قلب تاریخی سمنان – شماره ۷۴

قلب تاریخی سمنان74

قلب تاریخی سمنان – شماره ۷۴

نوشته شده در نویسنده 1027

شماره ۷۴، چهارشنبه، ۱۱ تیرماه ۱۳۹۳ خورشیدی، رایگان
شرکتِ مهندسیِ اردیبهشت مهرازان، دفتر معماری سمنان
داشته‌های شهر


داشته‌های یک شهر چیست؟ وقتی از شهرمان صحبت می‌کنیم، با چه چیزهایی آن را توصیف می‌کنیم؟ مثلا ممکن است بگوییم شهر ما به شیرمال و کماج شناخته‌شده است! بگوییم شهر ما به تولید گچ معروف است. شهر ما را به کارخانه خودروسازی‌اش می‌شناسند. شهر ما به امام‌زاده و مسجد تاریخی شناخته‌شده است. شهر ما به خیابان و کوچه‌اش شناخته می شود. همه این‌ها درست است. اما این‌ها آن چیزی نیستند که «داشته شهر» نامیده می‌شود. داشته‌های شهر چیز‌هایی هستند که اگر آن‌ها را از شهر بگیریم‌، دیگر شهر آنی نیست که بود. به عبارتی دیگر هم می‌توان «داشته‌‌های یک شهر» را تعریف کرد: «آن چیزهایی که این شهر دارد و شهر های دیگر ندارند!». اگر داشته‌های شهر را با این گزاره بسنجیم، یک گام به تعریف جهانی شهر نزدیک‌تر می‌شویم. در چارچوبِ «راهبردتوسعه شهر»که روشی معتبر و امروزی برای برنامه‌ریزی‌و طراحی شهری است (سی.دی.اس)، شهر باید چیزی برای ارائه داشته‌باشد. چیزی که خاص خود آن است. شهر با این بده‌بستان امکان تداوم حیات می‌یابد.

حال با این تعریف، سمنان ما چه دارد که شهرهای دیگر ندارند که ما با استناد به آن‌ها می‌توانیم هویت ویژه سمنان را تعریف کنیم. به گوشه‌هایی از این داشته‌های خاص اشاره می‌کنیم:

منظر عمومی سمنان ترکیبی بسیار ویژه و ناب از کوهستان‌و ییلاق تا کویر است. در کدام شهر می‌توانیم در برشی با طول حداکثر ۳۰ کیلومتر از ارتفاع ۱۳۰۰ متر به کویر برسیم و در طول این برش زیستگاه‌های تاریخی انسانی داشته باشیم. این یکی از داشته‌های ویژه سمنان است.

دومین داشته مهم سمنان را می‌توانیم سامانه پخشِ آب و استخرها و نهرهایش بدانیم. این سامانه، علاوه بر ساختار کالبدی و اهمیت حیاتی‌اش در ارتزاق و معیشت مردم، بخاطر قدمت هشتصدساله قوانین و رسوماتش، تصویری فرهنگی و تاریخی از سمنان بدست می‌دهد. در کدام شهرِ کشور چنین سامانه فرهنگی معیشتی دیرپا داریم. بافت تاریخی سمنان هم دیگر داشته مهم آن است. نه به‌این خاطر که بافت تاریخی است.

اغلب شهر های ایران بافت تاریخی دارند. برخی‌ها حتی بافت زنده‌تری دارند و یا در بعضی از شهرها بافت تاریخی خیلی گسترده‌تر از سمنان است. اما در سمنان این بافت تاریخی با بافت مذهبی، بافت فرهنگی، بافت اقتصادی و اجتماعی کاملا گره خورده و هنوز هم پر تلاش و نیرومند است. چنین بافتی در کشور نداریم. پس می توان بافت تاریخی را هم از داشته‌های اصلی سمنان دانست که امام‌زاده یحیی نگین آن است.

اما دانستنِ داشته‌های شهر به چه کار آید و چه کمکی به توسعه پایدار شهر می‌کند؟ پاسخ یک جمله است: هیچ طرح شهری بدون تکیه بر این داشته‌ها نمی‌تواند هویت شهر را حفظ کند. همین.

از زیبایی‌های شاهرود

«در شش کيلومترى شاهرود، بقعه مخروبه‌اى معروف به بقعه شيخ عمادالدين به شکل متساوى‌الاضلاع وجود دارد که داراى هشت تاق مشتمل بر چهار تاق از خشت خام و چهار تاق ديگر از آجر است. در حوالى بقعه، آثار عمارتى ديده مى‌شود که متعلق به بقعه است. در شرق آن نيز آثار دو گنبد کوچک‌تر ديده مى‌شود که بخشى از بدنه‌ها و تاق‌هاى آن باقى است ولى از خود گنبدها چيزى نمانده است. این بقعه مربوط به دوره پس از اسلام است و در تاریخ ۱۰ مهرماه ۱۳۸۰ با شماره ۳۹۴۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. نقل است که شیخ عمادالدین (عماد) اولین کسی است که در هشتصد سالِ پیش، اسلام و تشیع را به شاهرود آورده‌است. آرامگاه شیخ، در پشتِ هتل پارمیدا در ورودی شاهرود است».

این جملات، مجموع ادبیاتی است که درباره این آرامگاه می‌توان در بروشورهای رسمی پیدا کرد. ولی اگر آن را در برابر دیدگان یک گرافیست یا مجسمه‌ساز قرار دهید، می‌تواند مطالب بسیاری در وصف پلاستیک حجمی بنا و ظرایف آن صحبت کند. از دید هنری، چنین بنایی حکم تندیس دارد. تندیسی که بصورت کاملا ارگانیک و اندام‌واره شکل گرفته‌است. درباره ارزش‌های زیبایی‌شناختی چنین آثاری می‌توان حرف‌های زیادی زد، اما از نقطه‌نظرِ مردم‌شناسی هم این نوع بناها حرف‌های خوبی برای گفتن دارند.

این شیخِ بزرگوار، که ظاهرا از زعما و بزرگان اسلام و تشیع در منطقه بوده، چرا در چنین بارگاهی خفته‌است. خواستِ خودِ او بوده که پس از مرگش مقبره‌و بقعه برایش نسازند یا مریدان و هوادارانش چنین می‌خواسته‌اند؟ چنین می‌خواسته‌اند یا بیش از این نمی‌توانسته‌اند؟ اگر چنین می‌خواستند، پس این نوع یادمان‌سازی متکی به تفکری با چارچوب‌های خاص خود است، اگر نمی‌توانسته‌اند بیش از بسازند، پس شیخ مریدانش را در میان تهی‌دستان داشته تا متمکنان. با دیدن هر عمارتی، پرسش‌های این‌چنینی به مغز ما هجوم می‌آورد. به همین خاطر است که می گویند معماری بازتاب فرهنگ زمان است و برای شناخت هر دوره می‌توان معماری آن را بررسی کرد. در همین مقوله بحثی هست که می‌گوید، در معماری هیچ‌چیزی بی‌دلیل نیست، فقط ممکن است ما ندانیم آن دلیل کدام است. معماری زبان عام و جهانی فرهنگ‌ها و پاره‌فرهنگ‌ها است.

حقِ تحصیلِ قطعی!

این‌جا دلوار است. شهری در استان زیبای بوشهرع بر کرانه شمالی خلیج فارس. این‌جا یک موزه است. به نام و افتخار «رئیس‌علی دلواری» که قصه دلاوری‌هایش را در سریال تلویزیونی دلیران تنگستان دیده‌ایم یا در کتاب‌ها خوانده‌ایم. خانه او در دلوار، به همت اداره‌کل میراث فرهنگی استان بوشهر تبدیل به موزه شده‌است. طراحی مناسب و فاخر موزه آن را برنده جایزه دوم «معمار» در سال ۸۷ کرد. در این موزه، در کنار لوازم و یادگارهای شخصی رئیس‌علی، اسناد تاریخی معتبری هم وجود دارد که برخی از آن‌ها می‌توانند، به تنهایی سند مدنیت یک ملت یا کشور باشد.

در یکی از اسناد این موزه، حکمی از محمدعلی شاه وجود دارد. در حقیقت امان‌نامه است. داستانش این است که وقتی مدرسه سعادت در سال‌های قبل از مشروطیت در بوشهر تاسیس شد، فرزندان خان‌ها و روسای ایلات و عشایر هم در آن‌جا درس می‌خواندند. این آدم‌ها واهمه داشتند که اگر روزی روزگاری با حکومت چپ بیفتند، فرزندانشان که در بوشهر در حال آموزش هستند، توسط دولتی‌ها گروگان گرفته‌شوند. لذا بین خود شور می‌کنند و والی شهرة احمد دریابیگی را مامور می کنند از شاه حکمی بگیرد که طبق آن فرزندان این آدم‌ها مصون از هر تعرضی باشند. حاصلِ کار حکمی است به خط و امضای محمدعلی‌شاه که هیچ‌کس حق ندارد دانش‌اموزان مدرسه را به خاطر پدر و خویشانشان به گروگان گیرد یا از تحصیل منع کند. این یکی از زیبا‌ترین اسناد این موزه است که موزه‌دارِ محترم نقشِ آن را بر اسلبِ بزرگ سنگ تراوتن انداخته و در معرض تماشای عموم گذاشته‌است. مرحبا.

راه‌آهن، نبض توسعه

در ایران، فعلا، ۱۱ هزار کیلومتر خط‌آهن وجود دارد. این خطوط، در ۲۰ استان کشور قرار دارند. بدین ترتیب، ۱۱ استان کشور فاقد خط آهن است. این استان‌ها عبارتند از آذربایجان غربی، اردبیل، ایلام، ‌بوشهر، چهارمحال و بختیاری، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، کردستان، کرمانشاه، گیلان و همدان. هرکدام از این استان‌ها به نوعی اهمیت دارند و اتصالِ آن‌ها به شبکه ریلی کشور می‌تواند تاثیر شگرفی در توسعه و رشد آن‌ها داشته‌باشد.

راه‌آهن سراسری کشور در دوره پهلوی اول بنیان گذاشته‌شد. آن خط شمال و جنوب کشور را به یکدیگر وصل نمود. بعدها هم خطوط اصلی ریلی کشور با دیدِ مشابهی تاسیس شدند. با کمی تفاوت. اتصال مشهد به تهران و سپس تهران به خرمشهر، از سوی دیگر اتصال جلفا به پایتخت و تهران به زاهدان، نشان می‌دهد خطوط ریلی به شکلی ضربدری در ایران احداث شده و در حالِ‌حاضر، منتهی الیه شمالِ شرق را به جنوبِ غرب و شمالِ‌غرب را به جنوبِ شرق متصل کرده‌است.

سمنان این شانس را دارد که در مسیر یکی از پرتردد ترین خطوط ریلی کشور- تهران مشهد- قرار دارد. در این میان، استان تهران با بیشترین کاربرد در حوزه راه‌آهن، پر ترددترین استان کشور از نظر شبکه ریلی است و استان فارس کم‌ترین قدمت و سابقه را در این حوزه دارد.

آب مایه حیات است!

از مهرماه سالِ گذشته (شروع سال آبی) تا کنون، گیلان پربارش‌ترین استان کشور بود. در این مدت، ۷۹۶ میلی‌متر باران در این استان باریده‌است. بیش از ده‌ برابرِ استان سمنان. سمنان که کم‌بارش‌ترین استان کشور در این مدت بوده، فقط ۷۷ میلی‌متر باران داشته‌است.

در دوره مورد نظر، بارش در استان گیلان، نسبت به دوره مشابه سالِ گذشته، ۱۲ درصد افزایش نشان می‌دهد. در مقایسه با میانگین سال‌های گذشته هم یک درصد افزایش بارش در این استان اتفاق افتاده‌است. در مجموع، این استان سال پرباری را پشت‌سر می‌گذارد. در مقابل، بارش در استان سمنان نسبت به سالِ گذشته ۳۰ درصد کاهش نشان می‌دهد و در قیاس با دوره درازمدت ۴۲ ساله، بیش از ۳۴ درصد کاهش باران در این استان ثبت شده‌است. این امر، حتمآ، می‌تواند نگران‌کننده باشد. یعنی این استان روز به روز کم‌بارش‌تر می‌شود، در حالی‌که جمعیتش افزون‌تر و مصرفِ آبِ آن بیشتر می‌شود.

دو استان «چهارمحال‌و بختیاری» و «کهکیلویه‌وبویراحمد»، پس‌از گیلان پربارش‌ترین استان‌های کشور در این دوره هستند. البته در این دو استان هم کاهش بارندگی نسبت به سال گذشته وجود داشت- حدود ۱۳ درصد. در کهکیلویه و بویراحمد، در قیاس ۴۲ ساله، بیش از ۱۹ درصد کاهش بارندگی نشان می‌دهد. در این دوره، استان چهارمحال و بختیاری ۵۷۸ میلی‌متر و استان کهکیلویه و بویراحمد ۵۶۷ میلی‌متر بارش داشت.

متاسفانه در اغلب استان‌های کشور کاهش بارندگی اتفاق افتاده‌است. در برخی کمتر، در برخی بیشتر. استان یزد در دوره سال آبی فعلی (تا کنون)، نسبت به دوره مشابه سال گذشته، ۳۹ درصد کاهش بارندگی وجود داشت، در مقیاس درازمدت ۴۲ ساله، کاهش بارش در این استان ۹ درصد محاسبه شده‌است. در خراسان جنوبی هم، فقط ۹۷ میلی‌متر باران بارید. بدین‌ترتیب، استان‌های سمنان، یزد و خراسان‌جنوبی، ، کم‌بارش‌ترین استان‌های کشور در سال آبی امسال تا کنون بوده‌اند. بیش از ۹۵ درصد آب کشور به مصرفِ کشاورزی می‌رسد. ظاهرا اگر بتوان راه‌هایی برای مصرف درست آب در این حوزه پیدا کنیم، بسیاری از دلهره‌ها و تلواسه‌های تاریخی‌مان را می‌توانیم کاهش دهیم. بالاخره ایران کشوری است که همیشه با مشکل آب درگیر بوده‌است. و همین ایران بهترین راه‌حل‌ها را همیشه ابداع کرده، که قنات یکی از آن‌هاست.

سمنان، باغ‌ها، توسعه

«با مطالعات و بررسی‌های انجام شده تاکنون می‌توان حدس زد این سامانه تقسیم آب در سمنان تاثیر بسیار زیادی بر شکل‌گیری شهر داشته است. هنوز در نقاطی از بافت تاریخی و قدیمی شهر مانند بازار و محلات ثلاثه آثاری مبنی بر شکل گرفتن شالوده شهر بر اساس این سامانه را می‌توان یافت. در مجاورت امام زادگان علویان که مسیر قدیمی معروف به راه ابریشم نیز از کنار آن می‌گذرد نهرهای آب جاری چنان با ساختار کوچه‌ها و راه‌ها پیوند خورده است که گویی اعضای یک پیکرند. در کوچه‌ها و بافت مسکونی شهر و در بسیاری جاها این یک پیکر بودن کاملا مشهود است.

معابر شهری در بسیاری نقاط خود را بر این سامانه منطبق کرده است.  سامانه تقسیم آب سمنان هم قدمت دارد و هم قوانینی که از همان هشتصد سال پیش تاکنون در حال اجراست، چنان دقیق و منظم است که به زبان فنی امروز همان برنامه‌ریزی شهری است. شهر سمنان با داشتن چنین سامانه‌ای واجد ارزش‌های ویژه‌ای شده‌است. نه تنها از نظر کالبدی و ساختاری بلکه از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز دارای ویژگی‌هایی خاص شده‌است. در بسیاری از اشعار و ادبیات و امثال محلی و بومی سمنان تاثیر این سامانه آب را می‌توان مشاهده کرد.

