جستارهای شهرسازی – شماره ۳۱
سخن روز/ محمد حسین جهانشاهی/ ۲
سلام/ سردبیر/ ۴
چهارراه خبر
خبر و گزارش/ وحیده رضایی، سامان معتقدی، تینا کاویانی../ ۴
مبانی نظری
مبانی و مفاهیم شاخصهای توسعه پايدار/ جواد مهدیزاده/ ۹
خیابان و فضاهای عمومی
درآمدی بر مفهوم خیابان به عنوان فضای شهری/مهندس مسعود خادمي، دکتر محمد رضا پورجعفر، مهندس روجا علي پور/ ۱۷
از كوي خدايگان تا خيابان/ سیاوش صابری/ ۲۵
پیادهراه: تحکیم رابطه انسان و محیط شهری/ فریناز پورسرتیپ/ ۲۹
هیچ نقطه خیابان ولیعصر معبر نیست، همه نقاطش مقصد هستند/ اسکندر مختاری/ ۳۷
اين خيابان نيمرخ تهران است/ گ.اعتماد، ا.منصوری، م.جوزانی، ا.سعیدنیا، ع.ر.قهاری، م.ح.جهانشاهی/ ۴۲
چرایی دلبستگی ساکنان تهران به خیابان ولیعصر/ مهدی شیبانی، علی درفشی، فاطمه پرهوده/ ۴۷
قهوهخانه آذری/ توحید احدی/ ۵۳
رشک بهشت به باغ فردوس/ مریم میرزایی/ ۵۷
تعریف دانشنامهای خیابان/ ویکی پدیا، ترجمه سمیرا روستایی/ ۶۱
طراحی خیابانهای شهری با محوریت توسعه پایدار/ مهندس وحیده حجتی، مهندس حامد مضطرزاده/ ۶۳
خیابان استقلال، خیابانی موفق و بیادماندنی/ فائزه محمدی/ ۶۹
خیابانی به عظمت یک شهر/ میکائیل انگورانی/ ۷۵
رنگ و نقش بر ديوار شهر/ جمشيد حقيقت شناس/ ۷۹
۵ سال تلاش/ معرفی کتاب/ ۸۲
نقد معماری
مجموعه مسکونی کفترک شیراز/ محسن میردامادی، فریبرز جبارنیا، شهریار یقینی، محمدحسین جهانشاهی/ ۸۳
معماری مدرسه فردا/ترجمه جلالالدین بهروزی/ ۹۳
منظر فرهنگی
حفظ ارزشها در محیط در حال تغییر/ فرانچسکو باندارین، ترجمه گلرخ اسکویی/ ۹۷
منظرها و منظرهای فرهنگی/ ترجمه زینب اکبری/ ۱۰۰
پیمان میراث جهانی و منظرها/ ترجمه سیده ماندان کزازی/ ۱۰۳
باغ ملی/ گلنار تاجدار/ ۱۰۶
نگاهي به بابلسر از منظر فرهنگي و طبيعي/ بهرام رضایی چراتی/۱۰۹
شاهنامه میخوانند، کنارها قد میکشند / «گزارشی از سیمیل»/ ۱۱۵
موزه میراث روستایی گیلان/عزیزه هاشمی/ ۱۱۷
شناسنامه
به چنین جای، شاد باید بود/ فریبرز جبارنیا/ ۱۱۹
باید با زمین رفیق شد/ معرفی کتاب «طراحی در طبیعت»/ ۱۲۳
یاد آشنا
گرمی و مهر، هنر و زیبایی «خانهها»/ فرشاد فدائیان/ ۱۲۱
پیشنهاد
باغ ایرانی، منظر شهری/ نسرین محمودی/ ۱۲۵
دانشنامه
راهبرد توسعه پایدار/ محمدحسن فولادی/ ۱۲۶
سخن روز
زندگي شايد
يك خيابان درازست كه هر روز زني با زنبيلي از آن مي گذرد
« تولدي ديگر»؛ فروغ فرخزاد
سؤال اينجاست، آن خياباني كه هر روز زني زنبيل بدست از آن ميگذرد، داراي چه مشخصاتي است؟ آيا مثل هر خيابان ديگرست، يا خياباني است كه روح زندگي در آن جاريست؟ اگر چنين است چه شرايطي بر آن حاكم است كه گذر هر روزه زني زنبيل به دست در آن اتفاق ميافتد؟ آيا ممكن است شرايط اين خيابان به نحوي تغيير يابد كه گذر هر روزه يك زن از آن ديگر اتفاق نيافتد، يا از اساس ناممكن شود؟ و آيا در چنين شرايطي، ديگر ميتوان اين گذرگاه را خيابان دانست؟
خياباني كه هر روز زني زنبيل به دست از آن گذر كند، خياباني است كه بيشك محلات يا حداقل بناهاي مسكوني در نزديكي يا پيرامون آن، يا در جداره خيابان مكان گزيدهاند، بدون وجود هر گونه سكونت در نزديكي اين خيابان گذر روز و شب مردم، خانوادهها، زنان، كودكان و مردان از خيابان اتفاق نميافتد.
