط ۳ نفر در هر میلیون مترمربع زندگی می‌کنند. در کشور اروپایی ایسلند هم تراکم جمعیتی برابر سه نفر است. در دیگر کشور اروپایی هم، مغولستان، ۲ نفر در هر کیلومتر مربع زندگی می‌کنند.

شورآب و شیرین‌آب

«فهمیدیم که از طرود تا بیارجمند، واقع در شمال‌شرقی طرود، چاه‌های شداد زیاد است و اطراف آن‌ها پر است از «داش»، یعنی همان سنگ‌های سیاه ذوب‌شده براق با لبه‌های تیز. . . این‌ چاه‌ها دو نوعند؛ یا شوراب هستند که میزان آب آن‌ها ثابت است و کم‌و زیاد نمی‌شود و یا «شیرین آب» هستند که می‌گفتند چون چاه‌های شور‌آب به دریا راه دارند، لذا آبشان همیشه ثابت است. می‌گفتند آدم‌های آن‌زمان آنقدر زمین را کنده‌اند تا به آب رسیده‌اند. کف و دیواره چاه را با سنگ‌های نتراشیده سنگ‌چین کرده‌اند و آب از شکاف این سنگ‌ها به درون چاه نفوذ می‌کند. می‌گفتند چاه‌های شدادی از چهار «لیف» تا نصف لیف گودی دارد. پرسیدم هر «لیف» چقدر است، گفتند چهار و نیم بغل. حدود شش متر. معلوم شد در این ناحیه «بغل» یکی از واحدهای اندازه‌گیری طول است: یک بغل و دو بغل. . . و غیره؛ که وقتی به چهار و نیم بغل می‌رسد، یک «لیف» می‌شود.

پرسیدم شما چطور می‌فهمید که در جایی معدن وجود دارد؟ شما چگونه وجود آب در زیر زمین را تشخیص می‌دهید؟. . .

می‌گفتند: اگر درخت گز در مسیر رودخانه سبز شود نشانه آن است که درست در زیر آن آب وجود دارد؛ اگر سنگی شوره زده‌باشد، ممکن است در زیر آن آب شور باشد. . . شتر در هر شرایطی موفق به یافتن چاه آب، برکه، «دق» یا آبگیر می‌شود. گورخر در بیابان و کبک در کوهساران آب‌ها را پیدا می‌کنند و ما هم از رد سم یا از رد پنجه آن‌ها این آب‌ها را پیدا می‌کنیم. . . .»

دریا و دریا دلان

ایرانِ ما زیباست. بوشهر از شهرهای زیبای جنوب است. تاریخِ قدیم و طولانی دارد. سه هزارسال پیش در منطقه ریشهر و لیان بوشهر تمدنی بوده و آدمیانی می‌زیسته‌اند. بعدها هم سکونت در منطقه جاری بوده‌است. اما در دوره صفوی شهر سامان مجددی می‌یابد و محل آمدوشد منطقه‌ای می‌شود. در عصر نادرشاه، بندر بوشهر ارج و قرب بالیی می‌یابد. نادرشاه سردار خود «لطیف‌خان» را مأمور می‌کند این بندر را تبدیل به پایگاه دریایی ایران نماید. صنعتگرانی از هند و سیام می‌آورند و لنج‌سازان کنگ و قشم هم فراخوانده می‌شوند. از جنگل‌های مازندران چوب سفت به بوشهر حمل می‌شود. دریانوردان می‌آیند و سوداگران.

نادرشاه به آرزوی خود نمی‌رسد. اجل مهلت نمی‌دهد. جانشینانش هم سودای بزرگ این چنینی نداشتند. شهر دوباره آرام می‌شود و ساکت. با این‌حال، در دوره قاجار است که شکوه و صلابت به شهر باز می‌گردد. بندر بوشهر تبدیل به معتبر ترین بندر تجاری ایران می‌شود. در برهه‌ای از زمان، بیش از یازده کنسولگری خارجی در بندر استقرار می‌یابند. قلب اقتصادی منطقه در بوشهر می‌تپد. شالوده شهر تاریخی انسجام می‌یابد و عمارت‌های زیبای بوشهری در سه یا چهار طبقه تمام شهر را پر می‌کند. بده‌بستان با خارجی‌ها سبب بازشدن افکار مردم و حرکت به سمت جهان مدرن می‌شود. در اواخر دوره قاجار مدنیت حاکم بر بوشهر آن را ممتازتر از دیگر شهرهای کشور می‌کند. چندسال پیش از مشروطیت، مدرسه نوین در بوشهر راه‌اندازی می‌شود روزنامه منتشر می‌شود و چاپ‌خانه‌ای کامل راه می‌افتد.

امروز، بوشهر با اتکا به این پیشینه، یکی از بافرهنگ‌ترین شهرهای ایران است ضمن‌این‌که، به اعتباری، به سبب وجود منطقه ویژه اقتصادی پارس، پایتخت اقتصادی ایران لقب گرفته‌است.

از چشمِ فرزندانِ بافت

رعنا صوفی:

«به نامِ خداوندِ زیبایی‌ها که زیبایی را آفرید؛

یک روز، من از مدرسه می‌آمدم که مادر دوستانم فاطمه‌زهرا و مبینا را دیدم. به آن‌ها سلام کردم. آن‌ها هم جواب سلام مرا دادند. بعد مغازه‌های لباس و لوازم آرایش‌فروشی و نانوایی را دیدم. کبوترهایی را دیدم که در حالِ پرواز بودند، و گنجشک‌هایی را که در حالِ خوردنِ دانه‌ بودند. چه منظره زیبایی بود. من واقعا از این منظره لذت بسیار زیادی بردم».

علی‌رضا فتاحی:

«من از خانه تا مدرسه چیزهای زیادی می‌بینم؛ مثل جیک‌جیک گنجشکان و نسیم باد. درختان در فصل بهار شکوفه می‌کنند. من از خانه تا کلاس انگلیسی چیزهایی می‌بینم، مثل آسمان آبی، گل‌های خوش‌بو. من وقتی مادرم می‌گوید برو نان بخر، می‌گویم چشم مادرجان! من بعضی‌وقت‌ها با دوچرخه و اسکیت می‌روم. وقتی باران می‌بارد، وقتی باران تمام می‌شود، سبزه‌ها، گیاهان و درختان آب می‌خورند و هوای آلوده را می‌گیرند و هوای پاک به ما می‌دهند».

چرا نه؟

چرا رنگ‌پاشیدن به دیوار مردم و نقاشی‌های دم‌دستی بر دیوارها، این‌قدر جاذبه برای بعضی‌ها دارد؟ اصلا، اگر چنین است، چرا باید مانعش شویم و مردم را از لذتی‌ که دوستش دارند باز بداریم؟ نمی‌شود در شهر دیوارهایی را برای بچه‌ها بگذاریم که هرچه دلِ تنگشان می‌خواهد نقاشی کنند؟

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *