جستارهای شهرسازی – شماره ۳۰
سخن روز: شهر و باستان/ محمدرضا جهانشاهی/ ۲
سلام/ بهروز مرباغی/ ۲
من و تو، درخت و بارون . . ./ احمد شاملو/۳
چهار راه خبر/ خبر و گزارش/ ۴
درس های بم و زلزله آن/ گزارش/۶
زلزله در ذهن ما!/ سيد محمد بهشتي/ ۸
آنچه خود داشت…/ میکائیل انگورانی/ ۱۱
«رشیدیه»، آرمانشهری که پایدار نماند/ اکبر تقی زاده اصل/ ۱۲
وقفنامه رشیدی، در حافظه تاریخی/ خبر/ ۱۵
فضاهای عمومی در شهر باستان، تپه زاغه/ هما ابهریان/ ۱۶
شيز، شهر باستانی ايران زمين!/ الهام اميني/ الهه صادق مقدسی/ ۲۰
معماری نیاسر، تعامل با محیط، تجلی فرهنگ، تبلور دانایی/ ناصر مشهدیزاده دهاقانی/ ۲۴
پیش درآمدی بر معماری سیراف/ بهروز مرباغی/ ۳۰
معماری نو یا معماری مدرن/ گفتگو با سیروس باور/ ۳۵
مردم، در معماری، همدیگر را مییابند!/ گزارش/ ۳۷
نگران آیندهایم!/ گفتگو با «سجیما» و «نیشیزاوا»/ ۳۸
معماری منظر، باغ ایرانی/ مهدی شیبانی/ ۴۰
منظر فرهنگی امری جدید است!/ عادل فرهنگی/ ۴۱
شرح فعالیتهای گروه معماری منظر/ گزارش/ ۴۴
محیطهای شهری، کانون اصلی خاطرات/ مریم میرزایی/ ۵۰
چگونه شهر را زندگی تازه ببخشیم!/ جی والیاسپر/ ترجمه جلالالدین بهروزی/ ۵۱
گذر و درنگ خاطرات/ معرفی کتاب/ ۵۷
نقد و نکتهیابی/ س.باور،ف.جبارنیا،ع.ا.صارمی، ع.قهاری/ ۵۸
یکپارچگی یک منطقه تاریخی و …/ معرفی کتاب/ ۶۸
«نو» و «کهنه» در الخادمیه بغداد/ گزارش/ ۷۰
طراحي شهرهاي پايدار: كشاورزي در شهر/ لستر براون/ ترجمه حميد طراوتي/ ۷۱
مبانی و مفاهیم توسعه دانش محور/ جواد مهدیزاده/ ۷۲
مسائل «مرکز شهر»/ مايكل ا. استرن/ ترجمه سميرا كاظم پور/ ۸۲
بهترين ميدانهاي جهان/ برگردان از گلرخ اسکویی/ ۸۶
سفر در تاریخ با ناصرخسرو/ فريبرز جبارنيا/ ۹۲
نظري به انديشه آرمانشهر از آغاز تا امروز/ الهام رحمت آبادي/ ۹۴
فضاهاي عمومي شهرهاي ما كجا هستند؟/ عليرضا قلي نژاد/ ۹۹
معماران و اشتغال/ گفتگو با مهرداد جاویدی نژاد/ ۱۰۴
حريره شهری که بود/ شیوا شادروان/ ۱۰۸
پيشنهاد: شهر در شب/ شهريار يقيني/ ۱۱۴
مركز مطالعات و تحقيقات شهرسازي و معماري/ ٱشنایی/ ۱۱۶
باغسراهای ایرانی/ جاسم غضبانپور/ ۱۱۸
سخن روز: شهر و باستان
از دل خاك يا شكافها و تركهاي ايجاد شده بر برج و باروهاي بر جاي مانده از شهرهاي قديم، روزگاراني¬ كه گذشت، قومها و نژادهاي مختلف، با فرهنگ¬ها و سنت¬هاي گوناگون، علم و هنر و زبان، خط و نوشتار، قوانين، روابط كار و توليد و … به امروز خبر مي¬رسد، تا بدانيم، از كجا آمده¬ايم، چگونه به امروز رسيده¬ايم، چرا شهرنشين شده¬ايم و شهرها چگونه برپا شد، بر جاي مانده يا به غير از ردپاها در دل خاك، كوير با شوره¬زار، كلام و نغمه¬اي بر زبانها، كتابت يا نوشته¬اي بر سنگ و … چيزي بر جاي نماندهاست.
سلام
دور تازهاي را در انتشار «جستارهاي شهرسازي» شروع ميكنيم. با اتكا به گذشته خوشنام و به اميد آينده پربارتر. شانس داشتيم كه اين دور تازه با جشن نوروز مصادف شدهاست. نعمتي است اين. گو اينكه، دويديم تا خودمان را رسانديم. فرصت نبود. با عشق آمدهايم، نوروز هم چاشني اين عشق است.
چهار راه خبر
روز دوم اسفند ماه ۸۸ برای شهرسازان و معماران ایران، روز خوبی بود. دو مراسم در تجلیل دو پیشکوت در دو مکان معتبر تهران برگزارشد. مراسمی به یاد دکتر منوچهر مزینی، و بزرگداشتی برای دکتر ایرج اعتصام. هردو از اساتید کرسی شهرسازی دانشگاههای ایران و از پیشقراولان این دانش. چنین مراسمی، علاوه بر احترامگذاری به پیشکسوتان، که امری لازم و ضروری است، فرصتی است برای دور هم جمع شدن اهالی حرفه و جمع و جورشدنشان. که این هم غنیمتی است. خاصه در این روزگار که معماران و شهرسازان ما کاملاً متفرق و پراکندهاند…
درسهای بم و زلزله آن
سمینار دو روزه ارزیابی تجارب و آموزههای بازسازی بم (۲۲ و ۲۳ ديماه ۸۸)، که در باغ نگارستان دانشگاه تهران، در میدان بهارستان برگزار شد. سمینار مغتنمی بود. مدیران دولتی در کنار استادان دانشگاه و متخصصان فن، تجربههای آموخته خود را در سه محور به ارزیابی عمومی فرهیختگان گذاشتند: معماری/ شهرسازی، مرمت، و سازه و ساختوساز. مهمانانی هم از ایتالیا و آلمان حضور داشتند و نماینده یونسکو در بازسازی ارگ بم هم از میزبانان بود. طبعاً، هریک از سازمانها و افراد شرکتکننده در سمینار توشه خود را گرفتند و برداشت خود را داشتند. درسهای این سمینار میتواند بسیار مهم باشد. بسیاری از دردهای بازسازی بم، دردها و مشکلات عام شهرسازي هستند، البته در مقیاسی متفاوت. از این سمینار بزرگ، از بخش معماری و شهرسازی، تکههایی را انتخاب کردهایم که با هم مرور کنیم.
زلزله در ذهن ما!
همیشه، در روزهای سخت بعد از زلزله بم، البته با بنمایه طنز، به دوستان میگفتم، کاش این زلزله در ذهن ما هم رخ میداد. و الان میگویم که این زلزله، با تمام خشونت و مصیبتش، برکاتی هم داشت که از جمله توجه دادن ما به هویت شهری است.
اما، چرا بم باعث چنین توجهی شد؟ چرا در زلزله رودبار یا زلزله طبس مسئله هویت شهری مطرح نشد؟ بم چه ویژگی خاصی دارد که با زلزله در آن یکباره و در سطحی وسیع موضوع «هویت شهری» مورد توجه قرار میگیرد؟ پاسخ این است که «ارگ بم» در این شهر است. در آن روزها هر تصویری از گوینده و مسئولی در باره بم پخش میشد با تصویری از ارگ بم همراه بود. شروع بحث با ارگ بود، پایانش هم همینطور.
آنچه خود داشت….
بلندمرتبهسازی در ایران سابقه زیادی ندارد. تنها جایی که در آن ساختمانهای سه یا چهارطبقه ساخته شده، در دو سده گذشته، بوشهر است. ساختمانهای با متوسط ارتفاعی سه طبقه. در دیگر شهرهای ما ساختمانهای بلندمرتبه نیست یا کم است. در کشورهای منطقه، اما، اگر تذکرهها و سفرنامهها را ملاک قراردهیم، ساختمانهای هفت و هشت طبقه وجود داشته است که قاهره یکی از آنهاست و ناصر خسرو در سفرنامهاش از این ساختمانها تصویرهای روشنی بدست میدهد…
«رشیدیه»، آرمانشهری که پایدار نماند
«ربع رشیدی» یا شهرستان «رشیدیه» را با توصیف مهندس اکبر تقیزاده اصل، از مفاخر معماری و میراث فرهنگی ایران، میخوانیم. ربع رشیدی از آن «شهر»های تاریخی است که رمز و راز فراوانی در اطرافش هست. چند سال یا چند دهه زمان برای ساختنش زمان مصرف میشود، اعاظم چهارگوشه جهان را برای اعتلای آن به این نقطه از جهان میآورند، تأسیسات عظیم علمی و پژوهشی در آن دایر میشود، ولی، علیرغم اینکه همه عوال پایداری را درخود دارد، فقط چند دهه بیشتر عمر ندارد و از صفحه شهرهای تاریخ خارج میشود. چرا؟
سرگذشت بسیاری از شهرهای ما چنین است. چنانی که سرگذشت معماریمان هم چنین است. آثاری که در عرصه تک بناها و بافتها داریم، ادامه نیافته و تبدیل به سنت ارتقایافته نشدهاست.
وقفنامه رشیدی، در حافظه تاریخیوقف نامه رشیدی، در فهرست حافظه
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران )ایبنا(، وقف نامه ربع رشیدی یکی از دو اثر مکتوب ایرانی است که به تازگی در ششمين دوره برنامه حافظه جهاني سازمان علمي و فرهنگي ملل متحد (يونسكو) در فهرست کمیته حافظه جهانی ثبت شد. «اکبر تقی پور»، مسئول مخزن نسخ خطی کتابخانه مرکزی تبریز با بیان این مطلب گفت: نزدیک یک سال و نیم پیش به درخواست کتابخانه ملی ایران نفیسترین نسخه خطی کتابخانه را در دو زبان فارسی و انگلیسی به آنها معرفی کردیم که مدتی بعد مدارک بیشتری از این نسخه خطی از ما خواستند و حالا هم که در کمیته حافظه جهانی یونسکو به ثبت رسیده است…
فضاهای عمومی در شهر باستان، تپه زاغه
تپه زاغه، که متأسفانه در ادبیات معماری و شهرسازی ما چندان شناختهشده نمیباشد، از قدیمترین زیستگاههای ایران است که فضاهای شهری تعریف شده و منسجمی دارد. اهمیت دادن به فضاهای عمومی در زیستگاههای باستانی ایران، از نکات بسیار مهمی است که باید مورد مداقه و پژوهش بیشتری قرارگیرد. در این خلاصه مقاله، اهمیت این مقوله را کاملاً آشکار میبینیم.
شيز، شهر باستانی ايران زمين!
شهرها در طول تاريخ طی دگرگونیهای پياپي شکل گرفته، در بستر مکاني – سرزميني، در شرايط تعادلی پويا متحول ميشوند. در مطالعة شهرهايي با تاريخ تحول طولاني، موجوديت و جوهرهای توانا و کارا وجود دارد که ميتواند جاذبة اصلي مباحث در زمينة شهر باشد. بي شک بازشناسی فضای کالبدی شهرهای باستاني ايران، تاريخ را به شکل کاربردی در خدمت معماری و شهرسازی قرار ميدهد.
«شيز» به عنوان يک شهر مهم مذهبي در دوران قبل از اسلام، مطرح است. در مقالة حاضر تحليلي تاريخي و کالبدی از اين شهر که در روزگاران گذشته از اهميت خاصی برخوردار بودهاست، ارائه مي شود. اين تحليل تاريخي با استفاده از منابع و اسناد تاريخي و با هدف تصويرسازی مدلها از فضای مکاني، طبيعت و فضای اجتماعي و فرهنگي صورت گرفته است.
معماری نیاسر، تعامل با محیط، تجلی فرهنگ، تبلور دانایی
معماري يك حس مشترك جهاني است كه تبلور مكاني و تجلي زماني آن در شرايط گوناگون جغرافيايي، آييني، اجتماعي، اقتصادي و… باعث تمايز آن در سرزمينها و دورههاي گوناگون است. معماري نياسر با وجود آنكه در بستر سرزميني ايران شكل گرفته و تداوم يافته است، عليرغم تشابهات كلي داراي ويژگيهاي منحصر به فردي است كه ايجاب ميكند با نگاه ويژهاي به آن نگريست.
پیش درآمدی بر معماری سیراف
سیراف، تاریخی باستانی دارد. نکته ای کاملاً روشن و بینیاز از هر نوع احتجاج. حداقل در دوره پارتها در این بندر سکونت و تجارت وجود داشته است. در دوره ساسانی شهر آن چنان وسعتی داشته که امروز، پس از نزدیک به دو هزاره، آثار یک شهر کامل را میتوانیم ببینیم. شهر دوره زرتشت. در یک سو شهر مردگان، در سوی دیگر شهر زندگان، با آتشکدهای در میان این دو و بر بالای تپه. اینها فاکتهای موجود باستانشناسی هستند. بخشهایی از شهر مردگان بصورت پهنه وسیع گوردخمهها در انتهای دره لیر، بیهیچ توصیفی گویای وسعت شهر در آن روزها میتواند باشد. اگر، حتی، نظر دوم پژوهشگران را ملاک بدانیم که این آثار را نه گوردخمه بلکه سامانه مهندسی آب میدانند و برای آن هم استدلالهای خودش را دارند، باز هم در این فرض که شهر-بندر سیراف به اندازه کافی بزرگ و گسترده بوده، شکی باقی نمیگذارد.
معماری نو یا معماری مدرن؟
روز یکشنبه دوم اسفندماه، در خانه هنرمندان، چهار کتاب در حوزه میراث فرهنگی، معماری و شهرسازی رونمایی شد. کتاب «نگاهی به پیدایی معماری نو در ایران» دکتر سیروس باور یکی از این کتابها بود. کتاب جالبی است. بخشی از کمبود کتاب در این زمینه را پر میکند. با خواندن این کتاب، با ساختمانهای زیادی در تهران و برخی شهرها آشنا میشویم. لطف چنین کتابهایی آن است که آدمیزاد با شهرش رابطه برقرار میکند. چون اجزایش را میشناسد، چون با بناهایش رابطه برقرار کردهاست. به همین بهانه، پیش از شروع مراسم رونمایی، گپ و گفت کوچکی با مؤلف داشتیم.
مردم، در معماری، همدیگر را مییابند!
دوازدهمین دوسالانه معماری ونیز، که از۲۹ اوت تا ۲۱ نوامبر ۲۰۱۰ با عنوان «مردم در معماری همدیگر را مییابند»، و با مدیریت «کازویو سجیما» برگزار میشود، شاهد دو اتفاق ویژه خواهدبود: نخست، «شنبههای معماری» که شامل رشته گفتگوها و اجراها و بحثهای هفتگی است، و دوم حضور و درگیرشدن وسیعتر دانشگاهها در روند نمایشگاه و مسابقات موردی آن که حاصلش پایهگذاری ارتباطات دانشجویی و فرصتهای تحصیلی برای دانشجویان معماری، مهندسی و طراحی ارائه خواهدشد.
نگران آیندهایم!
«کازویو سجیما» و «روئه نیشیزاوا»، از سال ۱۹۹۵ به این ور باهم کار میکنند. با نام SANNA . سجیما قبل از همکاری با «تویو ایتو»، معماری را در دانشگاه زنان ژاپن آموختهاست. او در سال ۱۹۸۷ وارد عرصه حرفهای شد و در سال ۱۹۹۲ عنوان «معمار جوان ژاپن» را کسب نمود. نیشیزاوا معماری را در دانشگاه ملی یوکوهاما خوانده و علاوه بر همکاری با سجیما، از ۱۹۹۷ به این سو فعالیت فردی هم دارد….
معماری منظر، باغ ایرانی
بنا داریم که در هر شماره از مجله، یکی از دانشکدهها و مؤسسات آموزشی مرتبط با شهر و شهرسازی را معرفی کنیم. هدف از این معرفی، بیشتر، آشنا شدن با مبانی نظری تأسیس چنین رشتهها و دانشکدههاست نه شمردن تعداد دانشجوها و میزوصندلیها. در شروع کار، قرعه به نام «گرایش منظر» دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی افتاد. چرا؟ نمیدانیم، فرقی هم نمیکند. از یک جایی باید شروع نمود.
منظر فرهنگی امری جدید است!
«منظر فرهنگی» در انتهای قرن بیستم وارد ادبیات میراث فرهنگی شد. موضوع و امری جدید است. درست در مقطعی که کاملاً به سمتی میرفتیم که از مفاهیم جداجدا و منفرد به توسعه معانی و مفاهیم وسیعتری از درک میراث فرهنگی برسیم. در سیصد چهارصد سال گذشته همیشه نگاه و برخوردی وسیع و یگانه به آثار و میراث فرهنگی وجود داشت. ولی این نگاه در طول سده بیستم دچار تغییرات و تعدیلهایی شد.
شرح فعالیتهای گروه معماری منظر
همزمان با رشد شهرنشینی و افزایش تراکم جمعیتی زیستگاههای بشری، تعامل فضای باز و بسته، امتزاج عرصههای خصوصی و عمومی، و در نهایت همنشینی طبیعت با محیطهای دستساخت بشر، بیش از پیش سئوالات و سرفصل پژوهشهای متخصصان را به خود اختصاص داده است. ملاحظات و نکات تخصصی که در این عرصه مطرح شدهاند به حدی از پیچیدگی و گستردگی رسیدهاند که بر خلاف سنت تاریخی بسیاری از تمدنها، از جمله ایران، برنامهریزی، طراحی و مدیریت فضای باز درون شهر و حومه به شاخۀ تخصصی و جدا از معماری و شهرسازی تبدیل شده است. همراستا با این تغییرات، و نظر به تعامل دیرینۀ ایرانیان با محیط زیست این سرزمین، برنامۀ دورۀ کارشناسی ارشد معماری منظر در سال ۱۳۷۵ در دانشگاه شهید بهشتی تنظیم و تصویب شد و در سال ۱۳۷۶ به تأیید سیصد و پنجاه و دومین جلسۀ شورای عالی برنامهریزی و شورای گسترش دانشگاههای کشور رسید…
محیطهای شهری، کانون اصلی خاطرات
«شهر» به معنای امروزی آن، نشانه جامعه مدرن است و نمود دوره ای تازه در حیات انسانی است. شهر اگر درست و در تداوم و تکامل روابط اجتماعی زاده شود، با خود مدنیت و روابط مردمسالار به ارمغان میآورد. با این دید، شهر نه مجموعهای از خیابانها و مغازهها، بلکه تجسم روابط تازهای است که در آن انسانها با «سیستم» مواجه هستند نه با فرد. در شهر، انسان فردیت خود را می یابد ولی با همین فردیت در قالب سیستم و با ظرفیت سیستم زندگی میکند.
چگونه شهر را زندگی تازه ببخشیم!
ژان گل (Jan Gehl)، معمار دانمارکی، یکی از وزنههای مهم در خلق شهرهای بزرگ است. او به همراه همکار دیرین خود، لارس گمزو (Lars Gemzoe)، تطور فضاهای عمومی کاملاً موفق کپنهاگ را به دقت تقویم کردهاست. دفتر معماری آنها، متخصص «مشاوره برای کیفیت شهری» است و به شهرهای عالم، از لندن و ملبورن گرفته تا امان و نیویورک مشاوره میدهد. این دو معمار، با همراهی دو همکار دیگرشان سیا کرنس (Sia Kirness) و بریت ساندرگارد (Britt Sondergaard)، در کتاب «زندگی نوین شهری»، یافتههای خودرا برای این که چه کنیم تا شهری لذت بخش و شاداب داشته باشیم، ارائه نمودهاند. این مقاله، از روی کتاب فوق تنظیم و روایت شدهاست.
گذر و درنگ خاطرات
اين كتاب كه به همت «نشر خاك» در مجموعه «ادبيات معماري و شهرسازي» در بهار ۸۷ منتشر شده، «كروكيهاي دكتر علي اكبر صارمي ۸۶-۱۳۴۳» را شامل ميشود. كتاب بسيار زيبايي است. هم كروكيها و اسكيسهاي دكتر را دارد و هم نوشتههاي به اصطلاح «سايه دست» او را در درنگهايي بر فضا يا اثر.
نقد و نکتهیابی
غرض از نقد آن است که راه و روش نگاهکردن به اثر معماری روشنتر شود. نه برای نخبگان و سرآمدان، بل برای نوآمدگان و دانشطلبان و حتی بهرهبرداران اثر. تا سلیقه عمومی در این حوزه بالاتر نرود و توقعات از معمار و اثر معماری منطقی و معقول نشود، امکان رشد ناچیز است.
نکتهای مهم را هم در خصوص چارچوب نقد میتوان مورد اشاره قرار داد. نقد میتواند فارغ از خواسته و ناخواستههای طراح و در چارچوب آزاد و عمومی اصول معماری باشد. این یک روش است. اما میتوان انطباق کانسپت اولیه و مبانی مورد نظر طراح با اثر تحقق یافته را نقد کرد که آیا معمار توانسته است به ایدههای خود قالبی معمارانه و کالبدی فیزیکی بدهد، فارغ از اینکه این مبانی و ایده مورد قبول منتقد هم هست یا نه.
یکپارچگی یک منطقه تاریخی و…
در اين كتاب نوشتههاي در تعريف منظرهای فرهنگی میمند، نیاسر، ابیانه، ماسوله، پارسه-پاسارگاد، آیاپیر، الموت، دهستان، محورساسانی و تامگالی، در كنار مطالب قطعاً خواندني ديگر آمدهاست. خود مبحث منظر فرهنگي، مبحث تازهاي است و هنوز در ادبيات شهرسازي ما بصورت جدي مطرح نشده است. انتشارات اين گونه كتابها شايد فرصتي براي تعمق بيشتر روي موضوع باشد. بسياري از ماها در جريان نوشته طرحهاي جامع و تفصيلي براي شهرهاي مختلف كشور هستيم و متأسفانه حاضريم شهادت بدهيم كه در اين طرح و تدوينها فاكتوري به نام «منظر فرهنگي» وجود ندارد.
«نو» و «کهنه» در الخادمیه بغداد
۲۷ فوریه، هفتم اسفند ۸۸، برنده مسابقه طرح ساماندهی ناحیه الخادمیه بغداد، اعلام شد. دفتر معماری و مهندسی «دیوان» برنده جایزه اول مسابقه طراحی «توسعه محوطه اطراف بقاع متبرکه خادمیه» بغداد عراق شد. دیوان یکی از ده مشاور برگزیده عراقی و بین المللی شرکت کننده در این مسابقه است. پروژه شامل منطقه تاریخی با بقاع متبرکه در مرکز شهر و فضاهای اطراف آن تا شعاع ۵۰۰ متر است. منطقه ای پر از بازارچههای تاریخی، خانههای سنتی و فعالیتهای فرهنگی و دینی…
طراحي شهرهاي پايدار: كشاورزي در شهر
در پاييز سال ۱۹۷۴ كه براي شركت در يك گردهمايي به حومه شهر استكهلم رفته بودم، از كنار باغچهای عمومي که در نزديكي مجموعه آپارتمانی مرتفعي قرار داشت گذشتم. بعدازظهري آرامشبخش بود با هوایی بیتلاطم و مطلوب و تعداد زیادی از مردم از محل سكونت خود که در همان نزدیکی قرار داشت به باغچهها آمدهبودند. اکنون که سی سال از آن زمان میگذرد هنوز آن منظره را به علت نشئه رضایتی که در همه کسانی که در باغچههای خود کار میکردند وجود داشت کاملاً یاد میآورم . تقريباً همه آنها افرادی سالخورده بودند و مجذوب کاشت سبزی و یا حتی گل شده بودند. به ياد ميآورم كه با خود فكر ميكردم «اين نشانه يك جامعه متمدن است».
مبانی و مفاهیم توسعه دانش محور
از حدود دهه ۱۹۸۰ تغییرات وسیعی در بنیادهای اقتصادی، اجتماعی و فناوری جوامع بشری به وجود آمده که معمولاً از آن با عناوینی مثل «جامعه شبکه¬ای»، «جامعه فراصنعتی»، «جامعه اطلاعاتی» و مانند اینها نام برده می¬شود. وجه مشترک همه نظریه¬ها و تفسیرهای مهم درباره ویژگی¬های جوامع معاصر افزایش روزافزون نقش دانش و اطلاعات در زندگی روزمره مردم در مقیاس جهانی است. به همین دلیل برای شناخت وضعیت جوامع کنونی و برنامه¬ریزی برای آینده آنها ضرورتاً باید یک آگاهی اجمالی از ویژگی¬های جامعه اطلاعاتی، سرمایه¬داری اطلاعاتی، اقتصاد اطلاعاتی و سایر مفاهیم و مباحث مربوط به آنها به دست آورد.
مسائل «مرکز شهر»
«مایکل ا. استرن» مدیر دفتر طراحی «استرادا» در پیتزبورگ است. دفتر وی، متشکل از تیمی بزرگ با تجمیعی از فعالیتهای مرتبط در زمینه معماری، معماری داخلی، طراحی شهری و منظر میباشد. او در پروژه هاي مختلف شهری حضور داشته و اطلاعاتش راجع به مسائل معماری و شهرسازی همواره به روز است. وي در این مقاله، نظریاتی راجع به چگونگی تجدید حیاط مرکز شهر پیتزبورگ ارائه داده و در جمع بندی آن، به نکاتی اشاره میکند که ترجمه و توصیه به خواندنش را واجب مینماید.
بهترين ميدانهاي جهان
بزرگترين ميدان در اروپا، كه اتفاقاً بهترين هم هست. Rynek Glowny (ميدان بزرگ)، چنان پويا و پرتحرك است كه شما را از هرگوشه شهر به خود فرا ميخواند. تمام خيابانهاي كراكف شما را به اينجا هدايت ميكنند و هرچه به ميدان نزديكتر ميشويد، فضا شلوغتر و پر ازدحامتر ميشود. در اين ميدان آنقدر جاذبه هست كه طبقهبندي معروف «ده برترين . . .» را براي توصيف خود ناكافي ميكند. در اينجا حداقل بيست جاذبه شاخص شهري وجود دارد.
سفر در تاریخ، با ناصرخسرو
تذکرهها و سفرنامهها، منابع مهمی برای دیدن تصویرهایی از گذشته شهر و معماری هستند. در سلسله نوشتههایی که در حقیقت گزیدهها یا تکههایی از این نوع منابع تاریخی هستند، دنبال آنیم که سیمای شهرها و معماری گذشته ایران را بازسازی کنیم. در شرایطی مطلوبتر، شاید، زیباتر میبود اگر این نوشتهها یا نقل قولها مصور میشدند.
گام اول این سلسله را با ناصرخسرو شروع میکنیم. لطف تصویرهای ناصر خسرو، علاوه بر دقت آنها، ظرافت و نکته بینیهای آن است. گاه این نکتهها چنان است که انگار تصویری از یک معماری کاملاً امروزی نسل معماری پایدار را توصیف میکند.
نظري به انديشه آرمانشهر از آغاز تا امروز
برخی از اندیشهها هر اندازه که به لحاظ زمانی و مکانی با انسان فاصله داشته باشند، همواره با سرشت و طبیعت او نزدیک هستند. به نظر کانت اگر گرایشی طبیعی در انسان وجود دارد پس حتماً کارکرد مثبتی نیز به دنبال دارد. آرمانشهرگرایی از جمله اندیشههایی است که با رشد زوایای مختلف خرد شکوفا شده و از دوران باستان تا عصر مدرن (عصر اطلاعات و ارتباطات) با تغییرات بدیهی ادامه داشته است. به این ترتیب انسان هرگز از تلاش در جهت رسیدن به شرایط آرمانی بازنایستاده است، و چون رشد خرد و اندیشههای انتزاعی در انسان برخلاف ابعاد جسمانی محدود نیست پس خردورزی اندیشمندان دوران باستان منجر به شکلگیری سازه ذهنی آرمانشهر شدهاست.
فضاهاي عمومي شهرهاي ما كجا هستند؟
گپ وگفتي كوتاه ولي مغتنم با مهندس عليرضا قلينژاد داشتيم. بهانه ديدار، قراري بود كه باهم داشتيم تا در نخستين شماره دور تازه انتشار مجله، گزارشي از او داشته باشيم درباره «فضاهاي جشن» در شهرهاي تاريخ ايران . بويژه خواسته بوديم چيزي درباره مراسمهاي نوروزي و مكان اين مراسم در تاريخ گذشته ايران بنويسند. چندي كه گذشت، معلوم شد كه در اسناد قابل استناد تاريخيمان، به فضاهاي خاصي كه براي نوروز و سرورهاي عمومي باشد، بر نميخوريم. همين بهانهاي شد كه بنشينيم و شفاهي، نقبي بزنيم به حافظه و به يادداشتههامان. حاصل اين نشست را به اختصار ميآوريم. يك طرف گفتگو را حذف كردهايم تا هم از درازاي مطلب كم كنيم، هم تأكيدهاي خود مهندس قلينژاد بر روي مطالب بيشتر شود.
معماران و اشتغال
ظاهراً، دانشکدههای معماری ما توان کافی برای تربیت معماران حرفهای ندارند. فارغ التحصیلان این دانشکدهها، پس از ورود به بازار کار طی سالیانی کم یا زیاد، رموز کار حرفهای را یاد میگیرند و پس آنگاه میتوانند شخصاً پای نقشه و مدارک معماری را امضا کنند. اما این روند چگونه طی می شود و نحوه تأیید صلاحیت حرفهای داوطلب ورود به حرفه چگونه است؟ چه تضمینی هست که همین آزمونها و سنجشها هم در ذات و حرکت خود تبدیل به همان روند صدور مدرک نشوند که دانشکدهها دارند. اساساً نفس موضوع آزمون از داوطلبان ورود به حرفه چگونه میتواند سبب تکمیل دانش و اطلاعات فنی معماران و شهرسازان جوان شود. و آیا این آزمونها هدف راهبردی برای ارتقای کیفیت حرفهای کشور دارند؟
حريره شهری که بود
اگر گذارتان به جزیره زیبا و دیدنی کیش بیفتد، آثاری را در شمال این جزیره خواهید دید که یادگاری از شهر باستانی «حریره» است. به گفته باستانشناسان، زمان رونق یا دوران طلایی شهر «حریره» کیش از سال ۳۶۷ تا ۹۱۲ هجری قمری بوده است.
این شهر در سمت دریا دیواری به قطر ۸ متر داشته که طول این دیوار در هر قسمت برابر با طول دهانه خلیج های کوچک این منطقه بوده است. همچنین باستانشناسان نشانههایی از شیب یک خندق پر شده در قسمت جنوبی جزیره را یافتهاند که گمان حفاظت شهر از سر جهت دیگر را قوت میدهد. این آثار کشف شده مربوط به قرن پنجم تا دهم هجری قمری است و قبل از دوران اسلامی سابقهای از این شهر نبوده است.
پيشنهاد: شهر در شب
آنچه كه معمولاً در تمامي مطالعات شهري ديده ميشود، مطالعه فعاليتهاي شهر و شهروندان از صبح تا شب است. با سفري در شهرها در طي شب، بسته به هر شهر و محله، با فعاليتهايي مواجه ميشويم كه در هيچ طرح شهري ديده نشدهاند. از دستفروشان خياباني كه گاه تمام عرض يك بزرگراه را اشغال ميكنند (منطقه پاسگاه نعمتآباد جاده ساوه) تا ازدحام جمعيت در پيرامون پايانههاي مسافري. در شهرهاي مذهبي مانند مشهد نيز، چهره شبانه شهر در پيرامون اماكن مذهبي كاملاً متفاوت با چهره روزانه است.
مركز مطالعات و تحقيقات شهرسازي و معماري
مركز مطالعات و تحقيقات شهرسازي و معماري ايران با همكاري متخصصان و پژوهشگران طراز اول كشور و بهرهمندي از سيستمهاي نرمافزاري و سختافزاري جديد و پيشرفته به عنوان يكي از مهمترين مراكز پژوهشي – تحقيقاتي در برنامهريزيهاي توسعه و عمران شهري و منطقهاي فعاليت دارد.
این مرکز در سال ۱۳۶۶ با هدف تمركز بخشيدن به تحقيقات پايهاي و زيربنايي مورد نياز شهرسازي و معماري كشور و انجام پژوهشهاي علمي در زمينه برنامهريزي و طرحريزي در سطوح ملي، منطقهاي و شهري فعاليت خود را آغاز نمود و به عنوان موسسه غيرتجاري تحت شماره ۴۷۰۶ به ثبت رسيد.
باغسراهای ایرانی
قرار گذشته بودیم نشستی با جاسم غضبانپور داشته باشیم و درباره کتاب در دست انتشارش صحبت کنیم. کتابی با موضوع باغسراهای ایرانی. این کتاب دلمشغولی چندین ساله جاسم غضبانپور است. سفرهای زیادی رفته، عکس زیاد گرفته و پای معماران و دلسوختگان فضاهای نوستالژیک ایرانی نشسته و حاصلش مجموعهای واقعاً پربار از چهره تقریباً تمام خانههای اعیانی یا باغسراهای ایران است. از بیرجند تا شیراز، از کرمان تا تبریز. عنوان «باغسرا» را ما به غضبانپور پیشنهاد کردیم، قبول دل یار بیفتد یانه نمیدانیم.