سلام
دوستان عزیز،
حتم بدانید که میتوانید نقش مؤثری در گسترش اندیشههای معماری و شهرسازی داشته باشید.
یقین بدانید اگر کمی توجه خود را به نشریات و ادبیات تخصصی بیشتر کنید، هم میتوانید در تداوم انتشار آنها مؤثر باشید و هم میتوانید به غنای مطالبشان یاری برسانید.
باور کنید فکر کردن به یک مجله، به سرشت و سرنوشت آن، علاوه بر اینکه عملی یاریگرا و اجتماعی است، لذتبخش هم هست. تجربهاش کنید!
خبر و گزارش
اردیبهشت معماری
امسال جشن روز معمار متفاوت با سالهاي قبل، روز دوم اردیبهشت، مصادف با زادروز شیخ بهایی، معمار مسجد امام اصفهان و حمام شیخ بهائی و بنای اولیه حرم امام رضا(ع) و ریاضیدان بزرگ تاریخ ایران در حیاط خانه هنرمندان برگزار شد…
اندیشه معماران معاصر
در انتظار انتشار کتابی هستیم با عنوان فوق، که در حقیقت جلد اول مجموعهای حداقل ۵ جلدی خواهد بود. در این کتاب «بزرگانی که لامحاله، چه در عرصه عمل و چه در عرصه نظر، چراغ راه آینده نسلهای جوان کشورند، گوشههایی از تعقل و تجربه گرانقدرشان را به گونهای شفاف و دلپذیر ارائه داشتهاند تا راه برای تفکر و تدبر هموار گردد. بیانی خردگرایانه و در چارچوب اصول و نگرشهای عملی و فلسفی، چنان بستری برای بسط و توسعه مفاهیم فراهم آورده که خواننده پژوهشگر و حتی مخاطب عام خود را تا پایان به دنبال میکشاند و ذهن جستجوگرش را اقناع میکند»….
نخستین جایزه دوسالانه معماری و شهرسازی
مؤسسه مطالعاتی فرزان با همکاری کانون دانشجویان و همکاران زنده یاد دکتر منوچهر مزینی و انجمن مفاخر معماری ایران نخستین دوره اهدا جوایز به کتاب برگزیده دو سالانه معماری و شهرسازی را در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ و همزمان با روز جهانی کتاب (۴ اردیبهشت ماه) برگزار مینماید….
مبانی و مفاهیم شاخصهای توسعه پايدار
برنامهریزی بدون ارزیابی و سنجش کاری بیهوده خواهد بود. برای این کار در طول تاریخ برنامهریزی انواع ابزارها و روشها برای هدایت فرآیند برنامهریزی و ارزیابی نتایج آن ابداع شده و تکامل پیدا کرده است. این ابزارها و روشها به طور کلی «شاخص» نامیده میشود که بسیار متنوع و تغییرپذیر هستند. در دو سه دهه اخیر، به دنبال گسترش مفاهیم توسعه پایدار، عدالت اجتماعی و کیفیت زندگی، مبانی شاخصسازی با تغییرات بنیادی رو به رو شده است. از جمله گرایش به سمت شاخصهای کیفی و انسانی مثل پایداری، برابری، مشارکت، امنیت و همبستگی افزایش یافتهاست.
درآمدی بر مفهوم خیابان به عنوان فضای شهری
در ميان انواع فضاهاي شهری، فضاهاي باز عمومي، داراي اهميت ويژهاي از ديدگاه حيات جمعي شهروندان هستند، در حالي كه فضاهاي بسته عمومي، داراي انضباط يا به عبارت بهتر محدوديتهاي خاصي به لحاظ زماني و اندازه و . . . براي پذيرش شهروندان میباشند، فضاهاي باز عمومي در همه وقت بيشترين امكانات بالفعل و بالقوه را براي حضور شهروندان دارا ميباشند. يادآوري اين نكته ضروري است كه امروزه اكثر مجموعههاي شهري بيشكل و ضدفضا هستند و در آنها فضاهاي غيرقابل استفاده و رهاشده و فراموششده به چشم میخورد كه فضاهاي گمشده ناميده ميشوند، مانند فضاهاي رهاشده حاشیه بزرگراهها، محوطههاي باز بيشكل و بيكران بين برجها و بلوكهاي مسكوني. اين فضاها عملاً به عنوان فضاهاي عمومي به حساب نيامده و فضاهاي گمشده در شهر ميباشند در حالي كه كشف و احياء آنها ميتواند فرصتهايي براي توسعه فضاهاي عمومي شهر بوجود آورد.
از كوي خدايگان تا خيابان
هنگامي كه از خيابان و خيابانسازي سخن به ميان ميآيد بيشتر مداخلات دوران معاصر شهرسازي (يا شهرسازي در قرن اخير) به ذهن خطور ميكند، اما در بررسي بيشتر احداث خيابان در شهرها، حداقل در ايران سابقه چند صد سالهاي دارد. اين نوشتار به اين موضوع اشاره دارد كه خيابان عنصر وارداتي در شهرسازي ايران نيست اما ممكن است تدريجاً دچار تغييراتي شده باشد كه كيفيت امروزين آن را با سابقه گذشتهاش متمايز ميكند.
پیادهراه: تحکیم رابطه انسان و محیط شهری
توجه جدی و عملی به ساماندهی حرکت پیاده و پیادهراهها به حدود نیم قرن پیش برمیگردد. بهطوری که اولین گذرهای پیاده در دهه ۱۹۵۰ در کشورهای آلمان، هلند و دانمارک جهت بازسازی شهرهای آسیب دیده در طول جنگ دوم جهانی و نوسازی مراکز تاریخی شهرها با هدف جداسازی معابر پیاده و سواره احداث گردید و تا سال ۱۹۶۶، گذرها و مناطق ویژه تردد پیاده فقط منحصر به چند شهر اروپایی می شد و تعداد بسیار اندکی هم در برخی از شهرهای آمریکا وجود داشت (مهندسان مشاور گذرراه، ۱۳۷۵، ۲۲۰). در پی نزول کیفیت زندگی شهری در اروپا که در اواخر دهه پنجاه قرن بیستم شدت گرفت، توجه به مسئله حضور انسان و حرکت پیاده افزایش یافت…
هیچ نقطه خیابان ولیعصر معبر نیست، همه نقاطش مقصد هستند.
خیابان در مفهوم معاصر خود، محلی است برای شکلگیری خاطرات جمعی. به احتمال قوی، وقتی موضوع احداث خیابانها مطرح شد، چنین هدفی تعریف نشده بود، ولی آنچه عملاً برایش اتفاق افتاد، تبدیل شدنش به محلی برای تلاقی خاطرات جمعی است. تبدیل شدنش به هویتی برای شهر. شاید قبلاً میادین چنین نقشی را داشتند و از معابر چنین انتظاری نمیرفت. میادین بودند که برای شهر هویتساز میشدند. اگر از این منظر به شهر نگاه کنیم، چون بحث هویت در میان است، لابد باید بحث تاریخ هم باشد، که این موضوع رأس سوم مثلثی میشود که انسان و مکان دو رأس دیگرش هستند. تعامل بین انسان و مکان در طول زمان است که القای هویت میکند، هویت شهری. به همین خاطر هم هست که هر کس خاطرات خودش را از مکان دارد.
اين خيابان، نيمرخ تهران است!
موضوع خیابان، به عنوان فضای عمومی، موضوع حساس و پردامنهای در قلمرو معماری و شهرسازی است. از جوانب مختلف و دیدگاههای متفاوت میتوان از این عنصر فضای شهری تعاریف متفاوت ارائه نمود. خانمها دکتر گیتی اعتماد و مهندس انوشه منصوری به همراه آقایان مهندسین علیرضا قهاری، احمد سعیدینیا و محمدحسین جهانشاهی در کنار دکتر مجید جوزانی مدیرعامل خانه هنرمندان با تخصص تئاتر و سینما، در نشستی کوتاه و صمیمانه نظراتشان را بیان نمودهاند.
به عنوان یک کالبد نگاه کرد. خیابان را نباید در حد یک عنصر تکمنظوره و تکساحتی پایین آورد. خیابان عنصری است پویا و زنده که دهها عملکرد شهری و زیبایی شناسانه میتواند داشته باشد. خیابان میتواند برشی از شهر تلقی شود با تمام خصوصیات آن و نشاندهنده آن.
چرایی دلبستگی ساکنان تهران به خیابان ولیعصر
نوشتار پیش رو بخشی کوتاه از پژوهشی پیرامون رابطه دوسویه انسان و منظر، و چرایی و دلایل دلبستگی مخاطبان به برخی مناظر است و بهویژه در پی بازشناخت مؤلفههایی است که خیابان ولیعصر تهران را برای بسیاری از مردم دوستداشتنی نموده است.
بر پایه پویایی رابطه انسان- منظر، حس دلبستگی شکل گرفته را میتوان دیالکتیکی دوسویه نام نهاد: از یک سو انسان و نیازها و خواستهای او از منظر، از دیگر سوی، منظر، با قابلیتها، کیفیتها و توان پاسخگوییاش و آنچه با خود به ارمغان دارد. این نوشتار به صورت همزمان وامدار بهره جستن از نظریهها و جستجوهای اندیشمندان در حوزه معماری منظر، معماری و طراحی شهری از یک سو، و گمانهزنی به اندیشه مخاطبان اصلی منظر (خیابان ولیعصر) از سویی دیگر است. با مدد جستن از آراء اندیشمندان و نتایج سنجش آراء افراد جامعه آماری ۱۶۰ نفری پژوهش، تلاشی در چرایی حس دلبستگی مخاطبان به این خیابان تاریخی و عوامل شکدهنده این حس پیگرفته میشود. و در واپسین گام، نتایج به گونهای کیفی تبیین میگردد.
قهوهخانه آذری
قهوهخانه در دهههای اول قرن یازدهم، در دوره صفوی، در بعضی از شهرهای ایران مانند اصفهان و قزوین پایهگذاری شد. پدیده قهوهخانه در طول تاریخ حیاط چهارصد ساله خود نقشها و وظایف گوناگونی مطابق با اوضاع و شرایط اجتماعی و فرهنگی زمان وجود داشته است. در آغاز محلی برای جمعی از اعیان و اشراق و وابستگان به دربار صفوی بود. رفته رفته با ریشهگرفتن این پدیده در جامعه و توسعه آن در شهرها و سامان یافتن نقشه و وظیفهای مطابق با فرهنگها و آئینهای مردم، تبدیل به یک نهادی اجتماعی فرهنگی میشود. و جایگاه و محل تجمع بسیاری از مردم، به خصوص کارپیشگان صنفهای گوناگون میگردد.
رشک بهشت به باغ فردوس
در سال ۱۲۶۴ محمدعلیشاه در حوالی اسدآباد تجریش، مکانی ساخت که در فصل گرما و برای ییلاق به آنجا برود. در واقع در اراضی محمدیه دو کاخ ساخته شد. یکی در شمال به نام محمدیه و دیگری در جنوب. کاخ شمالی در همان دوران به علت عدم رسیدگی از میان رفت ولی کاخ جنوبی هنوز پا بر جاست. پایه این کاخ را حاجی میرزا آقاسی ریخته است و درختکاری آن را حسنعلی میرزا (حاکم تهران) به اجرا در آورده است. اين باغها پس از فوت محمدشاه و تخریب قصر محمديه، متروك ماندند.
تعریف دانشنامهای خیابان
خیابان، يک معبر عموميِ فرش شده در يك محيط مصنوع است. جزئي عمومي از زمين و پیوند دهندۀ ساختمانها در یک زمینۀ شهری كه مردم ميتوانند آزادانه بر روی آن جمع شده، تعامل داشتهباشند، و حركت كنند. خيابان ميتواند به سادگی یک سطح وصله شده بر روي زمينِ خاکی باشد، ولي اغلب با سطحي مقاوم و بادوام مثل بتون، قلوه سنگ و آجر ، فرش میشود. بخشي از آن ميتواند با آسفالت تسطيح شده، ريلگذاري شود و يا براي عبور و مرور سواره مهیا شده باشد.
خیابان استقلال، خیابانی موفق و بهیادماندنی
ارسطو میگوید: شهر بدون ابنیه و میادین عمومی ارزش خوانده شدن به این نام را ندارد. در سالهاي اخير شاهد انجام مطالعات و روشن شدن نسبي عوامل مؤثر در موفقیت فضاهای عمومی بودهايم. شرلی سکندا، برنامهریز شهری و متخصص بازآفرینی و بهبود مستمر فضاهای اجتماعی مطالعهاي بر روي بيش از ۱۰۰۰ قطعه فضاي عمومي شهري در کشورهاي مختلف دنيا انجام دادهاست. اين نتايج در قالب شاخصهايي در پروژه PPS، به عنوان عناصر راهنما در ایجاد فضاهای عمومی-مکانهای عمومی- موفق مطرح شدهاند كه عبارت از ۱- دسترس پذیری، ۲- فعالیتهای متنوع و جاذب، ۳- تصویر ذهنی، آسایش امنیت و ۴-معاشرتپذیری هستند. در حقیقت مکان عمومي موفق جایی است که مردم یکدیگر را در آن ملاقات میکنند و با حضور در آنجا با روح مکان ارتباط برقرار ميكنند و سرشار از خاطرات بهیاد ماندنی میشوند.
خیابانی به عظمت یک شهر
در توصیف مصادیق خیابانهای کامل، شاید به جرأت بتوان «نوسکی پراسپکت»(Nevsky Prospect) سنت پیترزبورگ را یک نمونه اسثتنایی دانست. این، خیابانی است که در طول حدود سیصدسال عمر خود، تقریباً همانی مانده که از اول بوده. بخش اصلی و عمده خیابان که بین ابتدای خیابان تا میدان «واستانیا» قرار دارد، با هشت باند سواره و پیادهروهایش که در کم عرضترین قسمتها حدود ۳ متر است، در حد خود نمونهای از تفکر ویژه معمار اولیه آن است. سیصد سال پیش، که نه اتومبیل بود و نه جمعیتی چنین کثیر و نه چشماندازی برای تحرکی خاص، چگونه به این اندیشه رسیدهاند خیابان را چنین پهن بگیرند که امروز هم به عنوان اصلیترین خیابان شهر پنج میلیونی پاسخگو باشد، واقعاً از زیباییهای ادبیات معماری و شهرسازی است.
رنگ و نقش بر ديوار شهر
جمشيد حقيقتشناس، نقاش و مدرس دانشگاه است. در فعاليتهاي صنفي و عمومي هم هست. او، در حال حاضر، رئيس انجمن هنرمندان نقاش ايران است و در موارد و مناسبتهاي مختلف طرف مشورت و مذاكره مديريتهاي شهري هم قرار میگیرد. پاي حرفش نشستيم و نكات زيبايي درباره نقاشي روي ديوارهاي شهر شنيديم. حرفهايي بسامان و دور از حاشيه. صحبت از هيچ تك اثري نشد و به مباني و كليت اين نقاشيها پرداخته شد. واقعيت آن است كه معماري شهرهاي ما «رنگ ندارند». اين نقاشيها، شايد قرار بوده كه به معماري شهرهاي ما عطر و طعمي بدهند و رنگ زندگي به آنها ببخشند. چگونه است حاصل كار؟
۵ سال تلاش
«اداره نقاشي ديواري در راستاي هدفمند سازي اين هنر شهري تهران، از سال ۱۳۸۰ فعاليت رسمي خود را با ساختاري كاملاً تخصصي و اصرار بر فعاليت قانونمند و كارشناسانه آغاز كرد. لذا با شناسايي وضعيت موجود و تحليل و طبقهبندي صورت آثار شكل گرفته تا آن زمان و آسيبشناسي رويكردها، عملكردها و كيفيات تكنولوژي تمهيداتي انديشيده شد…»
چند جمله بالا را از كتاب «نقاشيهاي ديواري تهران/ ۵ سال تلاش براي تصويرگري يك شهر» نقل كردي. اين كتاب ۷۲ صفحه دارد. بجز ۵ صفحه اول كه شناسنامه و يك مقدمه دو صفحه است، بقيه صفحات به عكس اين نقاشيها اختصاص دارد.
مجموعه مسکونی کفترک شیراز
روال نقد، در این مجله، بر نقد شخص نیست. اثر را نقد خواهیم نمود. با این نگاه، خالق اثر هم یکی از منتقدین اثر حساب میشود. چنین انتظاری کاملاً طبیعی است، چون وقتی اثری هنری به مرحله انتشار میرسد یا اجرا میشود، از خالق اثر جدا میشود و زندگی اجتماعی مستقل خود را پی میگیرد. در این مرحله است که خالق اثر تبدیل به ناظر میشود و باید با دیدی انتقادی به آن بنگرد. ما این روال را ادامه خواهیم داد. موضوع نقد این شماره، مجتمع مسکونی «کفترک» در شیراز است. طرح و اجرای این مجتمع را مهندسان مشاور فرنهاد به عهده داشت. در این نشست، مهندس فریبرز جبارنیا، که پروژهاش در شماره قبل نقد شد، همراه با مهندس میردامادی و مهندس شهریار یقینی حضور دارند. مهندس محمدحسین جهانشاهی به عنوان طراح و مدیر پروژه به دفاع از طرح میپردازد.
معماری مدرسه فردا
مبانی نظری معماری مدرسه، در نقاطی از جهان امروز، تغییر کرده، یا در حال تغییر است. شاید آلمان که یکی از استوار ترین «نظامنامه»های آموزشی را داشت و دارد، از جمله پیشتازان این تغییر باشد. دفتر معماری «آلدینگر+ آلددینگر» با طراحی و اجرای مدرسه در اشتوتگارت نخستین حرکت واقعی را در سالهای اول هزاره سوم کلید زد. در آمریکا و ژاپن و انگلستان هم این جنبش در حال گسترش است. طرح «مدرسهها در جنگل» از نمونههای خاص معماری مدرسه است که در انگلستان تجربه شد. اساس این حرکت بر این است که «هدف از آموزش، تربیت چه انسانی است: حرف شنو و سربهزیر و مؤدب و درسخوان و . . . یا کنجکاو و جسور و خلاق و . . » در حقیقت معماری باید با پاسخ به این سؤال به معماری مدرسه بپردازد. طبیعی است که کالبد فیزیکی مدرسه دقیقاً در ارتباط با این مبانی شکل خواهد گرفت.
حفظ ارزشها در محیط در حال تغییر
بحث «منظر فرهنگی» از آنگونه مباحث است که همه دربارهاش صحبت میکنند ولی هنوز تعریف درست و جهانی آن را نمیدانند. بحثی است تازه، ولی بسیاری چنان از آن سخن میگویند که انگار دهها سال است که میشناختندش. بحث منظر فرهنگی از نوع بحث های سهل و ممتنع میباشد. برای ما از این جهت مهم است که در سالهای کاملاً اخیر وارد شرح خدمات طراحیهای شهری شده است. و باعث تأسف است که در هیچ یک از طرحهای شهری ما هیچ بند و ماده و بخشی به این امر مهم و شاخص اختصاص ندارد. تصورش سخت و اسفانگیز است که برای انزلی، بم، تهران، بوشهر، شیراز، سیراف و . . طرح شهری مینویسند بی آنکه نه «طرح جامع منظر شهری» داشته باشند نه تعریفی از «منظر فرهنگی» شهر.
منظرها و منظرهای فرهنگی
منظر به شیوهای خاص از مشاهده محیط پیرامون ما و خود محیط زیست اشاره دارد. پژوهش، پیرامون مفهوم منظر، به عوامل موجود در رابطه ما با محیط زیست اطراف شکل واحدی میبخشد. منظرها خواه دارای ارزش زیبایی شناختی و خواه فاقد آن، زمینه ای را برای زندگی روزانه ما فراهم میآورند. این منظرها برای ما آشنا هستند و مفهوم آن رابطه مردم با طبیعت، و عکسالعمل متقابل آنها را با محیط زیست مورد تأیید قرار میدهد.
پیمان میراث جهانی و منظرها
در سال ۱۹۷۲، پیمان حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان توسط کنفرانس عمومی یونسکو به تصویب رسید. هدف از این پیمان تضمین شناسایی، حمایت، حفظ، معرفی و انتقال میراث فرهنگی و طبیعی، با ارزشهای امروز جهانی، به نسلهای آینده است.
این پیمان، زیر نظر کمیته میراث جهانی که از نمایندگان ۲۱ کشور تشکیل شدهاست، اداره و توسط هیئت دبیران این پیمان در پاریس نیز حمایت میشود. این کمیته ، از طریق بررسی شرایط نگهداری و حفظ داراییهایی که تا به حال در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیدهاند بر آنها نظارت میکند و آن دسته از داراییهایی را که در معرض نابودی قرار دارند در فهرست آثار در خطر قرار میدهد و بخشی از سرمایه مالی این پیمان را به حفظ آنها اختصاص میدهد.
باغ ملی
گذار از جامعه سنتی به جامعه جدید، مستلزم تحولات و تغییراتی در شیوه زندگی است. در جریان این گذار تحول در ارکان مختلف جامعه سنتی امری اجتنابناپذیر شده و مظاهر زندگی شهری را به همراه خود تغییر میدهد. تحول چون سایر مظاهر زندگی در فضاهای شهری ابزار و آثاری از جمله ترجمه مستقیم، دگردیسی و یا خلق مجدد فضا و مکان را به همراه دارد. مثل ترجمه و دگردیسی گذر و راسته به خیابان و یا شکلگیری مجدد فضای ارتباط جمعی با مفاهیم جدید اجتماعی در میدانها و . . . شرحی از ویژگی بسیاری از این دسته عناصر شهری و اطلاعاتی از چگونگی پیدایش، بهرهبرداری، ادامه حیات و یا رکود آنها غالباً در دست نمیباشد. بسیاری از نام مکانها وجود دارند که شهروند ضمن استفاده از آنها از دلایل وجودیشان باخبر نیست؛ مانند «باغ ملی». شهروند تهرانی ضمن عبور از مقابل سردر باغ ملی، اگر از خود بپرسد که این نام با فعالیت ادارات دولتی داخل محوطه آن چه ارتباطی دارد، جوابی نمییابد…
نگاهي به بابلسر از منظر فرهنگي و طبيعي
ضرورت مرمت شهري و طراحي شهري براي ايجاد فضاهاي شهري و حفظ ارزشهاي تاريخي كه بتواند پاسخگوي همه جوانب و مسايل كالبدي و زيباشناختي محور فرهنگي – تاريخي باشد انديشهاي است كه از سالها پيش در ايران مورد بحث محافل تخصصي است. در اكثر شهرهای کشور عدم هماهنگي در نماهاي شهري باعث ارايه چهرهي ناخوشايند شدهاست و همچنين، فاقد هرگونه جذابيت و تعلق خاطر. راستهها، خيابانها، نماها، فضاهاي شهري و بناها بدون رعايت اصول اوليه زيباشناختي در طراحي آنها، شكل گرفتهاند و فضاهاي بیکیفیت و بيهويتي را به ناظران ارايه ميدهند. با نگاهي گذرا به شكلگيري شهرها و هستههاي تاريخي ايران ميتوان همجواري با محيط، پيوستگي اعضاي كوچك با كل شهر و پيوند منسجم ميان آنها را لمس كرد.
شاهنامه میخوانند، کنارها قد میکشند
یک مکان چه ویژگیهایی باید داشته باشد که تبدیل به مکانی عمومی برای جمع شدنهای موردی یا دائمی شود؟ اصولاً کالبد و فرم فضا تأثیری در تبدیل شدنش به مکانی خاص دارد؟ عید امسال با تجربهای زیبا در این خصوص آشنا شدیم. در دهکدهای کوچک، فضایی کاسهای شکل، به مرور تبدیل به محل اجتماع سالانه تعداد زیادی از مردم شدهاست. موردی کاملاً یگانه و قابل تأمل. طبیعی است که بخشی از «تصادف» منوط به برنامههای فعالیتهای انسانی است ولی آیا در روستای دیگری در همانجا این فعالیت صورت میگرفت، آیا چنین نتیجهای حاصل میشد؟ بخوانیم داستان را…
موزه میراث روستایی گیلان
موزه میراث روستایی گیلان اولین اکو موزهای است که در رابطه با معرفی تاریخچه و نوع فرهنگ و زندگی مردم در فضای باز ایجاد شدهاست. در این موزه معیشت، کار، مسکن، صنایع دستی و انواع فضاهایی که در یک حوزه خانوادگی وجود دارد بازسازی و به نمایش در آمدهاست. این موزه در زمینی به مساحت حدود ۲۶۰ هکتار در پارک جنگلی سراوان، واقع در کیلومتر ۱۸ جاده رشت – تهران در دست اجراست. فاز مطالعات مقدماتی آن از اوایل سال ۱۳۸۱ آغاز گردید. در اردیبهشت ۱۳۸۴ اولین کارگاه این طرح (حوزه فرهنگی و معماری جلگه شرق سپید رود) راهاندازی شد.
به چنین جای، شاد باید بود
همراه نظامی، از توانمندترین شاعران و قصهپردازان ایران، به سفر در تاریخ میرویم. هرچند نظامی تصویرگر تصورات خود است، اما اینکه بدانیم در بین سال های ۵۳۰ تا ۶۱۴ میزیسته، ذهنیت او از معماری و معماران و نحوه شکلگیری بنا و حجم و رنگ برایمان اهمیت زیادتری پیدا میکند. بخشی که مورد نظر است از کتاب «هفت پیکر» مربوط به ساختن قصر خورنق به دست «سمنار» و وصف آن، و همچنین بخش مربوط به ساختن هفت گنبد توسط «شیده» است.
باید با زمین رفیق شد
«من در صفحات آینده، درباره دو باغ کوچک که در دامنه کوه بزرگی در تهران به وجود آمدهاند و مردم، به ویژه نسل جوان آنها را دوست میدارند، هم چنین درباره سابقه، ایده های طراحی و چگونگی اجرای آن صحبت خواهم کرد. . . . اکنون این دو باغ را باغ جمشیدیه و باغ فردوسی نام نهادهاند که در تاریخ و داستانهای حماسی ما نیز نامهای پیوستهای هستند…»
اینها پارههایی از حرفهای مهندس غلامرضا پاسبان حضرت است در کتاب مغتنم «معماری در طبیعت». این کتاب ۲۴۸ صفحهای در ۲ هزار نسخه توسط انتشارات «گنج هنر، در اواخر سال ۸۸ منتشر شده است. عکسها، کروکیها و نقشههای گویا در کنار تعریف و توصیفهای مهندس معمار، فرصتی است برای آشنایی با تجربهای ناب در طراحی و اجرای دو باغ خوش منظر در تهران. موفق باشند.
گرمی و مهر، هنر و زیبایی «خانهها»
فرشاد فدائیان مستندساز مولف است. دوربینش را بیهدف و بیانگیزه جایی نمیکارد. در سادهترین و در عین حال زیباترین کارهایی که با عنوان عمومی «خانهها و زندگیها» ساخته این انگیزه و نگاه را میشود روشن و عریان دید. «خانه، در این شیوه نگاه، تنها یک سازه نیست؛ آنجا خاستگاه اخلاق، ارزشهای دینی و عُرفی، گرمی و مهر، هنر و زیبایی و پیوندهای انسانی است». و فیلمساز به دنبال ثبت و ارائه این اخلاقیات و این پشتوانه مدنی به مخاطب است. از دید او، حضور علائق و اندیشه فیلمساز در اثر امری ناگزیر است.
باغ ایرانی، منظر شهری
چگونه میتوان شهری را ایرانی یا اسلامی یا مثلاً ایتالیایی نامید. چه اندامها و عناصری از شهر را میتوان شاخصههای هویتی یک شهر دانست؟ آیا این عناصر هویتی عناصر و اجزای شهرسازی شهر هستند یا عناصر معماری آن؟ منظر عمومی شهر چگونه باید باشد تا نشاندهنده تعلق آن به فرهنگ و مدنیتی خاص باشد؟
من تصور میکنم علاوه بر فرم و هویت معماری بناها و عمارتهای شهر، بخشهایی از ترکیببندی شهر هستند که شالوده یا حداقل شناسههای آن را تشکیل میدهند و همینها میتوانند عناصر هویتی شهر به شمار آیند. مثل میدانگاهها و باغهای ملی یا پارکها…
راهبرد توسعه پایدار
برنامه عملیاتی است برای رشد متعادل شهر که طی آن، شهر از طریق مشارکت ذینفعان برای پیشبرد کیفیت زندگی همه شهروندان، توسعه یافته و پایدار میگردد. در این فرایند ذینفعان و ذینفوذان دیدگاههای خود را نسبت به توسعه محیطی، کاهش فقر و پایداری اجتماعی، مالی و اقتصادی تنظیم و مشخص میسازند و براساس این دیدگاه اهداف و راهبردهای توسعه شهری را تنظیم و در قالب اقدامات و سرمایهگذاریهای اولویتبندیشده معرفی مینمایند و …