این مطلب بسیار مهم است. اولین اهمیت آن درخصوص به وجود آمدن «فرهنگ» است، فرهنگی منتج از سامانه تقسیم آب. به وجود آمدن چنین فرهنگی از آن‌جا بسیار مهم می‌شود که در بسیاری از مجامع علمی وقتی صحبت از مبحث منظر فرهنگی سمنان می‌شود همین سامانه تقسیم آب شهر است که مورد توجه و مطالعه قرار می‌گیرد. آن هم به دلیل سابقه حیات طولانی که دارد و تاثیری که بر ساختار و فرهنگ شهر گذاشته است.

مطالب بسیار با ارزشی در خصوص اثبات این موضوع وجود دارد که البته از حوصله این متن خارج است، تنها به سند شماره ۲۶ سازمان میراث جهانی-یونسکو- اشاره‌ای می‌کنیم که در دسامبر ۲۰۱۰ میلادی تحت عنوان دستورالعمل و شناخت منظرهای فرهنگی به چاپ رسیده‌است. در این سند بسیار دقیق به ذکر معیارهای ثبت جهانی «منظر فرهنگی» پرداخته شده و گفته می‌شود منظر فرهنگی برای این‌که بتواند به ثبت جهانی برسد باید دارای حداقل سه معیار از ده  معیار گفته‌شده باشد. با بررسی‌های قبلی انجام‌شده احتمال آن می‌رود که بتوان برای ثبت منظر فرهنگی استخرهای سمنان اقداماتی را به عمل آورد».

(برگرفته از مقاله «شهر سمنان در باغ»، نگار جوکار، روزنامه پیام استان سمنان،‌شماره ۳۶۷۴، تاریخ ۷ تیرماه ۹۳، ص ۸)

زمینِ کم، آبِ کم‌تر

کشت عمودی فن‌آوری نسبتا تازه‌ای است که توسط شرکت کانادایی «آلترروس» توسعه داده‌شده‌است. این فن‌آوری کشت را بصورت عمودی ممکن می‌کند و بیست برابر محصولی که در کشت زمینی بدست می‌آید، بار می‌دهد ضمن اینکه نسبت به کشتِ زمینی، فقط ۸ درصد آب مصرف می‌کند. مهم‌تر آن‌که مساحت ناچیزی را اشغال می‌کند. این نشانه استفاده از عالی‌ترین سطح فن‌آوری صنعتی در این زمینه است.

کشت عمودی قطعا در کشاورزی در شهر تاثیر شگرفی خواهدداشت و مفهوم و عمق آن را به سطح کاملا نوینی ارتقا خواهدداد. در ونکوور کانادا، از این فن‌آوری در کشت‌های داخل شهری بهره برده ‌می‌شود. شاید بزودی بتوان فضاهای پرت پارکینگ‌ها را تبدیل به منابع غذایی مردم شهر نمود.

هرچه اشتیاق مردم به استفاده از «محصولات محلی» بیشتر می‌شود، ‌و هرچه کشورها می‌کوشند توسعه پایدار غذایی مردم را سامان دهند، «کشت عمودی» تبدیل به روشی می‌شود که در آستانه اوج‌گری و کندن از زمین است. در منطقه خلیج فارس، قطر تنها کشوری است که به محض معرفی این فن‌آوری در کانادا، آن را خرید و در دوحه راه‌انداخت. «کشت‌عمودی» سیستم دوار و متحرک طبق‌های طره‌ای درشت‌برگ‌هایی است که با نظمی هوشمند و در فضایی کنترل‌شده از نظر دما و رطوبت با چرخش خود نیاز نوری (طبیعی یا مصنوعی) لازم را دریافت می‌کند و مواد اولیه لازم برای گیاه‌ هم کاملا دقیق و تنظیم‌شده به آن داده می‌شود. در این روش، مزه و غذاییت گیاه به حداکثر می‌رسد و آفت‌زدگی هم بسیار کم است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *